ورود مشعل از گذرگاه رفح نشان داد این گذرگاه امن است، پس دیگر رهبران تبعیدی فلسطین باید هر چه زودتر خود را به فلسطین اشغالی برسانند و باقیمانده عمر خود را در سرزمین پدری خود سر کنند.
محمد کاظم انبارلویی- اخوان المسلمین در جریان بیداری اسلامی در منطقه جلودار حرکتهای اسلامی بودند. اسلامیزه کردن حکومت اولین وظیفه آنهاست. آنها اگر توفیق این کار را پیدا نکنند بازگشت به نقطه اول حتمی است.
جایگاه مصر بهعنوان زادگاه اخوان المسلمین در حرکت بهسوی اسلامی کردن حکومت تعیین کننده است. مرسی بهعنوان اولین رئیس جمهور قانونی مصر در این راه مشکلات فراوانی پیشروی دارد.
به محض اینکه مرسی پرچم اسلام را برای تغییر قانون اساسی بالا برد، لایههای گونهگونی در برابر او از جمله بقایای رژیم گذشته بهعلاوه ملیگراها و لیبرالها صف کشیدند. طبیعی است آمریکا و رژیم صهیونیستی در این معرکه جانب ملیگراها و لیبرالها را خواهد گرفت و بر طبل آشوب و ناآرامی در مصر خواهد کوبید.
البرادعی ،عمرو موسی و حمدین صباحی مثلث جبهه نجات ملی را تشکیل دادند وطی هفته گذشته قاهره و دیگر شهرهای مصر را به آشوب کشاندند وحتی به دفاتر اخوان المسلمین حمله برده وآن را به آتش کشیدند. آنها به همین هم اکتفا نکردند و با حمله به کاخ ریاست جمهوری با پلیس در داخل محوطه کاخ درگیر شدند.
مردم مسلمان مصر که دل در گرو اسلام و تغییرات براساس یک رویکرد اسلامی دارند حتما از مرسی حمایت خواهند کرد. اما باید دید مرسی میتواند در اندازه یک رهبر اسلامی ظاهر شود و مطالبات اسلامی مردم مصر را نمایندگی کند یا نه؟ او در سیاست خارجی بویژه در نگاه به بحران سوریه و نیز روابط با رژیم صهیونیستی دچار اشتباهات راهبردی است و او را از مرتبتی که ذکر شد فرو میکاهد.
مرسی در اسلامیزه کردن مصر پس از سد نجات جبهه ملی (بخوانید جبهه مبارزه با اسلام) در مصر باید تکلیف خود را با سلفیها روشن کند. ممکن است آنها در بادی امر به او کمک رسانند.اما نقش سلفیها در مصر و جهان اسلام همانند نقش منافقین در انقلاب اسلامی است. هنر مرسی باید مدیریت انقلاب مصر در میان دو خط افراط و تفریط باشد. اگر او دراندازه یک رهبر اسلامی وارد شود و صداقت خود را در تبعیت از قرآن و پیامبر اسلام نشان دهد، مردم حتما از او حمایت خواهند کرد و او را در وسط معرکه درگیری با عناصر رژیم گذشته و وابستگان غرب تنها نخواهند گذاشت. دیروز مرسی همه پرسی را به تعویق انداخت. او باید بداند یک قدم عقب بنشیند آنها صدها قدم جلو خواهند آمد. امیدواریم این تعویق خیلی طول نکشد.
تنگی نفس حکام رژیم صهیونیستی
ظرف یک ماه به رژیم صهیونیستی سه ضربه کاری در درون سرزمینهای اشغالی و منطقه و جهان فرود آمد. جنگ 8 روزه کمر حکام رژیم صهیونیستی را شکست، محاسبات آنها را بههم ریخت و رژیم برای اولین بار در پایتخت ضربات مهلک از مقاومت دریافت کرد. سلسله اعصاب اطلاعاتی آنها دچار اختلال شد. فقط 6 روز توانستند تاب بیاورند روز ششم نبرد، پرچم ذلت آتش بس را برافراشته و روز هشتم به آتش بس رسیدند.
ضربه دوم به رژیم صهیونیستی آن بود که اجماع جهانی بار دیگر گلوی آنها را فشرد و سازمان ملل عضویت ناظر فلسطین را پذیرفت و بار دیگر مهر انزوای رژیم صهیونیستی را پای این ورقه زد.
ضربه سوم این بود که سازمان ملل قطعنامهای را به تصویب رساند که در آن قطعنامه آمده است رژیم صهیونیستی باید تن به نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بدهد.
رژیم صهیونیستی با این سه ضربه به تنگی نفس افتاده است . آمریکاییها میخواهند با فشار در سوریه ومصر رژیم صهیونیستی را تنفس مصنوعی بدهند. آنها که رشته مقاومت در منطقه را در دست دارند نباید اجازه دهند آمریکاییها موفق به این کار شوند.
موشکهای اسکندر در سوریه
گفتگوهای سه جانبه روسیه، آمریکا و نمایندگان سازمان ملل در امور سوریه ظاهرا به شکست انجامید و کلینتون نتوانست لاوروف را راضی کند. موشکهای اسکندر برای مقابله با سپر موشکی پاتریوت در ترکیه از سوریه سر برآورد. موشک اسکندر با سرعتی برابر با 2100 متر بر ثانیه و بردی بیش از 450 کیلومتر برای هر سیستم دفاعی یک کابوس است. موشک اسکندر با یک خطای هفت متری هر هدفی را نابود میکند.
اما سوریها نباید روی کارکردها و کاربردهای موشک اسکندر حساب باز کنند. هیچ حمله نظامی خارج از سوریه به نمایندگی از یک دولت صورت نخواهد گرفت . آمریکاییها راهحل شکستن حلقه مقاومت در سوریه را فقط در صدور تروریسم و مجهز کردن آنها به انواع سلاحها حتی سلاح شیمیایی میدانند سوریه علاوه بر تکیه بر ارتش خود برای حفظ مرزها باید روی یک صد هزار
نیروی مسلح مردمی که اکنون در خط مقدم میجنگند حساب باز کند.
اکنون 8 استان سوریه کاملا آرام است. در8 استان دیگر درگیریهای پراکنده وجود دارد که کاملا مهار شده است. سوریها فقط در دو استان مشکل دارند و باید قدرت حاکمیت روی آن متمرکز شود. سوریه اکنون با مزدوران 18 کشور خارجی در داخل مرزهای خود در حال جنگ است .
آنها با پول ارتجاع عرب و تحریک صهیونیستها وتمهید برخی دولتهای همسایه به سوریه آمدهاند. آنها باید بدانند مشکل سوریه راهحل نظامی وکارکردهای عملیات تروریستی ندارد. این رویکرد مشروعیت آنها را در نگاه مردم سوریه ومردم منطقه و جهان زیر سئوال برده است.
دولت سوریه همزمان با پاکسازی مناطق آلوده باید گفتگوها را با معارضان سیاسی( و نه نظامی) به یک سامان جدی برساند و از سوی دیگر بر اصلاحات تاکید کند تا بهانه به دست دشمن ندهد. مهمترین وظیفه دولت سوریه پاسخگویی به مطالبات اسلامی مردم و به رسمیت شناختن بیداری اسلامی و همگامی با آن است. سوریه بهعنوان یک حلقه مقاومت باید باقی بماند و همین مشروعیت مردمی و ملی دولت سوریه را موجه میسازد.
خالد مشعل در غزه
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس پس از 45 سال دوری از فلسطین به وطن خود در غزه وارد شد.او هنگامی که 11 سال داشت مجبور شد با خانوادهاش فلسطین را ترک کند . خالد مشعل در ابتدای ورود به غزه به خاک افتاد و سجده شکر برای پیروزیهای اخیر ملت فلسطین بهجای آورد.
اسماعیل هنیه از او استقبال کرد و صهیونیستها تهدید کرده بودند که آتشبس را با کشتن مشعل نقض خواهند کرد. اما با آنکه این کار را میتوانستند بکنند جرأت نکردند دوباره زیر بارش موشکهای فجر 5 بروند.
ورود مشعل از گذرگاه رفح نشان داد این گذرگاه امن است، پس دیگر رهبران تبعیدی فلسطین باید هر چه زودتر خود را به فلسطین اشغالی برسانند و باقیمانده عمر خود را در سرزمین پدری خود سر کنند.
فلسطینیها اکنون دو راه بیشتر ندارند: یا باید تا آخرین قطره خون بجنگند و به شهادت که فوزی عظیم است نایل شوند یا باید بر اشرار صهیونیست مانند جنگ 22 روزه و 8 روزه غلبه کنند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند. راه سومی وجود ندارد. اگر نگاه آنها به برخی پایتختهای عربی برای یافتن راه سوم است بدانند به بیراهه میروند. بیش از 60 سال این راه طی شده وهیچ نتیجهای عاید آنان نگردیده است.
جایگاه مصر بهعنوان زادگاه اخوان المسلمین در حرکت بهسوی اسلامی کردن حکومت تعیین کننده است. مرسی بهعنوان اولین رئیس جمهور قانونی مصر در این راه مشکلات فراوانی پیشروی دارد.
به محض اینکه مرسی پرچم اسلام را برای تغییر قانون اساسی بالا برد، لایههای گونهگونی در برابر او از جمله بقایای رژیم گذشته بهعلاوه ملیگراها و لیبرالها صف کشیدند. طبیعی است آمریکا و رژیم صهیونیستی در این معرکه جانب ملیگراها و لیبرالها را خواهد گرفت و بر طبل آشوب و ناآرامی در مصر خواهد کوبید.
البرادعی ،عمرو موسی و حمدین صباحی مثلث جبهه نجات ملی را تشکیل دادند وطی هفته گذشته قاهره و دیگر شهرهای مصر را به آشوب کشاندند وحتی به دفاتر اخوان المسلمین حمله برده وآن را به آتش کشیدند. آنها به همین هم اکتفا نکردند و با حمله به کاخ ریاست جمهوری با پلیس در داخل محوطه کاخ درگیر شدند.
مردم مسلمان مصر که دل در گرو اسلام و تغییرات براساس یک رویکرد اسلامی دارند حتما از مرسی حمایت خواهند کرد. اما باید دید مرسی میتواند در اندازه یک رهبر اسلامی ظاهر شود و مطالبات اسلامی مردم مصر را نمایندگی کند یا نه؟ او در سیاست خارجی بویژه در نگاه به بحران سوریه و نیز روابط با رژیم صهیونیستی دچار اشتباهات راهبردی است و او را از مرتبتی که ذکر شد فرو میکاهد.
مرسی در اسلامیزه کردن مصر پس از سد نجات جبهه ملی (بخوانید جبهه مبارزه با اسلام) در مصر باید تکلیف خود را با سلفیها روشن کند. ممکن است آنها در بادی امر به او کمک رسانند.اما نقش سلفیها در مصر و جهان اسلام همانند نقش منافقین در انقلاب اسلامی است. هنر مرسی باید مدیریت انقلاب مصر در میان دو خط افراط و تفریط باشد. اگر او دراندازه یک رهبر اسلامی وارد شود و صداقت خود را در تبعیت از قرآن و پیامبر اسلام نشان دهد، مردم حتما از او حمایت خواهند کرد و او را در وسط معرکه درگیری با عناصر رژیم گذشته و وابستگان غرب تنها نخواهند گذاشت. دیروز مرسی همه پرسی را به تعویق انداخت. او باید بداند یک قدم عقب بنشیند آنها صدها قدم جلو خواهند آمد. امیدواریم این تعویق خیلی طول نکشد.
تنگی نفس حکام رژیم صهیونیستی
ظرف یک ماه به رژیم صهیونیستی سه ضربه کاری در درون سرزمینهای اشغالی و منطقه و جهان فرود آمد. جنگ 8 روزه کمر حکام رژیم صهیونیستی را شکست، محاسبات آنها را بههم ریخت و رژیم برای اولین بار در پایتخت ضربات مهلک از مقاومت دریافت کرد. سلسله اعصاب اطلاعاتی آنها دچار اختلال شد. فقط 6 روز توانستند تاب بیاورند روز ششم نبرد، پرچم ذلت آتش بس را برافراشته و روز هشتم به آتش بس رسیدند.
ضربه دوم به رژیم صهیونیستی آن بود که اجماع جهانی بار دیگر گلوی آنها را فشرد و سازمان ملل عضویت ناظر فلسطین را پذیرفت و بار دیگر مهر انزوای رژیم صهیونیستی را پای این ورقه زد.
ضربه سوم این بود که سازمان ملل قطعنامهای را به تصویب رساند که در آن قطعنامه آمده است رژیم صهیونیستی باید تن به نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بدهد.
رژیم صهیونیستی با این سه ضربه به تنگی نفس افتاده است . آمریکاییها میخواهند با فشار در سوریه ومصر رژیم صهیونیستی را تنفس مصنوعی بدهند. آنها که رشته مقاومت در منطقه را در دست دارند نباید اجازه دهند آمریکاییها موفق به این کار شوند.
موشکهای اسکندر در سوریه
گفتگوهای سه جانبه روسیه، آمریکا و نمایندگان سازمان ملل در امور سوریه ظاهرا به شکست انجامید و کلینتون نتوانست لاوروف را راضی کند. موشکهای اسکندر برای مقابله با سپر موشکی پاتریوت در ترکیه از سوریه سر برآورد. موشک اسکندر با سرعتی برابر با 2100 متر بر ثانیه و بردی بیش از 450 کیلومتر برای هر سیستم دفاعی یک کابوس است. موشک اسکندر با یک خطای هفت متری هر هدفی را نابود میکند.
اما سوریها نباید روی کارکردها و کاربردهای موشک اسکندر حساب باز کنند. هیچ حمله نظامی خارج از سوریه به نمایندگی از یک دولت صورت نخواهد گرفت . آمریکاییها راهحل شکستن حلقه مقاومت در سوریه را فقط در صدور تروریسم و مجهز کردن آنها به انواع سلاحها حتی سلاح شیمیایی میدانند سوریه علاوه بر تکیه بر ارتش خود برای حفظ مرزها باید روی یک صد هزار
نیروی مسلح مردمی که اکنون در خط مقدم میجنگند حساب باز کند.
اکنون 8 استان سوریه کاملا آرام است. در8 استان دیگر درگیریهای پراکنده وجود دارد که کاملا مهار شده است. سوریها فقط در دو استان مشکل دارند و باید قدرت حاکمیت روی آن متمرکز شود. سوریه اکنون با مزدوران 18 کشور خارجی در داخل مرزهای خود در حال جنگ است .
آنها با پول ارتجاع عرب و تحریک صهیونیستها وتمهید برخی دولتهای همسایه به سوریه آمدهاند. آنها باید بدانند مشکل سوریه راهحل نظامی وکارکردهای عملیات تروریستی ندارد. این رویکرد مشروعیت آنها را در نگاه مردم سوریه ومردم منطقه و جهان زیر سئوال برده است.
دولت سوریه همزمان با پاکسازی مناطق آلوده باید گفتگوها را با معارضان سیاسی( و نه نظامی) به یک سامان جدی برساند و از سوی دیگر بر اصلاحات تاکید کند تا بهانه به دست دشمن ندهد. مهمترین وظیفه دولت سوریه پاسخگویی به مطالبات اسلامی مردم و به رسمیت شناختن بیداری اسلامی و همگامی با آن است. سوریه بهعنوان یک حلقه مقاومت باید باقی بماند و همین مشروعیت مردمی و ملی دولت سوریه را موجه میسازد.
خالد مشعل در غزه
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس پس از 45 سال دوری از فلسطین به وطن خود در غزه وارد شد.او هنگامی که 11 سال داشت مجبور شد با خانوادهاش فلسطین را ترک کند . خالد مشعل در ابتدای ورود به غزه به خاک افتاد و سجده شکر برای پیروزیهای اخیر ملت فلسطین بهجای آورد.
اسماعیل هنیه از او استقبال کرد و صهیونیستها تهدید کرده بودند که آتشبس را با کشتن مشعل نقض خواهند کرد. اما با آنکه این کار را میتوانستند بکنند جرأت نکردند دوباره زیر بارش موشکهای فجر 5 بروند.
ورود مشعل از گذرگاه رفح نشان داد این گذرگاه امن است، پس دیگر رهبران تبعیدی فلسطین باید هر چه زودتر خود را به فلسطین اشغالی برسانند و باقیمانده عمر خود را در سرزمین پدری خود سر کنند.
فلسطینیها اکنون دو راه بیشتر ندارند: یا باید تا آخرین قطره خون بجنگند و به شهادت که فوزی عظیم است نایل شوند یا باید بر اشرار صهیونیست مانند جنگ 22 روزه و 8 روزه غلبه کنند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند. راه سومی وجود ندارد. اگر نگاه آنها به برخی پایتختهای عربی برای یافتن راه سوم است بدانند به بیراهه میروند. بیش از 60 سال این راه طی شده وهیچ نتیجهای عاید آنان نگردیده است.