در آیاتی که قرائت شد خداوند برترینها را معرفی کرده است؛ یعنی برترین معلم، برترین متعلم و برترین محتوا. برترین معلم خداوند است، برترین متعلم، انسان است که خداوند پس از آفرینش او به خود تبریک گفت: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است» (مومنون/۱۴). برترین محتوا هم قرآن کریم است.برداشت من از این آیات این است که خداوند پیش از آنکه انسان را خلق کند، دانش قرآنبنیان را در فطرت او به ودیعت گذاشته است؛ چراکه آیه میفرماید: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ» یعنی قرآن را به او آموخت و سپس او را آفرید. بر همین اساس، آموزش باید از نظر مبنا بر پایه آموزش قرآن کریم استوار باشد.
در روش تفسیر علمی قرآن کریم این سوال مطرح میشود که قرآن چگونه میتواند پاسخگوی نیازهای بشر باشد؟ در این خصوص سه نظریه مطرح است. نظریه اول مربوط به افرادی است که وجود مسائل و مباحث علمی در قرآن کریم را به کلی رد میکنند. این در حالی است که در قرآن کریم با آیاتی مواجه میشویم که ناظر به مسائل علم است؛ از علم جنینشناسی گرفته تا دانش نجوم. در مقابل این دیدگاه، عدهای بر این باورند که قرآن همه مطالب علمی را بیان کرده است. قطعا این دو دیدگاه نمیتواند پاسخگوی ما باشد.
نظریه سوم که وجه میانی به شمار میآید مبتنی بر وجود تفصیلی مطالب قرآن کریم است. طبق این نظریه، گرچه هدف قرآن کریم هدایت است اما در کنار آن، مطالب علمی نیز گنجانده شده تا نظر اندیشمندان نسبت به این کتاب جلب شود. سوای اینکه خداوند عهدهدار مسائل معاش و معاد انسان است و به همین جهت مطالب علمی مورد نیاز را بیان کرده است. با این توضیح، در موضوع علوم انسانی باید توجه داشته باشیم قرآن، کدهایی را در اختیار ما قرار داده است که به مثابه قانون اساسی است. این قواعد باید توسط نهادی مانند مجلس مطابق نیاز روز پیادهسازی شوند.
با این توضیح روشن میشود که قطعا جزئیات تمام رشتههای علمی در قرآن کریم نیست، با این وجود در حوزه علوم انسانی قواعد کلی در تمام زمینهها بیان شده است؛ از جمله سیاست خارجی، سبک زندگی، مسائل اخلاقی، مسائل تربیتی و خیلی مطالب دیگر که ما در زندگی به آن نیاز داریم. متأسفانه به این موضوع کمتر توجه میشود. نکته دیگر اینکه علوم قرآنی که در دانشگاه تدریس میشود ما را به سوی هدف قرآن هدایت نمیکند؛ در حالی که این رشته باید به عنوان مقدمه فهم قرآن قرار گیرد.
آموزش میتواند در بخشهای مختلف از جمله اجباری، اختیاری، عمومی، رسمی و غیر رسمی تقسیمبندی شود. از دیدگاه اسلام، آموزش به دوره خاصی از زندگی انسان تعلق ندارد و به تعبیر دیگر، در اسلام فارغالتحصیلی نداریم؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اطلبو العلم من المهد الی اللحد؛ از تولد تا مرگ علم بجویید». آموزش از دوران جنینی بر پایه ملاحظاتی که مادر باید در زمان بارداری رعایت کند آغاز میشود.
در خصوص محتوای آموزش باید یادآور شد که ما هم قرآن را در اختیار داریم و هم ادعیهای که از ناحیه معصومین صادر شده است. در این ادعیه روش چگونه فکر کردن و چگونه عمل کردن به ما آموخته شده است. سوای قرآن و ادعیه، مناجاتهایی از ناحیه معصومین(ع) به دست ما رسیده است؛ از جمله مناجات خمسه عشر از امام سجاد(ع) که در آن ۱۵ راهکار درمانی برای ۱۵ حالت روانی انسان از شادی بسیار تا اندوه بسیار بیان شده است. در خصوص شیوههای آموزش هم باید عرض کنم که لازم است شیوه آموزش را از خود قرآن و پیامبر(ص) بیاموزیم. همچنین میتوانیم از آموزههای دولت مهدوی استفاده کنیم چراکه دولت حضرت، تماما مبتنی بر قرآن است.