در طی این سه دهه آمریکا که در حمله نظامی به طبس شکست خورده بود از حمله به سکوهای نفتی ایران در جنگ عراق چیزی نصیبش نشد و اثبات شد که وقتی آن همه کشور پشت سر صدام نتوانستند جمهوری اسلامی ایران را شکست بدهند، قطعاً از راه نظامی حتی آمریکا هم نمیتواند به ایران ضربه غیرقابل جبرانی بزند، استراتژی آمریکا برای تقابل با جمهوری اسلامی به عرصههای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی تغییر یافت و تهدیدات (نظامیای که در قالب کودتا در داخل مثل (نوژه) و حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی در جنگ صدام علیه ایران و حمله مستقیم به سکوی نفتی ایران و هواپیمای ایرباس در خلیج فارس و در ابتدا حمله به طبس برای نجات گروگانها) به رجزخوانی و شعارهای تبلیغاتی و گزینه روی میز تبدیل شد.
تهدید نظامی آمریکا بلوف سیاسی است؟
هم اکنون ایران از توان بازدارندگی بالایی برخوردار شده و بخشی از توان تسلیحاتی خود را در مانور سپاه در سواحل جنوبی ایران نشان داده است، از آنجا که به علت عدم ارتباط غرب و آمریکا با تکنولوژی نظامی ایران بسیاری از توانمندیهای ایران برای آنها ناشناخته است، بنابر این ریسک بالایی برای مقابله با ایران نیاز است که در خیال و فکر آمریکا و غرب وجود ندارد.
وسعت سرزمینی و موقعیت جغرافیایی ایران امکان دسترسی دشمن به نقاط حساس ایران را غیرممکن ساخته.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با معلمان کشور در 16/2/94 فرمودند: دوران بزن و در روتمام شده، این جور نیست که ملت ایران کسی را که بخواهد به ملت ایران تعرضی بکند رها کند او را دنبال خواهد کرد.
معظم له قبلاً نیز تهدید کرده بودند که اگر غلطی از آنها سربزند جمهوری اسلامی ایران تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.
بنابر این تهدیدات نظامی آمریکا درست مثل عربدههای مستان عرق خوردهای است که برای حفظ قدرت خود در محلات نفسکش می طلبد ولی هیچ عرضهای برای درگیر شدن ندارد.
چرا گزینه تهدید نظامی را بیان میکنند؟
اگر به جملات طراحان و بیان کنندگان این تهدید دقت شود میبینید که:
- جان کری میگوید، اگر دیدیم که آنها به سمت سلاح هستهای حرکت میکنند بهدنبال گزینه نظامی میرویم. 10/2/94
- اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا نیز میگوید اگر مذاکرات به نتیجه نرسید و ایران بهدنبال این سلاح بود ما تأسیسات هسته ای ایران را با بمب سنگرشکن خواهیم کوبید. 21/1/94
از این نوع حرفها کاملاً میتوان استنباط کرد که آمریکا از تهدید نظامی به چند علت استفاده میکند:
1- برای حفظ اقتدار و برتری خود در رویارویی سیاسی با ایران در افکار جهانی
2- برای وادار کردن مسئولان ایران به عقبنشینی و تغییر موضع
3- برای سرپوش گذاشتن روی شکست احتمالیاش در مذاکرات
4- برای آرام نگه داشتن اسرائیل و کشورهای متحد استراتژیک او در منطقه
5- برای رد گم کردن نسبت به اقدامات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دیگر غرب که علیه ایران اعمال میشود.
مذاکره در زیر شبح تهدید؟
رهبر معظم انقلاب با صراحت فرمودند: بنده با مذاکراتی که در زیر شبح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالی ندارد، البته در حالی که آن خطوط اصلی را رعایت کرده باشند، لکن به هیچ وجه؛ تحمیل، زور، تحقیر و تهدید را قبول نکنند.
معظم له فرمودند: من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟
مذاکره کنیم زیر شبح تهدید!مثل اینکه شمشیری بالای سر ما باشد، ملت ایران این جوری نیست؛ ملت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را برنمیتابد. چرا تهدید میکنید؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ 16/2/94 به استناد بیانات رهبر معظم انقلاب علت ادامه مذاکرات این است که:
1- دنیا بفهمد که ایران حسن نیت عملی خود را برای حل مسالمتآمیز و دیپلماتیک موضوع هستهای اثبات کرده
2- دنیا بفهمد که اگر مذاکرات شکست خورد مقصر اصلی آن زیادهخواهیهای غرب است.
3- اگر تحریمها در اثر این مذاکرات برداشته شود حل مسائل اقتصادی کشور سهلتر است.
4- در این مذاکرات ماهیت واقعی غرب و آمریکا برای ملت ایران و دنیا روشنتر میشود که نه تنها قابل اعتماد نیستند بلکه فاقد صداقت و تعهد بوده و بهانهجو هستند.
5- با حفظ خطوط قرمز در مسائل هسته ای اقتدار جمهوری اسلامی اثبات شده و تأثیرناپذیری ملت ایران از این تهدیدات برای جهان روشنتر میشود.
6- البته در مذاکرات باید تحمیل، زور، تحقیر و تهدید را نپذیرند تا این مذاکرات و نتیجه آن قابل پذیرش باشد.
تهدید حین مذاکره خلاف معاهدات بینالمللی است
اصولاً مذاکره چرخ دنده دیپلماسی است و روی دیگر سکه و روش جنگ در روابط بینالملل دانسته شده، طبق کنوانسیون وین حقوق معاهدات و بهطور ویژه در ماده 18 آن گفته شده که از لطمه زدن به هدف و منظور یک معاهده قبل از لازمالاجرا شدن آن باید خودداری شود، بنابر این تهدید به استفاده از زور در حین مذاکرات اقدامی، غیر منطقی و غیرمعمول در معاهدات بینالمللی است و نمیتوان از یک طرف سر میز مذاکرات نشست و از طرف دیگر به طرف مذاکره زور و تهدید وارد ساخت. این تناقض آشکار در رفتار آمریکا عامل اصلی بی اعتمادی ملت ایران به آن کشور و عدم اطمینان به نتیجه بخش بودن مذاکرات است.