نگاه

متخصصین اخراجی

عملیات خیبر شد. شب عملیات تو طلائیه داشتیم میرفتیم که خوردیم به میدون مین. تخریبچی رفت جلو که راه رو باز کنه، رفت رو مین والمری که یک متر میاد بالا، بعد منفجر میشه، تخریبچی مون رفت روی این مین و جفت پاهاش از بالا قطع شد. از طرفی هم حاج همت تماس گرفته بود که سمت چپتون رفتن رسیدن به دشمن، پس شما کجا موندید؟ ما هم دیگه تخریبچی نداشتیم که راه رو برامون باز کنه. یکی از اون چهارتا اومد جلو به من گفت: من تخریبچی هستم، بلدم مین خنثی کنم. برم؟ گفتم: خب پس برو خنثی کن که راه باز بشه. یه دفعه دیدم دوید وسط میدون مین! ما متحیر داشتیم نگاه میکردیم، یه دفعه دومین نفرشون هم دوید و گفت منم بلدم، بعد سومی و بعد هم چهارمی. اصلاً فرصت به اجازه ندادند. اون شب اون چهار نیرو که قرار بود اخراجی باشن، راه رو باز کردن و 360 نفر گردان کمیل از روشون رد شدن و زدن به دشمن.
احمدبویانی- تو گردان کمیل چهار تا نیروی خیلی شر و شیطون داشتیم که قابل کنترل نبودند، رفتیم کارگزینی گفتیم ما اینا رو نمیخوایم، به دردمون نمیخورن!

گفتن باید دلیل بیارید و بنویسید تا ما اخراجشون کنیم و اینا اخراجی بشن. گفتیم نه، اگر قرار به اخراجی شدنه، تحملشون میکنیم و یه جوری سر میکنیم.

عملیات خیبر شد. شب عملیات تو طلائیه داشتیم میرفتیم که خوردیم به میدون مین. تخریبچی رفت جلو که راه رو باز کنه، رفت رو مین والمری که یک متر میاد بالا، بعد منفجر میشه، تخریبچی مون رفت روی این مین و جفت پاهاش از بالا قطع شد. از طرفی هم حاج همت تماس گرفته بود که سمت چپتون رفتن رسیدن به دشمن، پس شما کجا موندید؟ ما هم دیگه تخریبچی نداشتیم که راه رو برامون باز کنه.

یکی از اون چهارتا اومد جلو به من گفت: من تخریبچی هستم، بلدم مین خنثی کنم. برم؟ گفتم: خب پس برو خنثی کن که راه باز بشه. یه دفعه دیدم دوید وسط میدون مین! ما متحیر داشتیم نگاه میکردیم، یه دفعه دومین نفرشون هم دوید و گفت منم بلدم، بعد سومی و بعد هم چهارمی. اصلاً فرصت به اجازه ندادند.

اون شب اون چهار نیرو که قرار بود اخراجی باشن، راه رو باز کردن و 360 نفر گردان کمیل از روشون رد شدن و زدن به دشمن.

https://shoma-weekly.ir/tkDeg8