نگاه

مروری بر عروج شهدای موتلفه

موتلفه اسلامی می‌کوشید با ترویج و اجرای صحیح اسلام، در میان تمامی اقشار جامعه، مانع بروز فساد و بی‌اخلاقی در متن جامعه شود. به همین دلیل و با توجه به کارساز نبودن اعتراضات مدنی در مقابل اقدامات ضددینی و ملی رژیم پهلوی، اعضای این گروه‌ عملیات مسلحانه را به ‌عنوان آخرین راه نجات ایران انتخاب کردند.
فاطمه حسینی
حسنعلی منصور؛ دست
پرورده ی آمریکا

اسفند ماه سال 1342 اسدالله علم از نخست وزیری برکنار شد و حسنعلی منصور به جای او نشست، او دولت خود را در 18 اسفندماه به مجلس معرفی کرد و از فروردین همان سال به اجرای برنامه های خود پرداخت، منصور رابطه ی بسیار خوبی با آمریکا داشت به گونه ای که در گروهی طرفدار امریکا به نام "کانون مترقی" عضو بود، منصور بخاطر خوشآمد آمریکایی ها تمام تلاش خود را به کار گرفت تا طرحی موسوم به «مصونیت مستشاران آمریکایی» یا همان کاپیتولاسیون را به تصویب برساند، طرح کاپیتولاسیون طرحی نوین، برای نفوذ بیش از پیش امریکا و ایادیش در ایران بود، مجلس سنا پس از چند ماه لایحه این طرح را تصویب و آن را به مجلس شورای ملی ارائه کرد .

زمینه های اعدام انقلابی منصور

خبر تصویب این لایحه ذلتبار، روحانیت و اقشار مختلف مردم را به خشم آورد و امام خمینی در 4 آبان 1343 در سخنرانی این عمل را محکوم کرد، بخشی از سخنرانی امام به این شرح است: "من با تأثرات قلبی روزشماری میکنم، چه وقت مرگ پیش بیاید(گریه شدید حضار)، ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند،عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند باز هم چراغانی کردند... قانونی به مجلس بردند که در آن اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به آن که تمام مستشاران نظامی امریکا با خانوادههایشان با کارمندان فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمهشان و با هرکس که به آنها بستگی دارد از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند. اگر یک خادم امریکایی، یا یک آشپز امریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! و...."

سخنرانی های امام موج اعتراضات را علیه رژیم برانگیخت، همین سخنرانی باعث تبعید امام در 13 آبان 1343 به ترکیه شد. پس از تبعید امام، گروهی از شاگردان ایشان در هیاتهای مؤتلفه تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفتند اعضای این گروه، عموما افرادی بودند که اسلام و ترویج اسلام راستین، بزرگترین دغدغه آنها بود، به همین دلیل آشنایی کاملی با آموزههای اسلامی داشتند. موتلفه اسلامی میکوشید با ترویج و اجرای صحیح اسلام، در میان تمامی اقشار جامعه، مانع بروز فساد و بیاخلاقی در متن جامعه شود. به همین دلیل و با توجه به کارساز نبودن اعتراضات مدنی در مقابل اقدامات ضددینی و ملی رژیم پهلوی، اعضای این گروه عملیات مسلحانه را به عنوان آخرین راه نجات ایران انتخاب کردند.

فتوای قتل منصور را چه کسی صادر کرد؟

اعضای «شورای روحانیت» جمعیت موتلفه هم رضایت خود را از این کار ابراز کردند. شهید مطهری عضو شورای روحانیت موتلفه اسلامی در یکی از جلسات شورای مرکزی اعلام کرده بود "باید چند تن از سران رژیم را به خاک افکند". همچنین فتوای اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط آیتالله سید محمدهادی میلانی از مراجع تقلید ساکن در مشهد صادر شد و ایشان حکم مهدورالدم بودن شاه و منصور که خائنان به اسلام و ایران بودند را صادر کرد.با این فتوا عملیات مسلحانه گروه موتلفه به صورت رسمی شکل گرفت و این گروه در اولین اقدام خود اعدام انقلابی منصور را به عنوان مسبب تصویب لایحه کاپیتولاسیون در دستور کار خود قرار داد.

چرا نام عملیات را بدر گذاشتند؟

آنها برنامه اعدام انقلابی منصور را در روز اول بهمن طراحی کردند،علت این انتخاب به خاطر مصادف بودن آن با 17رمضان و روز جنگ بدر بود به همین علت طرحشان را طرح «بدر» نام گذاری کردند. این عملیات توسط چهار جوان مذهبی و تحصیلکرده به نام های صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی با رهبری محمد بخارایی شکل گرفت.

اجرای حکم الهی منصور چگونه انجام شد؟

ساعت 10 صبح 1 بهمن 1343 اتومبیل منصور در مقابل در مجلس توقف کرد ، زمانی که او از اتومبیل پیاده شد تا وارد ساختمان شود، شلیک سه گلوله او را نقش بر زمین کرد. در آن روز منصور قصد داشت برای تقدیم لایحه دریافت قرارداد بین شرکت ملی نفت ایران با چند شرکت اروپایی و آمریکایی، وارد مجلس شود که بخارایی با شلیک چند گلوله به شکم و حنجره منصور او را از پای درآورد، منصور پس از شلیک گلوله ها بلافاصله به بیمارستان پارس منتقل شد و از پزشکان آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی برای درمان او کمک خواستند اما این اقدامات نتیجه ای نداد و منصور در 6 بهمن 1343 به هلاکت رسید.

طبق اسناد موجود، در روز عملیات، هر چهار نفر (بخارایی، امانی، نیک نژاد و صفار هرندی) مسلح بودند و قرار بر این بود که هرکدام در موقعیت بهتری قرار داشتند، اعدام انقلابی را انجام دهد،برنامه ریزی به این صورت بود که بخارایی از جلوی مدرسه سپهسالار (مطهری کنونی) تا جلوی مجلس قدم بزند جوانی آراسته که به تعبیر یکی از مقامات امنیتی یک درصد هم نمی شد احتمال داد که چنین جوان آراسته زیبا، خوش برخورد و خوش رفتاری چنین کاری را انجام دهد در یک گوشه میدان بهارستان مرتضی نیک نژاد مسلح ایستاده و در گوشه دیگر صفار هرندی و صادق امانی هم در یک تاکسی نشسته اند از تعدادی از تیم های دیگر خواسته شده بود که مراقب میدان باشند تا اگر اتفاقی افتاد بتوانند صحنه را عوض کنند اما تیم عمل کننده همین چهار نفر بودند. شهید عراقی هم در جایی دیگر مراقب اوضاع بود اما در خود میدان حضور نداشت. ماشین حسنعلی منصور به موقع آمد و روی پل مجلس توقف کرد نصیری و مبصر روسای ساواک و شهربانی هم پشت سر او در دو ماشین دیگر می آیند اما اوضاع را خیلی آرام می بینند و جلوتر می ایستند زمانی که حسنعلی منصور از ماشین پیاده می شود بخارایی به او نزدیک شده نامه ای را به منصور می دهد او هم نامه را می گیرد و شهید بخارایی به سرعت اسلحه را از زیر لباس خود درآورده و شلیک می کند ابتدا تیر را به شکم منصور می زند و وقتی و افتاد دومین تیر را به حنجره اش می زند و فرار می کند، از پیاده رو به سمت مدرسه سپهسلار می دود چند نفر به طرف او حرکت می کنند ولی با چند گلوله ای که مرتضی نیک نژاد و صفار هرندی از دو طرف میدان شلیک می کنند و ماشین را هدف قرار می دهند محافظان چند لحظه مردد می شوند و تصمیم می گیرند به سراغ آن دو نفر بروند اما یکی از راننده ها می گوید ضارب همین بود و آنها تا جلوی مدرسه سپهسالار بخارایی را تعقیب می کنند آنجا روی یخبندان پای بخارایی سر می خورد و به زمین می افتد و ماموران او را می گیرند در بازجویی کارت آموزشگاهی را از جیب او پیدا می کنند که این هم از اشتباهات گروه بود با استفاده از این کارت خانه و دوستان وی را پیدا می کنند. سپس یک دادگاه فرمایشی تشکیل داده برای آنها و افرادی که به صورت غیر مستقیم در این ترور نقش داشته اند حکم صادر می شود ، احکام هرکدام از این افراد به این شرح صادر شد: محمد بخارایی (اعدام)، مرتضی نیکنژاد (اعدام)، رضا صفارهرندی (اعدام)، صادق امانی (اعدام)، مهدی عراقی (حبس ابد)، حبیبا... عسگراولادی (حبس ابد). در این دادگاه فرمایشی، سیدعلی اندرزگو، بهطور غیابی، به اعدام محکوم می شود.

26 خرداد؛ پایان کار فرزندان موتلفه

سرانجام 4 نفری که در ترور منصور دست داشتند (بخارایی ، نیکنژاد ،صفارهرندی، صادق امانی)در سحرگاه 26 خرداد 1344 در میدان تیر پادگان حشمتیه تیرباران و به شهادت می رسند و برخی دیگر از جمله شهید حاج مهدی عراقی و حبیبالله عسکراولادی به حبس طویلالمدت محکوم می شوند. سید علی اندرزگو هم که متواری بود در دوم شهریور 1357 در یک درگیری مسلحانه با نیروهای ساواک در تهران به شهادت می رسد.

https://shoma-weekly.ir/bTb6cV