از جمله الزامات حتمی گفتگوی تمدنها این بود که متکی به نظریهای جامع و حتمی و پایدار و مؤثر باشد و این نظریه را آقای خاتمی در دین اسلام و مصداق حکومتی آن یعنی نظام جمهوری اسلامی جستجو میکردد ولی حاضر نبود نامی از الزامات مبنایی و دینی آن ببرد. لذا از یک طرف ابا داشته، از طرفی در پی جلب نظر نظریهپردازان لائیک و سکولار غربی بودند و از سوی دیگر نمیتوانستند دلباختگی و شیفتگی خود را نسبت به جلب حاکمان مستکبر غرب و پذیرش ایده گفتگوی تمدنها از سوی آنها نشان ندهند.
به همین دلیل دیدگاهی که پایه و اساس و الزاماتش توأم با توهم و خیالبافی و به دور از واقعیتهای جامعه اسلامی ایرانی باشد، نتیجه و ثمرهاش نیز نوزاد نامشروعی چون فتنه ۸۸ میباشد.
خاتمی که میخواست با این دیدگاه صلحآور جهانی باشد و آرزو داشت مجامع مزدور و وابسته به قدرتهای بینالمللی با کف و سوتهای ممتد مشوق ایدههای وی برای سست نمودن ارکان جمهوری اسلامی باشند، با وجود ریاست وی بر جمهوری اسلامی و شورای امنیت ملی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، فتنه سال ۱۳۷۸ را توسط حلقه یارانش بنا نهاد تا آن هم پایهای برای امیدسازی و امیدواری سازمانهای جاسوسی غرب در ایجاد فتنه سال ۸۸ باشد.
آقای خاتمی که در سایه لطف و رأفت و رحمت نظام اسلامی از خانهنشینی موسوی و کروبی مصون ماند، با وجودی که طبق قانون ممنوعالخروج، ممنوعالتصویر و ممنوعالسخنرانی است، از فضای آرامش دولت اعتدال و فرصتهای ایجاد شده استفاده نموده و این روزها مشغول تحرک و سازماندهی جریان اصلاحات و بقایای جریان فتنه است و سودای سهمخواهی در انتخابات مجلس آینده و حتی خبرگان رهبری را دارند. آقای خاتمی با نقشی که در حلقه اولی و مدیریتی فتنه ۸۸ داشته و تا کنون با صراحت اعلام برائت و پشیمانی ننموده است، نمیتواند خود را شریک آن همه زیانها و خسارتهای وارده به نظام و ملت نداند.
به گواه تاریخ فتنه ۸۸ لکه ننگی بر دامن مدنیّت بوده که سران مفتون آن با بازیگری آمریکا، انگلیس و اسرائیل شأن و جایگاهی برای ابتداییترین اصول مدنی یعنی انتخابات و رأی مردم و احترام به جمهور قائل نبودند. اگر اصطلاح مناسب مقابل تمدن را کلمه توحش بگیریم، چه توحشی بالاتر از این است که جمعی از قانون و امکانات و نظام اداری و سازمان انتخاباتی و هزینههای بیتالمال با قصد قبلی استفاده نمایند و در انتخابات شرکت کنند و پس از آن زیر همه چیز بزنند و هیچ حرکت مدنی و عقلی و انتخاباتی و حتی عرفی را نپذیرند. یعنی جریانی که به دنبال گفتگوی تمدنها بودند، بربریت و توحش را به دورانهای ماقبل تمدن تا آنجا رسانده بودند که در دنیای بیرون برخی فریب خورده و از روی جهالت فکر نمودند در ایران خبری هست.
آیا خاتمی از دایره گناهان تعمدی این همه تقصیرات بیرون است و چشم خود را بر آن همه بحرانهای ساخته شده توسط یارانش بسته است؟
مردم ایران خدمتگزارانشان را در هر لباس و با هر نوع کجروی و انحراف به دیده احترام مینگرند و به نسبت وفاداریشان به آرمانهای نظام و خون شهدا این احترام را حفظ مینمایند ولی خیانت و هماهنگی با دشمنان این ملت را به خصوص که آگاهانه و متعمدانه باشد، هیچگاه نخواهند بخشید. مردم از خیر بیخیری گفتگوهای تمدنها گذشتند. خاتمی اگر به دنبال احترام و محبوبیت هست، باید در گام نخست با اعلام عذرخواهی از ملت و انزجار از فتنه آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی سال ۸۸، در کسوت رئیس جمهور اسبق این نظام نظر مثبت مردم و رهبری نظام را جلب نماید.