نگاه

قانون احزاب و وضعیت تحزب

متأسفانه نگاه مصادره‌ای به امکانات کشور و مواهب و نگاه انحصاری به سرمایه‌های مادی و معنوی و سرمایه‌های اجتماعی در دو حزب مذکور باعث خسارات فراوانی به کشور در دو دهه زمانی گردیده که به همین میزان از بعضی جهات عقب‌ماندگی‌های توسعه ای و اجتماعی و فرهنگی و بخصوص فرهنگ تحزب را بدنبال داشت.
نصر عزیزی- خلاء تحزب واقعی در کشور مشهود است. قانون احزاب وجود داردو با گذشت سالها از تصویب آن، مصداق حزبی ندارد. از طرف دیگر اقدامات شبه حزبی و سازماندهیهای شبه حزبی در مجاری کشور کم و بیش مشهود است. بسیاری از اهل نظر به ضرورت تحزب در اداره کشور پی بردهاند سرمایهگذاری فکری خود را در تشکیل احزاب دولت ساخته بکار گرفته اند.

در برخی کشورهایی که با نظام حزبی اداره میشوند، اگر چه با مشکلات متعددی روبرو هستند، ولی حداقل پذیرش و تقیدات و الزامات به چارچوبهای حزبی باعث میشود، که کشور متبوع در حداقل و حد قانونی دورههای زمانی اداره شود در کشور ما که ساختار و مبانی چند جانبه و نحوه اداره و قانون اساسی و رابطه مردم با حکومت با سایر کشورها تفاوت اساسی دارد، عدم شکلگیری حزب به معنای واقعی و نقشآفرینی آن را در اداره نظام میتوان در چند عامل جستجو نمود.

*عامل اول جامع و مانع نبودن قانون احزاب است که صرف نظر از نقاط قوت آن و اصلاحات چند مرحلهای به اشکالات راهبردی کمتر توجه شده است. از جمله آنها میتوان به ساز و کار منتهی به جذب عضو و فراگیری عضوپذیری اشاره نمود.

نقشآفرینی حزب در تشکیل و ترکیب نمایندگان مجلس و حضور مؤثر در جذب رأی مردم از دیگر اشکالات است. نظارت قانونی بر فرایند درخواستها، مجوزها، نوع فعالیت، ماهیت فعالیت، کمیّت فعالیت، گسترش و توسعه شعب، برنامههای حزبی و تشکیلاتی، اشکال دیگری است که هم در قانون وجود دارد و هم از جمله نقاط ضعف نظام مدیریتی و مسئولان مرتبط میباشد.

خاصیت وجودی حزب نقشآفرینی در ارائه برنامههای اداره کشور، ارائه دیدگاهها و نظرات جامع ملی و نقد و بررسی برنامهها با دیدگاه کارشناسی است که این خلاء در شاکله قانون و اراده مسئولان وجود دارد اگر چه به کلیاتی اشاره شده است.

*عامل دیگر را باید در نگاه دولت محوری به مقوله تحزب و فاصله گرفتن از نقشآفرینی تودههای مردمی و مشارکت آنها در برنامههای تکلیفآور سیاسی حزب دانست آنچنان که اقتصاد دولتی و نگاه دولتها به آن معضلی برای نظام پیشرفت و عدالت شده و موجبات بسیاری از مفاسد را ایجاد مینماید، نگاه به تحزب دولتی نیز چنین است با اندک توجهی میتوان این تفاوت و تأثیر را در سابقه سه حزب موجود کشور، شامل موتلفه اسلامی، حزب مردمی با سابقه بیش از نیم قرن فعالیت تشکیلاتی و سیاسی و اجتماعی، و دو حزب دولت ساخته کارگزاران و حزب مشارکت مشاهده نمود.

متأسفانه نگاه مصادرهای به امکانات کشور و مواهب و نگاه انحصاری به سرمایههای مادی و معنوی و سرمایههای اجتماعی در دو حزب مذکور باعث خسارات فراوانی به کشور در دو دهه زمانی گردیده که به همین میزان از بعضی جهات عقبماندگیهای توسعه ای و اجتماعی و فرهنگی و بخصوص فرهنگ تحزب را بدنبال داشت.

عامل دیگری که شاید نقص اساسی قانون احزاب کشور باشد، و باعث گردیده دهها و صدها تشکل انگشت دستی تحت عنوان احزاب مجوز گرفته و نام و نشانی هم در فضای رسانهای و اداری داشته باشند، عدم تعریف متفاوت و معنادار تحزب در کشوری با شاکلههای اسلامی و دینی و ولی فقیه، با سایر کشورهای متداول دارای حزب میباشد که این از نقائص قانون است.

به هر حال اگر نظام اسلامی و انقلاب اسلامی با سایر نظامها و انقلابها متفاوت است که هست، طبعاً قوانیناش و بخصوص قانون احزاب نباید شباهتهای زیادی با کارایی تحزب در سایر کشورها داشته باشد و این به معنای استفاده از تجارب حزبی دیگران نیست، بلکه همین تجارب مثبت و منفی فرصت خوبی برای پردازش به موضوع قانون احزاب و جامعیت آن میباشد تا مشکل بصورت مبنایی حل شود.

در غیراینصورت، محدودیتها، تفسیرها،  سوءاستفادهها، انحصارگریها و حتی نقشآفرینی حزبی در براندازی نظام با رویکرد امثال فتنه 88 و 78 روزنههای سوء استفاده از این شرایط خواهند بود که باید مسئولان نظام ونخبگان جامعه به این سوال پاسخ دهند که آیا تحزب فراگیر و مؤثر در اداره نظام یک ضرورت هست یا خیر و آیا ساختار و قانون و ساز و کار فعلی پاسخگوی این وضعیت هست؟

https://shoma-weekly.ir/3SBeRZ