نگاه

فرجام نظریه بدلی خاتمی

به گواه تاریخ فتنه ۸۸ لکه ننگی بر دامن مدنیّت بوده که سران مفتون آن با بازیگری آمریکا، انگلیس و اسرائیل شأن و جایگاهی برای ابتدایی‌ترین اصول مدنی یعنی انتخابات و رأی مردم و احترام به جمهور قائل نبودند. اگر اصطلاح مناسب مقابل تمدن را کلمه توحش بگیریم، چه توحشی بالا‌تر از این است که جمعی از قانون و امکانات و نظام اداری و سازمان انتخاباتی و هزینه‌های بیت‌المال با قصد قبلی استفاده نمایند و در انتخابات شرکت کنند و پس از آن زیر همه چیز بزنند و هیچ حرکت مدنی و عقلی و انتخاباتی و حتی عرفی را نپذیرند. یعنی جریانی که به دنبال گفتگوی تمدن‌ها بودند، بربریت و توحش را به دورانهای ماقبل تمدن تا آنجا رسانده بودند که در دنیای بیرون برخی فریب خورده و از روی جهالت فکر نمودند در ایران خبری هست.
16 سال پیش آقای محمد خاتمی در سفر به سازمان ملل نظریه گفتگوی تمدنها را مطرح کرد. اگرچه مبتکر این ایده تنها شخص وی نبوده و از افاضات حلقه مشاوران دوم خردادیها میباشد، نتیجه آن نظیر سایر فرضیات پیش ساخته و پیش بافته، پیشاپیش مشخص بود، زیرا پشت این نیت راستی و درستی و صداقت دیده نمیشد و در زمان طرح این موضوع یعنی حاکمیت دوم خردادیها نقدهای اساسی صورت گرفت و مهمترین نقد ابهاماتی بودکه ایده جهانی سازی شده آقای خاتمی را به «جستجوی توهمها» شبیه نمود.

از جمله الزامات حتمی گفتگوی تمدنها این بود که متکی به نظریهای جامع و حتمی و پایدار و مؤثر باشد و این نظریه را آقای خاتمی در دین اسلام و مصداق حکومتی آن یعنی نظام جمهوری اسلامی جستجو میکردد ولی حاضر نبود نامی از الزامات مبنایی و دینی آن ببرد. لذا از یک طرف ابا داشته، از طرفی در پی جلب نظر نظریهپردازان لائیک و سکولار غربی بودند و از سوی دیگر نمیتوانستند دلباختگی و شیفتگی خود را نسبت به جلب حاکمان مستکبر غرب و پذیرش ایده گفتگوی تمدنها از سوی آنها نشان ندهند.

به همین دلیل دیدگاهی که پایه و اساس و الزاماتش توأم با توهم و خیالبافی و به دور از واقعیتهای جامعه اسلامی ایرانی باشد، نتیجه و ثمرهاش نیز نوزاد نامشروعی چون فتنه ۸۸ میباشد.

خاتمی که میخواست با این دیدگاه صلحآور جهانی باشد و آرزو داشت مجامع مزدور و وابسته به قدرتهای بینالمللی با کف و سوتهای ممتد مشوق ایدههای وی برای سست نمودن ارکان جمهوری اسلامی باشند، با وجود ریاست وی بر جمهوری اسلامی و شورای امنیت ملی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، فتنه سال ۱۳۷۸ را توسط حلقه یارانش بنا نهاد تا آن هم پایهای برای امیدسازی و امیدواری سازمانهای جاسوسی غرب در ایجاد فتنه سال ۸۸ باشد.

آقای خاتمی که در سایه لطف و رأفت و رحمت نظام اسلامی از خانهنشینی موسوی و کروبی مصون ماند، با وجودی که طبق قانون ممنوعالخروج، ممنوعالتصویر و ممنوعالسخنرانی است، از فضای آرامش دولت اعتدال و فرصتهای ایجاد شده استفاده نموده و این روزها مشغول تحرک و سازماندهی جریان اصلاحات و بقایای جریان فتنه است و سودای سهمخواهی در انتخابات مجلس آینده و حتی خبرگان رهبری را دارند. آقای خاتمی با نقشی که در حلقه اولی و مدیریتی فتنه ۸۸ داشته و تا کنون با صراحت اعلام برائت و پشیمانی ننموده است، نمیتواند خود را شریک آن همه زیانها و خسارتهای وارده به نظام و ملت نداند.

به گواه تاریخ فتنه ۸۸ لکه ننگی بر دامن مدنیّت بوده که سران مفتون آن با بازیگری آمریکا، انگلیس و اسرائیل شأن و جایگاهی برای ابتداییترین اصول مدنی یعنی انتخابات و رأی مردم و احترام به جمهور قائل نبودند. اگر اصطلاح مناسب مقابل تمدن را کلمه توحش بگیریم، چه توحشی بالاتر از این است که جمعی از قانون و امکانات و نظام اداری و سازمان انتخاباتی و هزینههای بیتالمال با قصد قبلی استفاده نمایند و در انتخابات شرکت کنند و پس از آن زیر همه چیز بزنند و هیچ حرکت مدنی و عقلی و انتخاباتی و حتی عرفی را نپذیرند. یعنی جریانی که به دنبال گفتگوی تمدنها بودند، بربریت و توحش را به دورانهای ماقبل تمدن تا آنجا رسانده بودند که در دنیای بیرون برخی فریب خورده و از روی جهالت فکر نمودند در ایران خبری هست.

آیا خاتمی از دایره گناهان تعمدی این همه تقصیرات بیرون است و چشم خود را بر آن همه بحرانهای ساخته شده توسط یارانش بسته است؟

مردم ایران خدمتگزارانشان را در هر لباس و با هر نوع کجروی و انحراف به دیده احترام مینگرند و به نسبت وفاداریشان به آرمانهای نظام و خون شهدا این احترام را حفظ مینمایند ولی خیانت و هماهنگی با دشمنان این ملت را به خصوص که آگاهانه و متعمدانه باشد، هیچگاه نخواهند بخشید. مردم از خیر بیخیری گفتگوهای تمدنها گذشتند. خاتمی اگر به دنبال احترام و محبوبیت هست، باید در گام نخست با اعلام عذرخواهی از ملت و انزجار از فتنه آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی سال ۸۸، در کسوت رئیس جمهور اسبق این نظام نظر مثبت مردم و رهبری نظام را جلب نماید.

https://shoma-weekly.ir/be1UIl