ادب و هنر

فراز و فرود یک قلب یخ زده

در قلب یخی چند داستان موازی جلو می‌رود؛ فرهاد و ویدا یک قصه دارند. فرهاد مشکوک‌ترین آدم سریال است و ویدا هم مدیر مزون لباس بوده و دختران زیادی زیر دست او کار می‌کنند. قصه دیگری که در کنار این قصه روایت می‌شود ماجرای چیستا است که در مزون ویدا کار می‌کند و فرهاد که نوازنده گیتار است عاشق او شده. زوج حامد و شیوا هم خط سوم سریال را روایت می‌کنند. این داستان‌ها همچنان ادامه دارند و هنوز تمام نشده است.
«اولین سریال ایرانی شبکه نمایش خانگی» لقبی است که سریال «قلب یخی» برای همیشه همراه خود دارد. اوایل مرداد ۸۹ که اولین فصل این سریال در تیراژ یک میلیون نسخه وارد شبکه نمایش خانگی شد همزمان پوسترهای این سریال هم مردم را برای دیدن این سریال ترغیب کرد. سریالی که یکی از برگهای برندهاش حضور ستارههای سینمایی در آن بود. اما کمتر کسی تصور میکرد که این «فیلم» یک سریال جذاب است که آنها را مجبور میکند، برای اینکه بفهمند آخر داستان چه میشود هر هفته پول بپردازند و قسمتهای بعدی را بخرند. هر چه که بود این سریال توانست بین مردم جا باز کند. فصلهای بعدی سریال که آمد با تغییراتی همراه بود. خبرهایی درباره ورشکستگی مالی تهیهکننده و تغییر کارگردان و نویسنده ماجراهایی بود که همراه سریال تا امسال کشیده شد. حتی بسیاری معتقدند اینکه مهران مدیری هم تصمیم گرفت سریالی برای شبکه نمایش خانگی بسازد هم به خاطر استقبال خوب مردم از قسمتهای ابتدایی قلب یخی بوده است. اما در این بین مدیری ظاهرا در بخش تجاری موفق شد.

وقتی قلب یخی وارد بازار شد که سریالهای آنور آبی توانسته بودند در شبکه نمایش خانگی جولان دهند و بین مردم جا باز کنند. سریال هایی چون لاست، فرار از زندان، فرندز و چند نمونه دیگر. اینها سریال هایی بودند که به زعم بسیاری، قلب یخی هم به تقلید از همانها شکل گرفت.

 در قلب یخی چند داستان موازی جلو میرود؛ فرهاد و ویدا یک قصه دارند. فرهاد مشکوکترین آدم سریال است و ویدا هم مدیر مزون لباس بوده و دختران زیادی زیر دست او کار میکنند. قصه دیگری که در کنار این قصه روایت میشود ماجرای چیستا است که در مزون ویدا کار میکند و فرهاد که نوازنده گیتار است عاشق او شده. زوج حامد و شیوا هم خط سوم سریال را روایت میکنند. این داستانها همچنان ادامه دارند و هنوز تمام نشده است.

یکی از حاشیههای سریال قلب یخی این بود که نویسنده و ایدهپرداز کار یعنی حامد عنقا از ادامه سریال انصراف داد. در کنار او هم محمدحسین لطیفی از کار انصرف داد. حتی یکیدیگر از حاشیهها هم وقفهای بود که در عرضه دو فصل ایجاد میشد. در ارائه هر فصل، ۷ ماه فاصله وجود داشت که در میان تمام این فاصلهها حرف و حدیثهایی هم در رابطه با توقف کار پیش آمد. حتی بین یک قسمت تا قسمت بعد هم فاصلهها گاهی آنقدر میشد که صدای اعتراض مردم را هم در میآورد. قاچاق، تاخیر در پخش، ورشکستگی مالی و بسیاری از مشکلات دیگر سر راه این سریال وجود داشت ولی این سریال همچنان ادامه پیدا کرد و در واقع انگار که سازندگانش کفش آهنین پوشیده باشند، در حال پیش رفتن هستند.

https://shoma-weekly.ir/Rh40VK