نگاه

مرحوم حبیبی از دولت غیر حزبی تا دولت حزبی

وی با پیوستن به حزب موتلفه و پذیرش قائم مقامی دبیرکل وقت ( مرحوم عسکراولادی )به این باور رسید که اگر دولتی حزبی با برنامه و نیروی تربیت شده روی کار بیاید دستاوردهای بسیار ارزشمندی برای جامعه خواهد داشت .

حمیدرضا ترقی- هنوز چند ماهی از فاجعه تروریستی ششم و هفتم تیر درمسجد ابوذر تهران و حزب جمهوری اسلامی نگذ شته بودفضای امنیتی حاکم بر کشور بخاطر آغاز جنگ مسلحانه منافقین علیه نظام جو ترور و ناامنی را بر استان خراسان مستولی کرده بود که در شهریور سال 60 آقای محمد نبی حبیبی از استانداری فارس به استانداری خراسان منتقل وشروع بهکار کرد .

حزب جمهوری اسلامی خراسان به دبیری مرحوم شهید هاشمی نژاد واعضای شورای مرکزی مثل مرحوم آیه الله طبسی حجه الاسلام فرزانه و بنده و چند نفر دیگر از شخصیتهای استان از موقعیت با نفوذی در استان برخوردار بود .

مدیران استان در حزب آموزشهای سیاسی و اعتقادی می دید ند و ارتباط استاندار قبلی آقای غفوری فرد که عضوشورای مرکزی حزب نیز بود با حزب ارتباط تنگاتنگی داشت ، بهگونه ای که وقتی در سال 59 مرحوم شهید بهشتی به استان خراسان سفر کرد دکتر غفوری فرد علی رغم ضدیت بنی صدر با آن بزرگوار پابهپای شهید بهشتی به تربت حیدریه و نیشابور و سبزوار رفت و در سخنرانیهای وی حضور داشت .

دکتر غفوری فرد عنصری تشکیلاتی و حزبی بود وحزب را بعنوان پشتوانه فکری و مشورتی خودش بهحساب میآوردوبا آیه الله طبسی و مرحوم شهید هاشمی نژاد بسیار صمیمی و نزدیک بود .

با آمدن آقای محمد نبی حبیبی به جای دکتر غفوری فرد در اوج نا امنی و درگیری با منافقین شرایط تغییر قابل ملاحظه ای پیدا کرد .

آقای حبیبی که 14 ماه از دوران سربازی خود را بهعنوان سپاه دانش در روستای اسماعیل آباد توابع مشهد گذرانده بود با ذهنی غیر حزبی ومشی مستقل وارد مشهد شد .

شورای حزب استان از استاندار جدید برای آشنائی و معارفه دعوت کرد و آقای حبیبی ضمن پذیرش در این جلسه که در حضور مرحومین آیه الله طبسی و شهید هاشمی نژاد وچند نفر دیگر تشکیل شد شرکت کرد .

وی در آن جلسه برعکس اقای غفوری فرد گفت به اعتقاد من ( استاندار باید کارها و وظائفش را مستقل انجام داده و وبال گردن علما و حزب نباشد . لذا من مایلم ارتباطم با حزب و علمای موثر استان بهعنوان یک استاندار مستقل برقرار باشد .)

شهید هاشمی نژاد درپاسخ گفتند : مفهوم این حرف این است که ایشان میگویند من استاندارم و درکار من دخالت نکنید .

ولی من معتقدم استاندار باید کار خودش را بطوری انجام دهد که گرفتاریهای ناشی از عملکردش بردوش حزب و علما سنگینی نکند. خوب عمل کند وخودش برمشکلات که عمدتا ناامنی و ناهماهنگی دستگاهها دراستان است غلبه کند .

البته حزب جمهوری اسلامی با تمام ظرفیت آماده کمک به استاندار است .

البته از آنجا که حزب رابط بین مردم و حکومت است ممکن است مردم از عملکرد مسئولی ناراضی باشند . ما این خواست و گله مردم را به شما منتقل میکنیم ، اگر اقدام کردید چه بهتر ولی اگر علی رغم مستندات کافی اقدامی نکردید وظیفه داریم آنرا بامردم در میان بگذاریم و به منبر ها بکشانیم .

وقتی مهر ماه همان سال یعنی کمتر از یکماه بعد از این دیدارحجه الاسلام هاشمی نژاد در راه پله حزب به شهادت رسید و نبروهای امنیتی و انتظامی در ضعف و نا کارآمدی بهسر میبردند و خانه های تیمی منافقین یکی پس از دیگری شناسائی و مورد ضربه قرار میگرفت .آقای حبیبی حفظ امنیت استان را از داخل در اولویت اول خود قرار داد.

درطول 22 ماه استانداری؛ وی مورد احترام حزب و آیه الله طبسی بود ولی استقلال خود را حفظ و به فقط به خواسته هایی از حزب عمل میکرد که با اطلاعات خودش همخوانی داشت .

این نگاه و باور در مرحوم حبیبی درآن سالها حتی پس از استانداری و شهرداری تهران نیز ادامه داشت .

یعنی کسی بود که با دخالت حزب حاکم در کشور که مجلس را دراختیار داشت و دبیرکلش رئیس جمهور کشور بود، مخالف بود .

تغییر باور به دولت حزبی

حزب جمهوری اسلامی چند سال بعد با موافقت امام (ره) تعطیل و آقای حبیبی مدیریت های دیگری را درکشور تجربه کرد وپس از مدتی مدیریت در بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی در کنار محسن رفیقدوست و مرحوم عسکر اولادی متوجه شد که اداره کشور بدون برنامه و تشکیلات حزبی چقدر سخت و دشوار است .

وی با پیوستن به حزب موتلفه و پذیرش قائم مقامی دبیرکل وقت ( مرحوم عسکراولادی )به این باور رسید که اگر دولتی حزبی با برنامه و نیروی تربیت شده روی کار بیاید دستاوردهای بسیار ارزشمندی برای جامعه خواهد داشت .

او معتقد شد که حزبی موفق است که برای اداره مطلوب کشور برنامه ، نیروی تربیت شده و آزمون پس داده داشته باشد .( اداره کشور با چه کسانی و چگونه؟ )

ایجاد این باور را پس از پذیرش دبیرکلی حزب بجای مرحوم عسکراولادی در درون حزب بهعنوان دبیر کل با جدیت دنبال کرد .زیرا رساندن حزب به چنین جایگاه و مامورتی به تلاش و کار مداوم و سرمایه گذاری جدی محتاج بود .

او می دانست که تحقق چنین هدفی چند الزام دارد

1-بخش معاونت مطالعات و برنامه ریزی حزب باید برنامه اداره کشور را بتواند با الگو برداری از حکومت نبوی و علوی و هدایت های ولی فقیه زمان تهیه کند.

2-بخش سازماندهی حزب باید نیروی مورد نیاز دولت را تربیت و آماده نماید.

3-بخش سیاسی فرایند و چالشهای رسیدن به دولت مطلوب حزبی را تدوین نماید .

لذا ما شاهد بودیم که مرحوم حبیبی به آموزش در حزب بهروز نگه داشتن اعضا فعال سازی کارگروههای مطالعاتی پیرامون مسائل اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی صنعت و...اهتمام داشت .

او میدانست که رسیدن به چنین آرمانی نیازمند تجمیع سرمایه اجتماعی و انسانی تشکل های سیاسی همسو وهم افزائی آنها در دستیابی به قدرت است .

کسی در حبیبی عصبیت تشکیلاتی نمیدید.

کسی در حبیبی تکروی و خود خواهی نمیدید.

کسی در حبیبی تصمیم بدون مشورت و اقدام انفرادی نمیدید.

کسی در حبیبی روحیه تفرقه افکنی و بد بینی به دوستان را سراغ نداشت .

کسی در حبیبی جدایی از خط روحانیت انقلابی را نمی توانست بیابد .

کسی در حبیبی خود حق پنداری و دیگران را باطل پنداری نمیدید.

کسی در حبیبی جز تلاش برای وحدت و ائتلاف همه ی نیروهای انقلاب با هم نمیدید.

امروز تفکر و ایده دولت حزبی گفتمان مطلوبی است که باید در جامعه رایج گردیده و به گفتمان غالب تبدیل گردد.


https://shoma-weekly.ir/gof1CE