ادب و هنر

فیلم سینمایی یا کنسرت موسیقی!

بی خداحافظی داستان سه جوان از جمله رضا صادقی خواننده مشهوررا روایت می کند که هر کدام برای رسیدن به موفقیت بیشتر در عرصه ی هنر از بندر عباس راهی تهران می شوند. با به کما رفتن رضا صادقی در اوج شهرت، خبرنگاری به کشف زوایای مختلف زندگی وی پرداخته و در این مسیر با روند زندگی وی بیشتر آشنا می شویم.

مشخصات فیلم:
کارگردان: احمد امینی
فیلمنامه نویس: سعید شاهسواری
تهیه کننده: محمد نشاط
بازیگران: رضا صادقی، محمدرضا فروتن، پگاه آهنگرانی، شقایق فراهانی، افشین هاشمی
خلاصه داستان: بی خداحافظی داستان سه جوان از جمله رضا صادقی خواننده مشهوررا روایت می کند که هر کدام برای رسیدن به موفقیت بیشتر در عرصه ی هنر از بندر عباس راهی تهران می شوند. با به کما رفتن رضا صادقی در اوج شهرت، خبرنگاری به کشف زوایای مختلف زندگی وی پرداخته و در این مسیر با روند زندگی وی بیشتر آشنا می شویم.

بررسی فیلم:
سینمای ایران در پرداختن به زندگی شخصیت های ورزشی و هنری سابقه چندانی ندارد و معدود فیلم هایی که در این رابطه ساخته شده اند نیز با عدم توفیق و شکست تجاری روبرو شده اند. بطور مثال می توان به فیلم "فوتبالیست ها" اشاره نمود که  علی پروین و حمید استیلی در نقش واقعی خود در کنار بازیگری حرفه ای مانند فاطمه گودرزی ظاهر شدند، اما این فیلم علی رغم  چند ده میلیون طرفدار فوتبال و بخصوص هواداران بی شمار تیم پرسپولیس بر خلاف تمام پیش بینی های اولیه نتوانست موفق به جذب آنها شود و در گیشه با شکست سختی روبرو شد. بزرگترین عامل شکست اینگونه آثار در ایران این است که سازندگان آنها تصور می کنند همین که یک یا چند چهره معروف ورزشی یا هنری در یک فیلم حضور یابند، طرفداران میلیونی آنها نیز به تماشای آن اثر خواهند آمد و فروش فیلم تضمین خواهد شد، در صورتی که حضور چهره های ورزشی و یا هنرمندان عرصه موسیقی و دیگر هنرها، تنها زمانی باعث استقبال مردم خواهد شد که آن فیلم از داستانی محکم و جذاب برخوردار باشد و گرنه اگر تهیه کننده و کارگردانی بخواهند بدون داشتن یک فیلمنامه مستحکم و دراماتیک و به صرف حضور یک چهره ورزشی یا خواننده، وارد عرصه ساخت اینگونه فیلم ها شوند، با عدم توفیق روبرو خواهند شد.
در جهان سینما تاکنون آثار مختلفی ساخته شده که شخصیت های اصلی آنها بعضی خوانندگان یا ورزشکاران رشته بوکس، فوتبال و غیره بوده اند. بعضی از این آثارعلاوه بر استفاده از چنین چهره هایی، آنچنان داستان گیرایی را طراحی نموده اند که باعث استقبال شدید تماشاگران از آن فیلم در سطح جهان شده اند. از جمه این فیلم ها می تون به " فرار بسوی پیروزی" اشاره نمود که علاوه بر سینما تاکنون بارها از تلویزیون کشورمان نیز به نمایش در آمده و در سراسر جهان از جمله ایران مورد پسند و استقبال قرار گرفته است. در این فیلم حضور چهره های ورزشی مانند پله که در یک اردوگاه نازی ها گرفتار شده اند و شکل گیری یک مسابقه پر هیجان فوتبال بین اسرای جنگی با نیروهای آلمانی، چنان فضای پرکشش و دراماتیکی را رقم می زند که باعث جذب تماشاگر می شود. در این اثر کارگردان همه چیز را بر دوش پله و دیگر چهره های ورزشی فیلم رها نمی کند، بلکه آنها را در بطن یک قصه سراسر تعلیق و هیجان انگیز قرار داده تا بتوانند بهترین ارتباط را با تماشاگر برقرار کنند. در زمینه هنرمندان مطرح موسیقی جهان هم می توان موارد فراوانی را یافت. با این حال همانطور که در ابتدا  اشاره شد، این تجربه در ایران به علت ضعف داستان پردازی و فیلمنامه همواره با شکست مواجه شده است.
نمونه ی اخیری که در این مورد می توان به آن پرداخت، فیلم" بی خداحافظی" می باشد که به مناسبت عید سعید فطر در سراسر کشور به اکران در آمده است و  در ظاهر به زندگی رضا صادقی خواننده ایرانی می پردازد. خواننده ای خونگرم و جنوبی که با  تلفیق سبک موسیقی بومی و پاپ توانسته طرفدران زیادی را در کشور بخود جلب نماید.
اما با این حال بسیاری از کسانی که فیلم "بی خداحافظی" را دیده اند، آن را بیشتر مجموعه ای از ترانه های پاپ رضا صادقی می دانند تا فیلمی که بتوان عنوان سینمایی به آن اطلاق نمود.
یکی از اصلی ترین ضعف های این فیلم طراحی یک قصه ضعیف و سست و فیلمنامه ای غیر واقعی برای یک هنرمند معاصر و واقعی است. در حالی که در بی خداحافظی، رضا صادقی نقش واقعی خود را ایفا می نماید و تماشاگر نیز بطور طبیعی انتظار دیدن فرازهایی از زندگی واقعی او را از طریق اثری داستانی و سینمایی دارد، اما وقتی از دقایق اول فیلم با صحنه ی به کما رفتن صادقی روبرو می شویم، تماشاگری که می داند چنین اتفاقی واقعی نیست، در می ماند که مگر قرار نبوده طبق پیش فرض های اولیه و روال طبیعی چنین فیلم هایی، با داستانی واقعی از زندگی این هنرمند روبرو باشد، پس این به کما رفتن صادقی که ما به ازای واقعی ندارد، از کجا آمده و به کجا ختم می شود؟!
همین غیر واقعی بودن نخستین سکانس های فیلم که اساس فیلم نیز بر آن بنا می گردد، سرخوردگی تماشاگر و بی تفاوتی او را به دنبال دارد. به همین دلیل است که کارگردان سعی نموده این ضعف را با آوردن چندین کنسرت از این خواننده در لابلای فیلم جبران نماید.
یکی دیگر از ضعف های این فیلم، عدم انتخاب روایت خطی برای پیشبرد داستان فیلم می باشد. بطوری که فلاش بک های پی در پی در فیلم و روایت های متفاوتی که هر کدام از دوستان رضا صادقی در فیلم مطرح نموده و فلاش بک های آن را می بینیم، باعث از هم گسیختگی داستان و سردرگمی تماشاگر می شود.
با این حال نباید از حق گذشت که رضا صادقی توانسته در این فیلم و در مقام بازیگر بخوبی ایفای نقش نموده و نه تنها چیزی از سایر بازیگران حرفه ای فیلم کم نداشته باشد، بلکه حتی از آنها سرتر باشد.
در هر حال با دیدن فیلم بی خداحافظی بار دیگر به این نتیجه می رسیم که همچنان ساخت فیلم درباره شخصیت های هنری و ورزشی درایران از قوت لازم برخوردار نبوده و چنین فیلم هایی از ایجاد ارتباط با تماشاگران عاجزند.
در یک کلام "بی خداحافظی" حرفی برای گفتن به مردم ندارد و دغدغه ای مردمی یا اجتماعی را بازتاب نمی دهد. دغدغه هایی که گاه رضا صادقی آنها را خارج از قاب این فیلم و در حرفهایش و آوازهایش انعکاس داده، اما در این  اثر به درستی بازتاب داده نمی شوند.
جالب است که کم نیستند تماشاگرانی که پس از تماشای  دیدن فیلم " بی خداحافظی" گلایه می کنند که: " ما اگر می خواستیم فقط به آوازهای رضا صادقی گوش دهیم، به سینما نمی آمدیم وبه سراغ سی دی های این خواننده یا حتی فیلم مستندی که از وی ساخته شده می رفتیم. ما آمده بودیم فیلم تماشا کنیم، نه اینکه کنسرت موسیقی گوش دهیم!؟"


https://shoma-weekly.ir/q5mC2U