نگاه

قدرت اراده مردم در عصر جدید

مردم شبه جزیره رسیدن به آینده خود را فقط از مسیر برچیدن مرزهای ساختگی و حصارهای تحمیلی یافته اند و به نظر می رسد که حکمرانان هم این خواسته را دریافته و برای تحقق این رویا همراه شده اند.
مهدی صولی- آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا و آقای اون رهبر جمهوری دموکراتیک خلق کره در منطقه پان مون جون در مرز مشترک دو کره با هم دیدار کردند.

یک سال پیش در بازگشت از سفر کوتاهی که به پیونگ یانگ داشتم پیش بینی خودم از سرانجام مذاکرات سه جانبه را بارها در سخنرانی ها و مصاحبه ها مطرح کرده ام.

تاریخچه پان مون جون بر اساس حدود نیم قرن مذاکره شکل گرفته است. لذا این اولین مذاکره رهبران و مقامات شبه جزیره کره در این منطقه نیست اما بی شک مهمترین آن ها می تواند باشد.

به خلاف تحلیل های رایج و رسانه ای، زاویه نگاه من به موضوع وحدت شبه جزیره کره نه مبتنی بر تحلیل سیاسی و دفاعی و نه برگرفته از نظریه های روابط بین الملل و نه ایدئولوژیک است.

نگاه من از منظر تحلیل رفتار مردم است. برداشت من از مشاهداتم می گوید که مذاکره و در نهایت تحقق وحدت دو کره محصول اراده و مطالبه و خواست عموم مردم این شبه جزیره است.

کافی است در خیابان های پیونگ یانگ و یا حتی در شهرها و روستاهای آرام و بی صدای اطراف راسون و یا نامپو و یا کائسونگ به چهره مردم نگاه کنید.

مهم نیست که آیا می توانند این خواسته و مطالبه را فریاد کنند یا خیر؟ بلکه مهم این است که اکنون توانسته اند مطالبه و اراده خود را به دستور کار حکمرانان تبدیل کنند.

امروزه دیگرهیچ سیاست و یا ایدئولوژی و یا قدرت جهانی و نه حتی هیچ فلسفه ای نمی تواند مسیر سیاستگذاری برای حکمروایی بهتر را از مردم و خواسته هایشان جدا کند.

در ایران بخشی از ضد رسانه تبلیغ می کند که قدرت موشکی کره شمالی ترامپ را وادار به مذاکره کرده است و بخشی دیگر از ضد رسانه می گوید ضعف و زوال اقتصادی ناشی از تحریم ها و مشکلات اقتصادی، رهبران کره شمالی را وادار به مذاکره کرده است. حال آنکه هر دو اشتباه می کنند و شاید به عبارت دقیق تر در روایت گری خود فقط بخش کوچکی از واقعیت را برجسته نمایی می کنند.

مقصودم این نیست که قدرت موشکی و دفاعی بازدارنده نیست یا فشار اقتصادی تاثیری بر تصمیم گیری ها ندارد! بلکه این ها هر کدام فقط وجهی هستند از وجوه برسازنده یک تصمیم تاریخی بزرگ!

از نگاه من، عامل اصلی برسازنده این تصمیم مردم هستند. مردمی که نه به خاطر موشک و نه به خاطر فشار تحریم و نه به خاطر پیوستن به ارزش های آمریکایی و رشداقتصادی و نه بدلیل میراث داری از ایدئولوژیِ سوسیالیستیِ جوچه، بلکه برای بازیابی هویت تاریخی خود و ساختن آینده ای مبتنی بر مولفه های بومی شان و البته سازگار با زیستِ جهانی معاصر، خواستار وحدت شبه جزیره کره هستند.

بدین جهت و در سرانجام کار، نه آمریکا و نه هیچ قدرت داخلی و بیرونی دیگری نمی تواند مانع تحقق این خواسته مردم شبه جزیره شود.

ترامپ امروز مجبور است مذاکره کند، زیرا مردم شبه جزیره کره دیگر مرزهای ساختگی و دیوار کشی های ایدئولوژیک مدرن از جنس لیبرالیسم غربی و یا سوسیالیسم شرقی را نمی خواهند بلکه می خواهند با فرهنگ خودشان زندگی کنند.

این خواسته فقط منحصر در مردم بخش شمالی نیست بلکه در جنوب هم این حسِ ملیِ هویت جویانه چه بسا قویتر است. اینقدر فهم این موضوع ساده است که با مرور تولیدات رسانه ای کره جنوبی به وضوح می توان فهمید.

به عنوان مثال در مورد شخصیت جومونگ و ایده تشکیل چوسان قدیم به عنوان نماد وحدت دو کره تا کنون ده ها سریال پرمخاطب جهانی توسط کره جنوبی ساخته شده است. حال آنکه افسانه جومونگ و پهنه تکوین حکمرانی وی، در محدوده سرزمینی کره شمالی فعلی بوده است.

مردم شبه جزیره رسیدن به آینده خود را فقط از مسیر برچیدن مرزهای ساختگی و حصارهای تحمیلی یافته اند و به نظر می رسد که حکمرانان هم این خواسته را دریافته و برای تحقق این رویا همراه شده اند.

مردمداری مهمترین اصلِ سیاستگذاری در حکمرانی خوب است و بهترین سیاستگذاران آنانی هستند که درک صحیحی از این اصل زرین پیدا کنند.

https://shoma-weekly.ir/OHwdEN