در یک دانشنامه در معرفی حاج حبیب عسکراولادی، او را سیاستمدار و بازرگان ایرانی معرفی می کند که یکی از نامزدهای چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و وزیر بازرگانی دولت اول میرحسین بوده است. اما 65 سال فعالیت سیاسی حبیب الله عسکراولادی قبل و بعد از انقلاب خیلی بیشتر از این دو خط روایت است. در عرصه تجارت برادرش حاج اسدالله رابیشتر از او می شناسند که از تجار معروف و تاثیر گذار تهران است.
عسکراولادیها برادر دیگری هم دارند که نشانی از دو برادر دیگرش نداشته است.
حبیب الله عسکراولادی سردو گرم چشیده عرصه سیاست، مشق سیاست را پای منبر شهید نواب سیاسی آموخته است، اگرچه تاثیر شیخ محمد حسین زاهد برا او بیشتر از سایرین است. او مبارزاتش را از همان محضر شیخ محمد حسین زاهد آغاز می کند: «من روز 30 تیر خدمت مرحوم شیخ محمد حسین زاهد بودم که از مسجد جامع صدای شلیک شنیده شد، من اطلاعات به دست آوردم که در اثر کنار زدن دکتر مصدق و روی کار آمدن قوام السلطنه مردم جلوی مجلس اعتراض کردهاند، من خدمت شیخ محمد زاهد عرض کردم که اجازه میدهید ما هم برویم شرکت کنیم؟ فرمودند موضوع چیست؟ گفتم: این است که آیتالله کاشانی امروز که 30 تیر است هر نوع کار و کسب را تا بازگشت حکومت ملی دکتر مصدق حرام کردهاند، فرمود: بله بروید، بنده به بهارستان رفتم و این اولین کار و شرکت فعال در امور سیاسی بود.»
حبس ابد، ارمغان دولت ستمشاهی برای حاج حبیب الله عسکراولادی بود که به جشن سپاس گره خورد. جشنی که گاهی اپوزیسیون از آن برای هجمه به حاج حبیب الله عسکراولادی و برخی چهره های مبارز انقلاب سواستفاده می کنند. اما به گفته اسدالله بادامچیان همراه دیروز و امروز حبیب الله عسکراولادی « آقایان علما به ما تکلیف کردند که شما مقابل رژیم در زندان مقابله نکنید.» او می گوید: علما گفتند «از آنجا که روحانیت و مردم شما را قبول دارند، بنابراین شما از این به بعد موظف هستید حالت برخوردی که داخل زندان با رژیم داشتید، را کنار بگذارید و از زندان بیرون بروید. ولو اینکه رژیم را گول بزنید. بروید بیرون و مبارز را اداره کنید.»
عسکراولادی 13 سال پس از تحمل حبس و شکنجه از زندان آزاد می شود. سه ماه بعد از این واقعه، امام راحل در سال 56 توسط شهید مطهری به حبیب الله عسکراولادی پیام می دهد:«ریشه شجره خبیثه پهلوی از خاک بیرون است، همت کنید و برای همیشه او را خاک میهنتان به دور بیندازید. »
پس از انقلاب حاج حبیب الله عسکراولادی که بزرگ شده بازار و درس آموخته منبر روحانیون بود و در جریان مبارزات انقلابی مشق سیاست را خوب آموخته بود وارد کابینه شد. «من از ابتدای انقلاب سه دوره وزیر بازرگانی بودم. یک مرحله، در دولت شهیدان رجایی و باهنر، یک دوره در دولت آیتالله مهدوی کنی بود و یک مرحله هم در دولت مهندس موسوی. در بدو تشکیل کابینه آقای موسوی، پیش از اینکه وزارت را بپذیرم از حضرت امام کسب اجازه کردم و گفتم به شرطی قبول میکنم که شما اجازه دهید من ماهانه خدمت شما برسم و گزارش کنم و نظرات شما را بگیرم».
مسئولیتهایی همچون نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی را هم برعهده داشت. بعدها که از کارهای اجرایی در عرصه سیاست کنار کشید و پایی به سن گذاشت نقش ریش سفیدی به خود گرفت. او به چهره متنفذ جریان اصولگرایی تبدیل شد و در قامت دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری به تکالیف شرعی و سیاسی خود عمل می کرد. « بنده در طول 65 سال سیاسی و مذهبی که بیش از نیم قرن آن در حزب موتلفه اسلامی گذشته به یاد ندارم ترک وظیفه شرعی و سیاسی کرده باشم» و براساس همین تکلیف شرعی و سیاسی خود تلاش بی وقفه برای حفظ وحدت سیاسی در داخل کشور انجام می داد.
گاه از همان جایگاه ریش سفیدی خود توصیه هایی هم به دولت احمدی نژاد کرد که ناشنیده گرفته شد. تجربه بازار او سرانجام هدفمندی یارانه ها را برایش متصور می کرد از همین رو نامه ای به احمدی نژآد می نویسد « دو نامه به احمدینژاد نوشتم اول اینکه گفتم سعی کنید مردم حقوقبگیر دولت نشوند و هدفمندی را در دهکهای نیازمند نگه دارید و نظارت کنید درست است این پول ریختنها گشایشهایی را ایجاد کرد، اما این پولها وارد بازار شد و کنترل تورم میسر نشد، لذا پیشنهاد دادم تا از کمیته امداد و بهزیستی برای توزیع یارانهها استفاده شود. زمانی که احمدینژاد در 5 برابر کردن یارانهها صحبت کرد نامه دیگری به او نوشتم و گفتم که اگر این کار را بکند مردم حقوقبگیر دولت میشوند و اصل هدفمندی زیر سئوال میرود، اما معتقدم تلاشهای دولت باید در تاریخ ثبت شود.»
او شش ماه قبل از انتخابات با «برادر» خطاب کردن دو نامزد انتخابات سال 88 و بیان اینکه آنها فتنه ساز نیستند، هجمه ها را به جان خرید تا به تنور انتخابات سال 92 دمیده باشد و به وظیفه شرعی و سیاسی اش که همانا تبدیل کردن انتخابات به میدان جشن ملی بود عمل کند: «من این هجمه ها را به فال نیک می گیرم و اگر اعتراضی باشد به آن جواب خواهم داد ». تا آستانه اخراج از حزب متبوع خود هم رفت، خود را آفتاب لب بام دانست که باید به تکلیفش عمل کند و در جواب کسانی که او را کف روی آب دانسته بودند، گفت که من میخواهم جواب «کف روی آب» را با نقل سخنی از امام (ره) بدهم، امام (ره) فرمودند اگر شما را از در بیرون کردند، از پنجره وارد شوید، اگر از پنجره بیرون کردند، زاویهای پیدا کنید و از آن وارد شوید. شما مثل ریگ ته جوی بمانید. شما برای تصفیه آب هستید. اینکه شما را کجا راه میدهند یا نه، به فکر آن نباشید. شما باید بمانید و آب را تصفیه کنید. احساس تکلیف را با شعار زنده باد مرده باد عوض نمی کند.
دبیر کل 81 ساله جبهه پیروان خط امام و رهبری، مبارز دیروز و ریش سفید امروز عرصه سیاست، این روزها در بستر بیماری است. در یک ماه گذشته بزرگان نظام با حضور در محل بستری او، جویای حال او شده اند.