نگاه

فرمولی برای بازگشت

یکی از موارد تربیتی ایشان این بود که عقیده داشت اگر زندانی خانواده دارد، برای حفظ هویتش باید هزینه حداقلی خانواده‌اش را تامین کند. به اکثر زندانیانی که در آنجا فعالیت می‌کردند، پس از کارشان حقوق می‌دادیم و این حقوق را به خانواده‌هایشان تحویل می‌دادند. لذا وقتی خانواده زندانی هر هفته یا پانزده روز یک بار به زندان مراجعه می‌کرد، مستمری حاصل از دستمزد آن زندانی را ـ که فرزند، همسر و خویشاوند ملاقات‌کننده بود ـ دریافت می‌کرد. بین خانم‌ها و آقایان فرقی وجود نداشت و درباره خانم‌ها هم این قضیه رعایت می‌شد.
محمد علی امانی- خداوند شهید بزرگوار سید اسدالله لاجوردی را رحمت کند. ایشان درباره زندان و زندانبانی فرمولی داشت و اصلا شرایط فعلی را قبول نداشت و معتقد بود باید به کار زندانی تا مرحله بازجویی و حکم رسیدگی شود و زمانی که تکلیفش معلوم شد و پس از آنکه حکم گرفت، باید درجهت تربیت او و اجرای حکم اقدام کرد و تا زمانی که شخصیت زندانی بازسازی شود میبایست به کار گمارده شود. لذا چه در سالهای 1359 تا 1363 که بهعنوان دادستان، زندان و زندانیان امنیتی مستقیما زیر نظر ایشان بود، چه در دوره ریاست سازمان زندانها معتقد بود زندانی بایستی فعالیت کند تا تربیت شود. نظرشان این بود که اگر یک زندانی فقط صبح تا شب را در حالت استراحت سپری کند، تفکرش در جهت ترغیب به اشتباهات گذشتهاش خیلی بیشتر میشود تا اینکه از صبح که از خواب بلند میشود فعالیت کاری، درسی یا فرهنگی داشته و اصولا مشغول به کار باشد. به همین منظور در مقطعی که در دادسرای انقلاب بودیم، قسمتهای مختلف اعم از کارگاه و امور فرهنگی و اجتماعی دایر کرده بودیم که بیشتر برای زندانیان با توجه به اینکه در خدمت جریان نفاق و از دین فاصله گرفته بودند، از صبح تا شب کار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میشد که بتوانند در جهت رشد و ارتقای شخصیتیشان در جامعه مؤثر باشند. مثلا در زندان اوین کل مجموعه فضای سبز ایجادشده توسط خود زندانیان صورت گرفته بود یا مجموعهای بود که با مشارکت زندانیان توتفرنگی تولید میکرد و زندانیها توتفرنگیها را میفروختند و از درآمد حاصل از آن بخشی از هزینههای زندگیشان را تامین و برای خانوادههایشان ارسال میکردند.

از نظر فعالیتهای فرهنگی یک بخش آموزشگاه داشتیم که در آن بچههای سازمان سرود تعلیم میدیدند. فعالیتهای قرآنی و ورزشی هم داشتند. در سالهای 1360 و 1361 در شرایطی که نفاق فعال بود، در زندانها وقتی زندانیان در آموزشگاه برای دعای ندبه یا دعای کمیل شبهای جمعه جمع میشدند، شعار «زندان دانشگاه است/ منافق رو سیاه است»، یکی از ارزشیترین شعارهای زندانیان بود و شعاری نبود که مسئولین زندان به زندانیان القا کرده باشند؛ بلکه براساس بازیافت شخصیتی و تربیتیشان بهعنوان یکی از شعارهای اصولیشان مطرح بود. بنابراین آقای لاجوردی در جهت تربیت کار میکرد، نه اینکه صرفا از آنها بهعنوان ابزار کار بهرهبرداری کند.

یکی از موارد تربیتی ایشان این بود که عقیده داشت اگر زندانی خانواده دارد، برای حفظ هویتش باید هزینه حداقلی خانوادهاش را تامین کند. به اکثر زندانیانی که در آنجا فعالیت میکردند، پس از کارشان حقوق میدادیم و این حقوق را به خانوادههایشان تحویل میدادند. لذا وقتی خانواده زندانی هر هفته یا پانزده روز یک بار به زندان مراجعه میکرد، مستمری حاصل از دستمزد آن زندانی را ـ که فرزند، همسر و خویشاوند ملاقاتکننده بود ـ دریافت میکرد. بین خانمها و آقایان فرقی وجود نداشت و درباره خانمها هم این قضیه رعایت میشد.

بعد از اینکه در سال 1368 به سازمان زندانها آمد، این شیوه را دنبال میکرد که اصولا زندانیانی که حکم میگیرند باید فعالیت کنند و مؤثر باشند، نه اینکه از صبح تا شب فقط بخورند و بخوابند و هیچ کاری انجام ندهند. از منظر ایشان زندان جایی صِرفا برای خوردن و خوابیدن نبود. ایشان برای زندانیان برنامه داشت که هم درمورد زندانیان امنیتی در دهه اول انقلاب اعمال کرد و هم بعد که به سازمان زندانها آمد کل زندانیان اعم از عادی، مواد مخدر، اقتصادی، بزهی یا زندانیانی را که از نظر دیه بدهکار بودند وارد این مقوله کرد و زندانیان میتوانستند کار و فعالیت کنند که این منجر به حفظ هویت خانوادهها میشد و این الگوی بسیار خوبی برای حمایت از خانوادههای زندانیان است.

* قائم مقام دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی

https://shoma-weekly.ir/6Y2p4k