اندیشه

قربانی یعنی ریشه‌کن‌کردن رذایل نفسانی/ چرا به‌جای قربانی حیوانات درخت نمی‌کاریم!؟

مسیر حرکت قربانی به دست جبرئیل از فراز کوه ثبیر تا مقابل جمره وسطی «مَجَرَّهُ الکَبش» می‌نامند. لذا گفته‌اند این مسیر بیانگر مدت زمانی است که در زندگی تلاش می‌کنیم تا رذیله نفسانی خود را به مسلخ برده و با دورنمودن آن از وجود خویش، اسماعیل(ع) و ذریه‌اش را از خطر قتل برهانیم.
حجت الاسلام علی تبریزی- یکی از شبهاتی که از گذشته مطرح بوده و به لطف فضای مجازی امسال بیش از همیشه به آن پرداخته شد در خصوص چرایی قربانیکردن یا جایگزینکردن اعمال دیگری مانند درختکاری بهجای کشتن حیوانات است. میگویند اصل عمل قربانی همراه با خشونت است و چرا بهجایش درخت نکاریم تا طبیعت هم از آن بهرهمند شود؟

پاسخ به این شبهه را طی چند نکته کوتاه بیان میکنیم:

- هر عملی در این عالم خواص و نتایجی دارد که بشر با پیشرفت علم تنها به گوشهای از آن آگاه شده است. تنها کسی که به رموز و ویژگی همه رفتارها و جزئیات نتایج همه آنها آگاهی کامل دارد، خداوند تبارک و تعالی است. لذا اگر ما به اصل دین و سپس پیامبر(ص) و کتاب آسمانی او ایمان آوردیم باید بدانیم که حتی اگر شرع دستور به رفتاری داد که به ظاهر خلاف میل و حتی عقل ما بود؛ اما نتیجه آن رفتار را تنها خدا میداند و بس. عمل قربانی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

- مطابق روایات وارده درباره حج، جبرئیل به امر خداوند اعمال و مناسک حج را بهعنوان راه توبه و جبران اعمال گذشته به آدم(ع) آموخت که از جمله این آموزهها سنت قربانی است. یکی از فلسفههای قربانیکردن این است که این عمل به منزله کشتن نفس اماره و سر بریدن گناهان و عادات ناپسند است. ابراهیم نبی(ع) با این ذبح در واقع نفس اماره خویش را به مسلخ برد و نشان داد که در برابر دستور پروردگار عاصی نیست. لذا قربانی، نوعی جهاد با نفس درجهت زدودن تعلقات و وابستگیهای دنیوی است.

- در روایات اسلامی حیوانات مختلف نماد برخی رذایل شمرده شدهاند. برای مثال گوسفند را نماد طمع و شتر را نماد کینه توزی دانستهاند. طبق بیان نورانی امام سجاد(ع) حجگزار و قربانیکننده با تمسک به حقیقت ورع، گلوی دیو طمع را بریده، او را بکشد. بنابراین صِرف ذبح گاو و گوسفند یا نحر شتر و رهاکردن آنها بدون توجه به سرّ و رموز قربانی، مایه تعالی کامل حجگزار نخواهد بود. لذا شایسته است قصد او از این عمل، کشتن دیو درونی حرص و طمع باشد.

- خداوند متعال میفرماید نیازی به این گوشتها و قربانیها ندارد و آنها به خدا نمیرسد؛ بلکه نیات انسانهاست که به سوی خداوند میرسد. حاجیان در تمام مراحل تقوا برای دستیابی به انسانی کامل تلاش میکنند و این نقطه پایانی است تا ایثار، فداکاری، فرمانبری و دوری از هواهای نفس و کمک به فقرا را تمرین کنند. لذا حتی اگر از این گوشتها هیچ استفادهای هم نشود بسیاری از این حکمتها بهدست خواهند آمد.

- مسیر حرکت قربانی به دست جبرئیل از فراز کوه ثبیر تا مقابل جمره وسطی «مَجَرَّهُ الکَبش» مینامند. لذا گفتهاند این مسیر بیانگر مدت زمانی است که در زندگی تلاش میکنیم تا رذیله نفسانی خود را به مسلخ برده و با دورنمودن آن از وجود خویش، اسماعیل(ع) و ذریهاش را از خطر قتل برهانیم.

- با مرور مطالب فوق دانسته شد که اصل در این عمل نیت است. پس اینکه شرع میگوید آوردن نام خداوند به هنگام قربانی (که نشانه اقرار ربوبیت اوست) شرط حلالشدن قربانی ذکر شده، بیانگر این مطلب است که مخالفت با امیال نفس و سعی در ازبینبردن رذایل نفسانی، هنگامی اثربخش است که در مسیر بهرهمندی از ربوبیت صورت گرفته و همسو با دستورات دینی باشد. در غیر این صورت، فرد از ریاضتهایی که فاقد مبنای وحیانی و دینی است، بهرهای نخواهد برد.

- همچنین در آداب و سنن مربوط به قربانی سفارش شده که علاوه بر قربانیکننده، دیگران نیز از گوشت قربانی بهره ببرند. این مطلب بیانگر آن است که دیگران نیز از ثمره و نتیجه قربانی (یعنی سلب و زوال رذایلی که قربانی نماد آن است) بهرهمند شده و به آرامش و امنیت ناشی از آن دست مییابند. هرچند شاید این نکات و فلسفههای ذکر شده برای عمل قربانی تنها گوشهای از آثار فوقالعاده این عمل عبادی باشد؛ اما با وجود همین نکات هم خواهیم دانست که اعمال دیگری مانند درختکاری و... نمیتوانند چنین آثاری داشته باشند و قیاس، قیاسی کودکانه، غلط و مع الفارقی است.

https://shoma-weekly.ir/B67EsK