نگاه

مرجع مناسب جوانان علاقه مند به سیاست

حزب موتلفه اسلامی خود را به عنوان سرباز اسلام از اول تلقی کرده بوده و در این مسیر لبیک به ندای امام خمینی در سال 42 را وظیفه اصلی خود دانسته و در طول مسیر به این نتیجه رسیده که در حمایت از انقلاب به عنوان یک حامی حضور داشته باشد. طبیعتا کسی که خود را حامی می داند و کسی که خود را دغدغه مند به انقلاب می داند جایی ممکن است از ان چیزی که شما، عنوان آن را سهم گذاشتید برای ارزش هایش عبور کند.
محمدمهدی اسلامی- حزب موتلفه اسلامی یک حزب است. بنابراین یک گروه فصلی که برای انتخابات شرکت کند نیست. لازمه یک حزب این است که یک روند مستدام در کادرسازی و تربیت نیرو داشته باشد و در پشتیبانی نیروهایی که به عنوان عضو هستند، حضور داشته باشد. چند وقت پیش یک حساب و کتابی کردم دیدم تعداد اعضای شورای مرکزی در هر دهه ای مساوی هم است، یعنی سهم متولدین دهه های مختلف شبیه به هم است. این در حالی است که حاضرین در مجمع عمومی اصولا این موضوع را در نظر نمی گیرند و دیدگاه هایی که افراد مطرح می کنند، سوابق و برنامه های آنها برای رأی دادن مورد توجه قرار می گیرد. این توزیع جمعیتی، نشان دهنده بافت حزب است که دارای یک بافت به هم پیوسته نسلی است و از متولدین دهه 10 که موسسین حزب هستند تا متولدین اواخر دهه 60 در شورای مرکزی حضور دارند.

اینکه ما صرفا به خاطر جوانگرایی، در یک حزب از سرمایه هایی که داشتیم صرف نظر کنیم به نوعی خسارت است. طبیعتا حضور افراد با تجربه و با سابقه، یک سرمایه اجتماعی جدی است. در حزب، ما اصالت را برای شایستگی های افراد قائل هستیم و نه رفتارهای نمایشی، به همین جهت در بدنه ساختار حزب جوانان حضور پررنگ دارند. اما این یک اصل نیست، مثلا مشاهده می کنید که یک مقطعی معاون سیاسی حزب موتلفه نسل سومی بود، اما به دلایل شغلی ایشان استعفا دادند و آقای انبارلویی که جزو میانه های دو نسل هستند، معاون سیاسی شدند. بنده از سال 1389 مسئول نشریات حزب هستم؛ با تعریف بیانیه گام دوم که متولدین بعد از انقلاب را جوان دانستند، جوان محسوب می شوم. مدیر مسئول یکی از رسانه های حزب متولد سال 1368 است. اغلب اعضای هیأت اجرایی متولدین بعد از انقلاب هستند و جزو معدود احزابی هستیم که توزیع یک دست سنین وجود دارد. اغلب احزاب در حدود سنین موسسین متوقف می شوند، یعنی شما مشاهده می کنید که بخش عمده ای از نهضت آزادی در سن موسسین و یک عده ای در سنین بعد اما نزدیک به آن هستند. جمعیت عدالت و توسعه که از نزدیکان آقای قالیباف هستند هم تقریبا همه جوانان دهه شصت هستند. ویژگی یک حزب این است که از سنین جوانان جذب کند و کادرسازی کند. بنده در موتلفه از 13 سالگی و در بخش نوجوانان جذب شدم. به اقتضای آن سن صرفا بحث عقیدتی بود و بحث سیاسی نبود و بحث ها این بود که ریشه های فکری خود را تقویت کنیم اما به مرور وارد 18 سالگی که شدیم اجازه عضویت رسمی در حزب را به ما دادند. تا قبل از آن به عنوان طرفدار محسوب می شدیم. اما این را قبول دارم که در جریان عمومی کشور این روند، روند نهادینه شده ای نیست که یک جوانی بخواهد وارد عرصه سیاسی شود، بتواند از یک نقطه شروع کند و با شیب مناسبی وارد عرصه قدرت شود و نقش آفرینی داشته باشد و ایده های که دارد را مطرح کند. اگر حرفی برای تعالی در کشور دارد، بتواند جایی آن ها را عرضه کند. این عرضه و تقاضا نقصانی دارد که حلقه اصلی آن تحزب است و تحزب در کشور ما دچار اختلال است و با یک گل بهار نمی شود، یک سری احزاب هستند ولی بیشتر شما نگاه می کنید می بینید در خانه احزاب گروه هایی که هستند، اغلب با تعداد کم اعضا فعالند و فاقد دفاتر متعدد در شهرستان ها و در سراسر کشور هستند. در همه فصول سال فعال نیستند و ... اشاره شدبه انتخابات، بسیاری از احزاب در انتخابات فعال می شوند و بعد از انتخابات شما سر بزنید، خبری از آنها نیست و این منافات دارد با فهمی که ما از تحزب در کشور داریم که بتواند شاهد یک روند پایدار و دراز مدت باشد.

البته بالاخره نوع نگاه و جهان بینی افراد در رفتارشان موثر است. حزب موتلفه اسلامی خود را به عنوان سرباز اسلام از اول تلقی کرده بوده و در این مسیر لبیک به ندای امام خمینی در سال 42 را وظیفه اصلی خود دانسته و در طول مسیر به این نتیجه رسیده که در حمایت از انقلاب به عنوان یک حامی حضور داشته باشد. طبیعتا کسی که خود را حامی می داند و کسی که خود را دغدغه مند به انقلاب می داند جایی ممکن است از ان چیزی که شما، عنوان آن را سهم گذاشتید برای ارزش هایش عبور کند. به دلیل اینکه بتواند یک ثبات بیشتری را شاهد باشد و یک پایداری خوبی را مقابل خود ببیند. برخی از گروه های دیگر ممکن است به خاطر احساس وظیفه یا برای اینکه تحولی ایجاد کنند بخواهند رخدادی را رقم بزنند و با سرعت زیاد در پی این هستند که در انتخابات نقش آفرینی کنند. بنابراین نوع نگاه ها باعث می شود که حضور نامزدهای حزب موتلفه در جمع اصولگرایان کمرنگ تر شود. یکی از دلایلی که در انتخابات 1396 نامزد انتخابات حزب موتلفه اسلامی داشت همین ضرورت تبیین مستقل دیدگاه های حزب بود. البته دلایل دیگری هم بود ولی ما حس کردیم که آن نگاه حزبی، آن دغدغه های اصیلی که معتقد هستیم را باید در معرض نگاه جامعه بگذاریم. از اول پیش بینی ما نیز این بود که دو قطبی شکل می گیرد. نامزد ما ممکن است در آن فضا سهم و مقام بالایی نداشته باشد اما یک دغدغه جدی تر داشتیم اینکه یک کار دراز مدت انجام دهیم. آقای میرسلیم در روزهای اولی که هنوز نامزد حزب موتلفه مشخص نبود که چه کسی است، اشاره کردند به یکی از احزاب یکی از کشورهای دیگر، گفتند که این ها 16 نوبت نامزد برای ریاست جمهوری معرفی کردند و رای نیاوردند و برای هفدهمین بار نامزد آنها رای آورد ولی ثابت قدم ماندند تا جامعه صدای آنها را بشنود و افکار عمومی در جایی احساس کند که ضرورت دارد این نگاه متفاوت میدان بگیرد و حلال مشکلاتش باشد. این نوع نگاه درازمدت در حزب موتلفه اسلامی باعث شده که حضور حزب در انتخابات در مقاطعی صرفا حضور برای پشتیبانی تلقی شود، اما به واقع اینطور نبوده است و البته فکر می کنم با توجه به قانون جدید احزاب و ... در آینده رفتار متفاوتی را از حزب خواهیم دید.

https://shoma-weekly.ir/ORczTY