نگاه

قله همت

تعدادی از عراقی ها برای این که ما را منحرف کنند فریاد زدند: «دخیل الخمینی» تا دوستانشان رزمنده های ما را که در آن طرف بودند به شهادت برسانند. اما سلمان فتاحیان بدون آن که به آن ها مجال دهد ضامن نارنجک را کشید و چند نفر از آن ها را کشت. ولی خودش در همان درگیری توسط بعثی ها به شهادت رسید. بعد از اتمام عملیات بر روی خاک های قله نشستم. باورم
سیدپیمان عبدمنافی
25 نفر بودیم که مأموریت فتح قله همت 2 در عملیات نصر 7 به ما واگذار شد. فرمانده ما فتاحیان بود. به صورت ستونی به سمت دشمن رفتیم.
در حین انجام عملیات عراقی ها بچه های ما را به رگبار بستند. به همراه فرمانده و دو نفر دیگر از نیروها به طرف کانال رفتیم. به سرعت خود را به پشت نیروهای بعث رساندیم و آن ها را به رگبار بستیم.
تعدادی از عراقی ها برای این که ما را منحرف کنند فریاد زدند: «دخیل الخمینی» تا دوستانشان رزمنده های ما را که در آن طرف بودند به شهادت برسانند. اما سلمان فتاحیان بدون آن که به آن ها مجال دهد ضامن نارنجک را کشید و چند نفر از آن ها را کشت. ولی خودش در همان درگیری توسط بعثی ها به شهادت رسید. بعد از اتمام عملیات بر روی خاک های قله نشستم. باورم
نمی شد، این چنین او را از دست داده باشم.

https://shoma-weekly.ir/0trwTo