صالح اسکندری- در نظام واره امام وامت از آنجا که عامل تحرک جامعه قیادی و نه سیاقی است و امام در مقام قائد قرار دارد و نه سوق دهنده از این رو انتظار این است که نامگذاری سالها متناسب با ارتقای ظرفیتهای درونی ملت صورت بپذیرد.
یعنی امام از آنجا که باید دست امت را بگیرد، در معیت و معاضدت با آنها حرکت کند و جامعه را به سر منزل مقصود برساند، میبایست در هر نقطه از این حرکت رو به جلو، متناظر با اقتضائات و الزامات این حرکت اقدام به گفتمان سازی کند.
بر این اساس رهبران جموری اسلامی چه در دوره حضرت امام خمینی (ره) وچه در دوره مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله امام خامنهای گفتمانهای هادی در دهههای مختلف را بر این اساس مورد صورت بندی قرار دادهاند.
به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی فرق امام راحل (قدس سره) با عالمان دیگر این بود که آنان میگفتند: «مردم! قیام کنید؛ حرکت کنید؛ بشورید». نه جامعه دیروز سخن چنین عالمی را گوش داد و نه امروز گوش میدهد.
مردم سخن کسی را که نشسته است و فرمان قیام میدهد گوش نمیدهند. امام خمینی (ره) نفرمود: «مردم! بروید»، بلکه فرمود: «من رفتم؛ شما هم بیایید!». فرق ایشان با دیگران در این بود که آنان میگفتند بر شما واجب است مبارزه کنید؛ یعنی آنان «محرک سائق» بودند و میخواستند مردم را از پشت سر سوق بدهند و لذا مردم نیز گوش نمیدادند؛ اما امام امت (ره)، خود جلو افتاد و سالیان متمادی اهانت و فحش شنید، تبعید و زندان و سختی را تحمل کرد، شهید داد، بخش زیادی از راه مبارزه را به تنهایی طی کرد و مردم را به تاسیس حکومت الهی دعوت نمود و مردم نیز «لبیک یا امام!» گفتند و به دنبال ایشان حرکت کردند. حضرت امام (قدس سره)، «محرک قیادی» بودند و آن دیگران، «محرک سیاقی»؛ آنان میخواستند از پشت سر مردم را به حرکت سوق بدهند، ولی امام، خود «قائد» شد و در پیش مردم به راه افتاد و آنان را رهبری کرد.
در دوران زعامت حضرت آیت الله خامنهای نامگذاریهای سالانه به عنوان یکی از ابزارهای گفتمان ساز نیز از این منطق پیروی کرده است.
یعنی معظمله همراه وهمگام با مردم و تعالی بطئی وتدریجی جامعه اقدام به گفتمان سازی کردهاند.
ارتقای ظرفیتهاى درونی ملت از ابتدای انقلاب اسلامى یک واقعیت غیر قابل انکار است. گفتمانهای هادی امام نیز همراه با این رشد عمومی امت ارتقا پیدا کردهاند. استطرادا باید گفت مفهوم سرمایه اجتماعی که در جامعهشناسی مدرن مطرح است فقط بخش کوچکی از ظرفیتهای درونی امت را به نمایش میگذارد و به تنهایی قادرنیست شاخص دقیقی برای پایش حرکت روبه جلو یک جامعه مسلمان باشد که البته این بحث مجال موسعی برای تحلیل میطلبد و در این وجیزه نمیگنجد.
نامگذاری امسال تحت عنوان «اقتصاد وفرهنگ با عزم ملی ومدیریت جهادی» وتطبیق آن در پازل نامگذاریهای رهبر معظم انقلاب طی چند سال اخیر به وضوح بیانگر این واقعیت است که معظمله با عنایت به ارتقای ظرفیتهای جامعه مسلمان ایران، امسال بردرهم تنیدگی غیر قابل انفکاک فرهنگ و اقتصاد درجامعه تمرکز کردهاند و نگاههای تجریدی در هردو حوزه فرهنگ و اقتصاد را آفت حرکت رو به جلو جامعه اسلامی قلمداد میکنند.
اقتصاد بدون التفات به فرهنگ اسلامی و ایرانی کژراههای است که در ذیل عنوان پرطمطراق و مخملین «توسعه» طی دوقرن گذشته نه تنها کشور ما را به پیشرفت نرسانده، بلکه رهاورد آن شبه مدرنیسم وارداتی بوده است که به دلیل عدم تجانس ارزشها، ساختارها ورفتارهای عمومی مردم با آن، جامعه مسلمان ایرانی را وارد برزخی کرده که اولین قربانی آن احساس خشنودی ورضایت ایرانیان مسلمان بوده است.
امروز جامعه ایرانی از معماری شبه مدرن، از بانک شبه مدرن، از تفریح شبه مدرن، از سبک زندگی شبه مدرن، از نظام آموزشی شبه مدرن، از رسانههای شبه مدرن و از هرچیزی که بوی شبه مدرنیسم بدهد، خسته شدهاند.
تازه آنهایی که سنگ توسعه را به سینه میزنند و ساده اندیشانه میپندارند که توسعه نیز مانند نسخههای سازمان بهداشت جهانی فراگیر و قابل تجویز برای تمام ملت هاست، گلایه میکنند چرا علیرغم تمام تلاشهای جریان روشنفکری از اواسط دوران قاجار تا به امروز جامعه ایران شبیه فرنگستان نشده است!
از سویی فرهنگ بدون اقتصاد نیز آفتی است که در یکی دو قرن اخیر گریبانگیر حرکت رو به جلو ملت ایران شده است.
فرهنگ بدون اقتصاد مثل Text بدون Context است. مثل یک سری انتزاعیات است که با زندگی روزمره مردم ارتباطی برقرار نمیکند. همانطور که فرهنگ به اقتصاد جهت میدهد، این اقتصاد است که فرهنگ را بارور میکند.
در مقام تشبیه کمی البته با تسامح اقتصاد مانند دیو کوری است که افلیج فرهنگ را بر دوش خود گذاشته است. نابینایی دیو اقتصاد را چشمان بینای فرهنگ جبران میکند و ناتوانی فرهنگ درحرکت را پاهای نیرومند اقتصاد. همانقدر که اقتصاد بدون فرهنگ مضر و مخرب است فرهنگ بدون اقتصاد نیز ناکارآمد وناتوان است.
رهبرمعظم انقلاب در نامگذاری امسال ضمن تمرکز بر این درهم تنیدگی در مقام تجویز راه پیگیری توامان حرکت روبه جلو در فرهنگ واقتصاد را عزم ملی ومدیریت جهادی عنوان فرمودند. عزم ملی یعنی اجماع مردم و نخبگان بر همافزایی اقتصاد وفرهنگ، یعنی توافق عمومی بر تاثیر وتاثر اقتصاد و فرهنگ، یعنی یک تصمیم ملی برای پیشرفت باالتفات همزمان به اقتصاد و فرهنگ، یعنی گذار از مناقشات فلسفی بیاساس که طی دوقرن گذشته یا اقتصاد را مقابل فرهنگ اسلامی و ایرانی قرار دادهاست و سنتها وباورهای ما را مانع پیشرفت دانسته و یا فرهنگ را در برابر اقتصاد گذاشته و منکر مثبتات پیشرفتها و تجارب بشری شده است. یعنی همان جریانی که به بهانه افسادات تمدن و اقتصاد غرب منکر تمام پیشرفتها و دستاوردهای انسان میشود و حتی خیرات و برکات آن را نیز زیر سوال میبرد.
اما مدیریت جهادی; یعنی اینکه حاکمیت نمیتواند ونباید نسبت به حرکت رو به جلو امت در اقتصاد و فرهنگ بیتوجه باشد. امام در مقام مدیریت و راهبری است. حاکمیت اسلامی به عنوان یک محرک قیادی باید بتواند در این حرکت توامان اقتصاد و فرهنگ دست امت را بگیرد و به پیش ببرد.
این راهبری مطمئنا از طریق مدیریت زمینگیر وسیاقی ممکن نیست. در این حرکت پر شتاب مدیر نشسته و زمینگیر که فقط در مقام سوق دادن است نمیتواند مردم را به حرکت درآورد. یکی از ضرورتهای این حرکت به وجود آمدن روحیه «مجاهده» در بین مدیران حکومت اسلامی است.
در بیان شیوای قرآن کریم مجاهد در مقابل قاعد به معنای غیرفعال و زمینگیر قرارداد شده است. خداوند متعال در قرآن مجید در مقام مقایسه بین مجاهدین و قاعدون میفرمایید: «لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه وکلا وعدالله الحسنی و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراًعظیما درجات منه و مغفره و رحمه و کان الله غفوراً رحیماً»
مؤمنان غیرفعالی که متقبل خسارت نمیشوند و مؤمنان فعالی که در راه خدا با صرف مال و بذل جان خویش تلاش میورزند، در پیشگاه خداوند، در یک مرتبه قرار ندارند، زیرا، خداوند، فعالانی را که با صرف مال و بذل جان، تلاش مینمایند، بر غیرفعالان، بدرجهای برتری داده و در کل، خداوند، به مؤمنان وعدهی اجر عظیم، مغفرت ورحمت میدهد.
در نظام امام وامت برای حرکت رو به جلو به سوی تمدن اسلامی تنها الگوی مدیریت جهادی میتواند با ویژگیهای تحرک قیادی امام سازگار باشد. مدیریت زمینگیر و غیرمجاهد از آنجا که در تجانس با نظام واره امام وامت نیست نه تنها کمکی به حرکت روبه جلو نمیکند بلکه مولد حرکتهای تجریدی بین اقتصاد و فرهنگ است.
مآلا باید گفت پازل دهه عدالت وپیشرفت رو به تکمیل است و به مرور افقهای روشن تمدن اسلامی و ایرانی درحال پدیدار شدن میباشد. اگر چه مهم است که کجای این مسیر هستیم اما مهمتر این است که زیر پرچم مقام معظم رهبری امام خامنهای در مسیر درست قرار داریم و کشور روز به روز به افقهای روشن پیش روی خود نزدیک ونزدیکتر میشود.