اینکه واژگان ما باید دارای چه خصوصیت و اثرگذاری برای این نقش مهم و حیاتیشان باشد نباید مورد بررسی باشد؟
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زبان فارسی را رکنی از ارکان ملی ایران دانست و گفت: اگر کسی از ما بپرسد که ملت ایران یعنی چه؟ چه خصوصیاتی دارد؟ و چه چیزی باعث شده که از سایر ملتها متمایز شود؟ غیر از مسلمانیمان رکن دیگری هم داریم که زبان و ادبیات فارسی است. البته ما بسیاری از موضوعات تاریخی قابل احترام در طول تاریخ داریم که برخی از آنها با ملل دیگر نیز مشترک هستند، اما جلوهگاه تمامی آنها زبان فارسی است.
وی اضافه کرد: زبان فارسی یک سرمایه بزرگ برای ملت ما است که مانند منابع طبیعی اهمیت دارد آن را پدران ما ایجاد و تقویت کردند و گسترش دادند و روزبهروز این زبان را برای دریافت انواع مفاهیم جهانی تقویت کردند. امروز مطمئنم زبان فارسی برای آنکه زبان علمی دنیا باشد، هیچ چیزی کمتر از انگلیسی و آلمانی ندارد، لذا باید قدرش را بدانید.
حداد به موضوعات دیگری هم اشاره کرد که قطعا در این یادداشت کوتاه نمیخواهیم به همه آنها اشاره کنیم و همه صحبتهای ایشان را تحلیل و یا حتی گزارش کنیم. اما به نظر میرسد توجه کردن به این سرمایه مهم و منتشر نمودن فواید آن برای استفاده همه مردم در همه سطوح لازم باشد، چند نکته کوچک که جای تامل و بررسی داشته باشد و خالی از لطف نباشد.
اینکه فرهنگستان زبان و ادبیات به ادعای مدیرآن از بین هشتاد هزار واژه نافارسی (غیر، کلمهای عربی است) برای چهل و پنج هزار مورد آن جایگزین تعریف کردهاند، جای تشکر دارد. نگارنده در دورهای توفیق حضور در کارگروههای مرتبط واژه گزینی را داشته و از زحمات بسیار زیاد این دوستان بیاطلاع نیست.
اما باید به یک موضوع مهم هم توجه کرد. اگر قرار است در مورد واژههایی که به خصوص تابع تکنولوژی خارجی هستند، این مورد، ایرانی یا فارسی سازی، رعایت شود؛ به نحوی به هویت آن وسیله
دستاندازی میشود.
مثلا در مورد وسیلهای به نام فریزر که ماهیتی خارجی دارد و محصولی ایرانی نیست استفاده از واژه یخ زن صحیح است؟ در حالی که اصلا این وسیله ماهیتی ایرانی ندارد. اصلا در مورد معنایی و ماهوی فریزر و تکنولوژی آن هیچ بحثی نمیکنیم که اصلا به حوزه ادبیات مربوط نمیشود، با اینکه در مورد آن هم جای بحث بسیار وجود دارد و میتوان دلایلی در رد استفاده از واژه معادل داشت.
مگر نه اینکه در همه جای دنیا الکل را به همین اسم و نهایتا با گویش خود میشناسند؟ دلیل آن هم مشخص است که الکل ماهیتی ایرانی، به نقلی عربی، دارد. پس خیلی بی ارتباط نیست که بتوانیم به واژههایی که هویتی نا ایرانی دارند اسامی اصلیشان را اطلاق کنیم. این مورد هم صرفا در مورد اسامی وسایل مشخص و تابع تکنولوژی است نه اینکه هر واژهای را به همین بهانه نافارسی کنیم.
آیا این روند ترجمهگری صرف برای ساختن و داشتن زبانی فارسی این شبهه را به وجود نمیآورد که زبان فارسی برای داشتن عقبهای محکم و
داعیهدار بودن در عرصهای مختلف دست به چنین ترجمهگری میزند؟
مگر نه این است که دکتر حداد در صحبتهایش در مورد عقبه و دلایل شناخت فارسها از روی نشانههاشان، از جمله زبان فارسی صحبت کردهاند؟ حالا اگر برای برخی اسامی معادل نداشته باشیم و نخواهیم به نقش هویتی آن هم کاری داشته باشیم با چه مشکلی مواجه میشویم؟