این پرسش، یک پرسش شیرین و در عین حال فریبنده است. فقط نرخ هزینه سیاست خارجی برای توسعه و پیشرفت در آن با عدد و رقم تقویم نشده است. باید دید با این رویکرد از جیب سیاست خارجی چقدر برای توسعه خرج کرد و حد یقف آن چیست؟
دالان ورود به چنین عرصهای گفتوگو و مذاکره است. گفتوگو و مذاکره هیچگاه در طول تاریخ انقلاب نه کاملا مسدود بوده و نه باز. بسته بودن یا باز بودن آن تابعی از متغیر محاسبات دو طرف بوده است. در باب گفتوگوهای هستهای این کانال هیچگاه بسته نبود، چون بهانه رقیب این بود که ما میخواهیم بمب بسازیم. ما میتوانستیم با باز بودن این باب، هم روشنگری کنیم و هم بهانه را از دست دشمن بگیریم.
لذا در دو دولت گذشته همیشه این باب باز بود، اما طرف مقابل با پررویی و زیادهطلبی همیشه درصدد این بود که نه در یک جنگ نظامی، بلکه در یک جنگ دیپلماتیک، کل بساط دانش هستهای کشور را که خود کلیدی برای توسعه بود، جمع کند.
دولت جدید برای پرداخت هزینه توسعه از جیب سیاست خارجی، اول هزینه حیثیتی کرد و با سیاست لبخند، در کنار غارتگران و روسیاهان جهانی نشست و محصول دو سال گفتوگو را به یک پیمان سست با تفسیرهای مضیق، وارونه و عجیب و غریب از سوی دشمن و اشکالات فنی و حقوقی بسیار رسید. دولت چون عزم خود را جزم کرده بود «توافق به هر قیمت» را کلید بزند، از برخی شروط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبری عبور کرد و میلیاردها دلار هزینه زیرساختهای هستهای کشور را که به قیمت خون دانشمندان عالی قدر اتمی کشورمان تمام شده بود، درهم ریخت و چرخ شمار زیادی از سانتریفیوژها را از کار انداخت، پروژه آب سنگین اراک را بتنریزی کرد، میلیاردها دلار اورانیوم غنیشده 20 درصد را در معرض تاراج دشمن قرار داد. در عوض نهتنها تحریمها کاسته نشد، بلکه دشمن به آن افزود و رفت دنبال خلع سلاح موشکی و... آن هم از طریق تداوم گفتوگوها! امروز، روزی است که هزینه گفتوگو و تعامل با غرب بهویژهآمریکا باید مورد ارزیابی قرار گیرد و از جیب سیاست خارجی برای همیشه از هر هزینهای برای توسعه روابط با غرب خودداری کرد. امروز جهان به سمت چندجانبهگرایی پیش میرود. نگاه به شرق و تغییر زیرساختهای تماس در وزارت خارجه به سمت شرق ضرورت اجتنابناپذیر دارد.
روابط راهبردی ایران و روسیه در منطقه تاکنون آورده خوبی داشته است. امروز ضرورت دارد نگاه به روسیه جدید با دقت ارزیابی شود. جامعه روشنفکری در روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق به وجود آمده که تاثیر تعیینکنندهای در سیاست داخلی و خارجی روسیه دارد و از ایدئولوژی الحادی مارکسیسم فاصله گرفته است و از دیدگاه معرفتی خاصی که به دیدگاه ما نزدیک است برخوردار میباشد.
الکساندر دوگین و شاگردان او نماد چنین جامعهای هستند. آنها در تصحیح نگاه روسیه به ایران نقش تعیینکنندهای دارند. متاسفانه وزارت خارجه از درک تحولات و مواضع جدید روسیه عقب است. در روابط با چین همین کاستی وجود دارد. امروز چین در سکوی دوم اقتصاد جهان ایستاده است. در خط تولید چینیها، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا میشود. امروز با وجود چین اصلا نیازی به تکنولوژی غرب و آمریکا نداریم. در شرایط خطیر کنونی روابط ما با چین بلاتکلیف است، ایران در چین چند ماه است سفیر ندارد.
اگر همان ارادهای که تئوری هزینهکرد سیاست خارجی برای توسعه را دنبال میکرد، طی 5 سال گذشته همه همّ و غم خود را برای برقراری روابط راهبردی با چین و روسیه میگذاشت، میتوانست ادعا کند که از جیب سیاست خارجی برای توسعه دارد هزینه میکند.
خیلی دور نرویم. در همین پاکستان، همسایه مسلمان که یک قدرت اتمی هم هست و 199 میلیون نفر مسلمان دارد، مدار هزینهکرد وزارت خارجه برای توسعه که نگاهی ولو محدود به پاکستان داشت، یک منفذ تنفسی برای فشارهای آمریکا بود. نتایج انتخابات جدید پاکستان نشان میدهد فصل جدیدی از روابط خارجی با پاکستان را میتوان سامان داد و منافع نظام را در حوزه سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی تامین نمود.
ظرفیت ترکیه به عنوان یک قدرت اقتصادی که تمام قد در برابر زیادهخواهیهای آمریکا ایستاده و حاضر نیست از اوامر واشنگتن در دور جدید تحریمها اطاعت کند، یک فرصت مثالزدنی است. در عراق، سوریه، لبنان و یمن روابط راهبردی با رزمندگان فلسطینی و حماس باید شبانهروز تلاش کرد تا از تز خرج کردن از جیب سیاست خارجی برای توسعه به تفسیر و تأویلی که روحانی مدعی بود و هست، دفاع کرد.
تز هزینهکرد سیاست خارجی برای توسعه و مبتنی بر رویکرد تعامل با آمریکا و غرب امروز با مواضع رسمی و غیر رسمی واشنگتن شکستخورده است. آنها برجام را پاره کردند و هزینههای زیادی را روی دست سیاست خارجی جمهوری اسلامی گذاشتند. آنها با بدعهدی باب گفتوگو را بستند، به طوری که حداقل در دوران سلطنت ترامپ در کاخ سفید امکان برقراری مجدد گفتوگو حتی ضعیف آن وجود ندارد.
امروز به تعبیر استراتژیستهای خارجی دولت، ما به نقطه صفر برگشتهایم، آنهم به گونهای که رئیسجمهور روحانی در بیسابقهترین موضعگیری علیه آمریکا که حتی در دوران روسای جمهور گذشته بیسابقه است، برای درگیری با آمریکا اعلام آمادگی میکند.
موضع صریح رئیسجمهور مبنی بر اینکه؛
- آقای ترامپ! با دم شیر بازی نکن. پشیمان میشوی
- جنگ با ایران، مادر جنگهاست
- تنگههای زیادی داریم، تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست
- نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری هم صادر نخواهد شد.
روزنامه ایران، ارگان دولت این سخنان رئیسجمهور در دیدار سفرای ایران در خارج از کشور را «خطابه دیپلماتیک» نامیده است. (2) این مواضع را میتوان تیر خلاص به تعامل با غرب و آمریکا تحت عنوان تعامل با جهان تلقی کرد.
امروز باید بدانیم جهان، اروپا و غرب و آمریکا نیست. جهانی وسیعتر از این حوزه وجود دارد که باید جمهوری اسلامی تمام توان خود را برای گفتوگو و مذاکره و برقراری روابط راهبردی با آن به کار گیرد.
هزینه کردن از جیب سیاست خارجی با تصمیمات درست میتواند چشمانداز «توسعه» و «پیشرفت» را شفاف کند. اگر درست عمل کنیم، این «هزینه» نیست، تمام آن «درآمد» است، به شرط آنکه دیدگاه معرفتی دیپلماتهای ما نسبت به تحولات جهان بهویژه فروپاشی قریبالوقوع جهان سرمایهداری و ایدئولوژی لیبرالیسم تغییر کند.
آمریکا امروز از دیپلماسی چماق و هویج عبور کرده است. در هیچ چشماندازی از مذاکره اثری از «هویج» نیست. آنچه که از این سو و آن سوی مرزها دیده میشود، تنها «چماق» است. عدهای که کمترین بهره از عقلانیت سیاسی را ندارند باز دولت را تشویق به مذاکره میکنند. باید از این بلاهت عبور کرد.
پی نوشت ها:
1- اندیشه سیاسی اسلام، جلد دوم، سیاست خارجی، صفحه 51، حسن روحانی
2- روزنامه ایران، اول مرداد 97، سخنان رئیسجمهور در دیدار با سفرا