نگاه

لحن آمریکا آشتی جویانه است؟

امروز به فضل خدا و یاری رزمندگان اسلام و پایداری ملت ایران، جمهوری اسلامی در اوج اقتدار و امنیت ملی است. یک کشور تأثیرگذار در منطقه و جهان است. تمام نقشه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی را در پروژه از نیل تا فرات نقش برآب کرده است. پرچمدار بیداری اسلامی در جهان است، تمام پایگاه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آمریکا زیر چکش قدرت موشکی و نظامی ایران است. آنها قدرت مانور خط مقاومت را در جنگ 33 روزه، 22 روزه و هشت روزه درک کرده‌اند. نزدیک به سه سال است تمام دنیا را بسیج کرده‌اند تا سوریه را به زانو درآورند اما توفیقی بدست نیاوردند. اگر استراتژیست‌های آمریکا این واقعیت‌ها را درک کنند ممکن است در قهر خود با ملت ایران کوتاه بیایند.
محمدکاظم انبارلویی - روزنامه‌های زنجیره‌ای به‌گونه‌‌ای یک‌صدا در چند بلندگو، چندی است به بهانه سفر رئیس‌جمهور به آمریکا اشتیاق زایدالوصفی برای برقراری ارتباط یا گفتگو با آمریکا نشان می‌دهند.

به نظر می‌رسد این اشتیاق مغایر اقتدار و عزت ملت ایران است. آنها سعی می‌کنند سفر رئیس‌جمهور به آمریکا برای شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل را به مذاکره با آمریکا فرو کاهند و تلاش می‌کنند کاهش قیمت ارز و طلا را به آن مربوط کنند. این حرکت به منظور شرطی کردن اقتصاد ایران که یکی از اهداف نبرد نرم اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران است صورت می‌گیرد.

دیروز در ادامه این حرکت، برای تکمیل پروژه اشتیاق ارتباط با آمریکا از قول آقای هاشمی‌رفسنجانی تیتر زدند؛ "قهر با آمریکا ابدی نیست. به امام گفتم موضوع رابطه با آمریکا را در زمان حیاتتان حل کنید."

یکی از ترفندهای شیفتگان غرب و موضوع ارتباط ایران با آمریکا این است که صورت‌مسئله مناقشات ایران و آمریکا را غلط بنویسند تا حل آن به صورت یک معضل دربیاید.

یک نمونه از این غلط‌نویسی‌ها همین موضوع قهر با آمریکاست.

تبارشناسی روابط ایران و آمریکا بویژه از کودتای 28 مرداد 1332 نشان می‌دهد این ملت ایران نبوده که با ملت آمریکا قهر است. و حتی دولت ایران با دولت آمریکا قهر نبوده است بلکه این سرمایه‌داران و لابی صهیونیسم حاکم بر کاخ سفید بوده که با دولت و ملت ایران قهر بوده‌اند. و اولین قهر خود را هم در کودتای 28 مرداد نشان دادند.

کودتای 28 مرداد هنگامی صورت گرفت که روابط دولت مصدق با آمریکا حسنه بوده و مصدق به گمان اینکه آمریکا او را به شاه ترجیح می‌دهد فریب آمریکایی‌ها را خورد و با فاصله گرفتن از آیت‌الله کاشانی و انحلال مجلس، با سیلی کودتا از کار برکنار شد. بگذریم از اینکه برخی مورخان هوشمند، او را در وقوع این کودتا بی‌تقصیر نمی‌دانند و حتی همکار کودتاچیان!

با ظهور رهبری امام خمینی(ره) و پیدایش خورشید انقلاب اسلامی، باز آمریکایی‌ها بودند که با قهر با ملت ایران مسئولیت کشتارهای خیابانی سال‌های 56 و 57 را پذیرفتند تا انقلاب پیروز نشود،‌ اما انقلاب پیروز شد. پس از انقلاب آنها با راه‌انداختن جنگ داخلی و جنگ تحمیلی و بعدها جنگ نرم همچنان بر طبل قهر با انقلاب و ملت ایران می‌کوبند.

آمریکایی‌ها در واکنش به کار انقلابی دانشجویان پیرو خط امام در اشغال لانه جاسوسی، دنبال بهانه برای قطع روابط و تداوم خصومت و قهر با انقلاب می‌گشتند. لذا سفارتخانه خود را تعطیل کردند و تاکنون هم تمایلی به بازگشایی آن نشان نداده‌اند.

پس اینکه بگوییم قهر با آمریکا ابدی نیست و مسئولیت این قهر را به دولت‌های پس از انقلاب نسبت بدهیم، حرف درستی نیست. آمریکایی‌ها از سه دهه قبل تاکنون در مقام قهر با دولت‌های پس از انقلاب بوده‌اند و از این موضع هم هرگز پایین نیامده‌اند.

اما درمورد جمله دوم جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی که فرمودند: "به امام گفتم موضوع رابطه با آمریکا را در زمان حیاتتان مشخص کنید." بد نیست درمورد این توصیه و عمل امام(ره) قدری بیندیشیم.

اولا: امام(ره) در زمان حیات خود خیلی از مسائل و مشکلات پس از خود را حل کردند از جمله موضوع جنگ و مسئله رهبری پس از خود و...

سئوال این است؛ چرا مسئله رابطه با آمریکا را که آقای هاشمی گفته‌اند، حل نکردند؟ پاسخ روشن است؛ سبک و سیاق حل مشکل رابطه، آن‌گونه که در قضیه مک‌فارلین جلو می‌رفت مورد قبول امام(ره) نبود. امام(ره) نه‌تنها اجازه ندادند این سبک، روال قرار گیرد، بلکه از همین موضوع با مهارت فوق‌العاده و نبوغ دیپلماسی خود برای ایجاد یک زلزله عظیم سیاسی در دیپلماسی داخلی و خارجی آمریکا سود بردند و یکسال دستگاه دیپلماسی آمریکا را زیر چکش آ‌مد و شد دیپلمات‌های آنها در قوه قضائیه آمریکا قرار دادند.

ثانیاً: ریشه‌های قهر آمریکا با ملت و دولت ایران فوق‌العاده عمیق است و طرف آمریکایی جز به تسلیم طرف مقابل راضی نمی‌شود. در منطق دیپلماسی خارجی آمریکا برد-برد معنا ندارد. آنها سه دهه است به بازی برد- باخت فکر می‌کنند و هرگز یک لحظه از این فکر رها نشده‌اند. دلیل آن هم به رسمیت نشناختن انقلاب اسلامی با راه‌انداختن جنگ نرم و جنگ سخت علیه ملت ایران است.

آمریکایی‌ها با اسلام مسئله دارند. هر وقت ما از اسلام کمی فاصله می‌گیریم، امیدواری‌هایی در آنها پیدا می‌شود اما به محض اینکه روی مبانی الهی و اسلامی نظام و انقلاب تأکید می‌کنیم، دست آنها روی ماشه اقدام می‌رود.

روی میز مذاکره با آمریکا دو گزینه بیشتر وجود ندارد. 1- جنگ 2- تسلیم.

فعل دیپلماتیک آنها می‌گوید؛ "اگر تسلیم نمی‌شوید، ما می‌جنگیم." با چنین منطقی امام(ره) چگونه باید توصیه آقای هاشمی‌رفسنجانی، مشکل رابطه با آمریکا را حل می‌کردند؟

امروز به فضل خدا و یاری رزمندگان اسلام و پایداری ملت ایران، جمهوری اسلامی در اوج اقتدار و امنیت ملی است. یک کشور تأثیرگذار در منطقه و جهان است. تمام نقشه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی را در پروژه از نیل تا فرات نقش برآب کرده است. پرچمدار بیداری اسلامی در جهان است، تمام پایگاه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آمریکا زیر چکش قدرت موشکی و نظامی ایران است. آنها قدرت مانور خط مقاومت را در جنگ 33 روزه، 22 روزه و هشت روزه درک کرده‌اند. نزدیک به سه سال است تمام دنیا را بسیج کرده‌اند تا سوریه را به زانو درآورند اما توفیقی بدست نیاوردند. اگر استراتژیست‌های آمریکا این واقعیت‌ها را درک کنند ممکن است در قهر خود با ملت ایران کوتاه بیایند.

اگر چنین اتفاقی بیفتد، می‌شود درمورد کمرنگ شدن قهر متقابل ملت ایران با آمریکا قدری فکر کرد.

محصول تجدیدنظر آمریکایی‌ها در قهر با انقلاب را باید در لحن آنها و احترام به حقوق ملت ایران و دست کشیدن از تهدیدها و تحریم‌ها ملاحظه کرد. اگر در این فضا هیچ اتفاقی نیفتد، فکر کردن درمورد بهبود روابط ایران و آمریکا یک سراب است.

https://shoma-weekly.ir/PmfVHR