سعی و تلاش عمومی است برای تولید کالاها و خدمات مورد نیاز چه برای مصرف داخلی و چه برای صادرات. هرچه اشتغال واقعی، و نه کاذب ، بیشتر رونق داشته باشد بر کمیت درآمد افزوده می شود و هرچه بهره وری بزرگتر باشد بر کیفیت محصول (کالا یا خدمت) اثر مثبت می گذارد و ارزش افزوده بیشتری بر آن مترتب می شود و این هردو در اختیار خود ما است و وابستگی اسارت بار به خارج ندارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
هر ثروتی، از جمله ثروت ملی، از دو بخش اصلی تشکیل شده است : 1- سرمایه 2- درآمد
1- سرمایه، همان دارایی هاست . برای مردم کشور شامل معادن و منابع طبیعی و .... می شود.
2- درآمد، محصول کار و کوشش و تلاش فردی و جمعی است که ، با استفاده از امکانات مادی و اطلاعاتی و مدیریتی ، منتهی به ارائه کالا و خدمت می شود.
اندازه گیری مقدار ثروت به کمک پول انجام می گیرد. هر کشوری برای خود واحدی را به عنوان پول ملی تعریف می کند و تغییرات اندازه ثروت را با آن می سنجد. بنابراین حفظ اعتبار پول ملی بسیار مهم می شود. سنجش اعتبار ارزش پول ملی کشورهای مختلف با استفاده از معیارهای مشترک بین المللی است مثلا ارزش طلا و چون طلا نیز خود یک کالای در حال استخراج از معادن مختلف است و ارزش آن در بازار جهانی متناسب با عرضه و تقاضای آن تغییر می کند، سنجش اعتبار پول ملی قدری پیچیده می شود. البته پس از تحمیل توافقی از جانب آمریکا این سنجش با دلار انجام می گیرد که خود باعث ستم اقتصادی در سطح جهانی شده است.
در مورد سرمایه ، آنچه واضح است این که نباید مستقیما صرف گذران زندگی و امور جاری شود مگر در حالت اضطرار. سرمایه یا باید حفظ شود و یا به فرصتهای ماندگار برای اشتغال و کسب درآمد تبدیل گردد خصوصاً اگر دارای ویژگی بین نسلی باشد یعنی یک نسل بتنهایی نتواند آن را ملک خود تلقی کند. مثال واضح آن نفت و گاز است که متأسفانه ، از نظر مبادلات خارجی ، به عنوان ماده اولیه و خام به فروش می رود و ارز حاصل از آن پشتیبان عمده هزینه های جاری در بودجه کشور می شود ، و در داخل نیز 95% آن به عنوان سوخت مصرف می شود و آلودگی هوا و گرمایش عمومی را به دنبال دارد. ضمنا هرگونه نوسانی در قیمت فروش ، که آن هم در اختیار ما نیست ، یا در مقدار فروش ، که با توجه به شرائط تحریم دستخوش محدودیت می شود، یا در بازپس گیری ارز معادل آن ، که گرفتار ممنوعیتهای بانکی شده است، موازنه را در بودجه برهم می زند و کشور را با بحران و تضعیف اقتصادی مواجه می کند . شایسته آن است که سرمایه و فروش آن جزو درآمدهای ناخالص ملی تلقی نشود بلکه صرفا برای تبدیل آن به دیگر سرمایه های بادوام برنامه ریزی شود.
درآمد ، نتیجه سعی و تلاش عمومی است برای تولید کالاها و خدمات مورد نیاز چه برای مصرف داخلی و چه برای صادرات. هرچه اشتغال واقعی، و نه کاذب ، بیشتر رونق داشته باشد بر کمیت درآمد افزوده می شود و هرچه بهره وری بزرگتر باشد بر کیفیت محصول (کالا یا خدمت) اثر مثبت می گذارد و ارزش افزوده بیشتری بر آن مترتب می شود و این هردو در اختیار خود ما است و وابستگی اسارت بار به خارج ندارد. باید اذعان کرد که قوی ترین و پایدار ترین مؤلفه درآمد ملی همین کار و تلاش سازماندهی شده و منسجم جمعی است که ثروت پویا و اصلی کشور است. با تضعیف بازار کسب و کار ، رتبه جهانی ما کاهش می یابد که بنوعی در ارزش پول ملی منعکس می شود : به طور طبیعی ارزش پول کشوری که بر مردم آن بیکاری یا تنبلی حاکم است یا رغبت به کار در آن کاهش یافته، نسبت به ارزش پول کشوری دیگر که مردم آن به صورت خستگی ناپذیر، در اضافه کار کردن و بهره وری برهم پیشی می گیرند، باید سقوط کند. سقوط سیصد درصدی سال گذشته ارزش ریال در مقابل دلار یا یورو اساساً به همین عوامل برمی گردد.
نتیجه گیری کلی برای اصلاح وضع نامناسب موجود :
1- آگاه کردن صادقانه مردم از عواقب ناشایست برخی سیاستهای اقتصادی که موجب افزایش نقدینگی و رشد اشتهای مصرف و کاهش تمایل به کار شده است و برنامه ریزی جلب مشارکت مردم برای خروج از بن بست و نیل به پیشرفت.
2- سازماندهی خروج کشور از وابستگی به خام فروشی نفت و تغییر نگرش به نفت (از ماده خام تأمین سوخت ، به ماده اولیه تولید کالاهای با دوام و با ارزش افزوده چندین برابر سوخت)
3- برنامه ریزی برای استفاده با دوام از منابع نفت و گاز
4- تدوین راهبرد جدید برای تأمین سوخت مورد نیاز واقعی کشور
5- حذف تدریجی و فنی تمام اسرافها و اتلافهای انرژی در زنجیره استخراج تا مصرف و بازیافت
6- حذف توزیع نقدی یارانه هایی که به مصرف دامن می زند و رغبت به کار و تولید را تضعیف می کند
7- بکارگیری یارانه ها برای تشویق به افزایش کمّی و بهبود کیفی تولید کالاها و خدمات
8- حذف تعطیلات غیر ضروری سالانه که جز کاهش تولید ملی نتیجه ای ندارد.
مصطفی میرسلیم
12/5/1392