ادب و هنر

فیلمنامه‌ای که رمان شد

این رمان به گفته کرمیار در ابتدا قرار بود فیلمنامه برای یک سریال ۲۶ قسمتی شود، ولی در دوره‌ای نتوانستند کاری برای فیلم شدن این اثر بکنند. برای اینکه این فیلمنامه به طور کل از بین نرود، آن را تبدیل به یک رمان کردند.
شروع ماجرا از سه ماشین سیاه و دودی تشریفات است که با ورود ناخود آگاهشان به خیابان دزاشیب، شهید حسینیِ ویلچر نشین را روی پل آهنین، روبروی دفتر انتشارات، کنار جدول گیر میاندازند. یکی از چرخهای ویلچر در فاصله دو میله پل بر روی جوی آب گیر میکند و شهید حسینی که درست مقابل دفتر انتشارات به سختی میماند و عملا قادر به حرکت نیست. همین که پوشه یادداشتها و خاطرات روی پایش است و تقلایش بیشتر برای حفظ کردن پوشه است تا افتادن خودش از روی ویلچر روی زمین. در همین حین ماجراهای شناساییاش برای عملیات آبی را مرور میکند و در این بین نویسنده با رفت و برگشتهایش (فلاش بک و فلاش فوروارد) در عین حال داستان را از زیان این روزهای شهید حسینی و روزهای جنگش تعریف میکند.

شهید حسینی در واقع اسم شخصیت اصلی داستان است که در جبهه او را با پیشوند «شهید» صدا میکردند. اسماش علی بود. این داستان مقدمات عملیات عاشورا و شناساییهای آبیاش را شرح میدهد. یکی از نکات جالب در این داستان و در واقعیت کرمیار (نویسنده رمان) است.

این رمان به گفته کرمیار در ابتدا قرار بود فیلمنامه برای یک سریال ۲۶ قسمتی شود، ولی در دورهای نتوانستند کاری برای فیلم شدن این اثر بکنند. برای اینکه این فیلمنامه به طور کل از بین نرود، آن را تبدیل به یک رمان کردند. کرمیار در مورد اسم رمان و دلیلاش در مجلس رونمایی گفته است: «چرا باید باغ موزهای که برای دفاع مقدس ساخته شده برای جانبازان تدارک لازم دیده نشده باشه که به راحتی بتوانند رفت و آمد کرده روی سن بیایند و صحبت کنند؟ پس «درد زیاد در حوزه دفاع مقدس». به همین دلیل اسم این کتاب را درد گذاشتم.»

یکی از نکات جالب و شاید منحصر به فرد کتاب استفاده از اطلاعات نیروهای استخبارات (شناسایی و عملیات عراق) در آن است. شهید حسینی در حین جمع آوری اخبار و اطلاعات برای نوشتن کتاب با فرمانده استخبارات عراق در‌‌ همان زمان مواجه میشود، از قضا او هم یادداشتهایی روزانه از وقایع‌‌ همان دوران دارد. شهید حسینی هنگامی که یادداشت و اطلاعات فرماندهان ایرانی را مطالعه میکند به راحتی میتواند از وضعیت ارتش عراق و هماهنگیهایشان در‌‌ همان زمان مطلع میشود و همین تطبیق حس خوشایندی برای مخاطب دارد. این جذابیتها طوری است که میشود رمان ۴۲۰ صفحه درد را راحت و با علاقه خواند.

رمان درد را انتشارات عصر داستان در آبان ماه ۱۳۹۲ در دو هزار و پانصد نسحه برای اولین بار چاپ و روانه بازار کتاب کرد.

https://shoma-weekly.ir/U9PbPr