نگاه

غصب حق

شهرداری با علم به وظائف سنگینی که در تهران به عهده دارد و تأثیری که بر تصمیمات و اقدامات سایر شهرهای کشور می گذارد، هرچه زودتر نسبت به جلوگیری از غصب حقّ و ممانعت از ادامۀ رویه های ناشایستی که رائج شده و نیز نسبت به اصلاح خلافها و ناهنجاریهایی که پدیدار شده است، اقدام کند.
سید مصطفی میرسلیم- در کلانشهر تهران و سایر شهرهای کشور که بتدریج از تهران الگوبرداری می کنند دو نوع غصب حقّ را شاهدیم:

1- حق شهروندى، یعنى برخوردارى عمومی شهروندان از امکانات اولیۀ زندگى سالم شهرى: هواى سالم، آب بهداشتى، مسکن مناسب، امکانات رفت و آمد، امکانات خرید، دسترسى به ادارات دولتى و شهرى، امکانات تحصیلى براى نوجوانان و جوانان، امکانات فرهنگى، اماکن مذهبى، اماکن تفریحى و ورزشى، امکانات بهداشتى و درمانى .... اینها و بسیارى دیگر از حقوق شهروندى، ایجاب مى کند که قواعدى بر شهرسازى حاکم باشد و متناسب با قابلیتهاى هر منطقه و با اصالت دادن به زندگى انسان (در مقابل اصالت دادن به حضور و تردد و توقف خودروها) ، تراکم ساخت و ساز و حتى معمارى کلى و نماى بیرونى آنها (مطابق با اقتضاى هنجارهاى اسلامى) و فضای سبز و مسیرهاى عبور و مرور در هر منطقه تعریف شود به گونه­اى که کمترین خسارت به منابع طبیعى و محیط زیست وارد آید و پایداری و حتی ارتقاء کیفیت زندگی را میسر کند.

2- حق همسایگی یعنی هر شهروند تمام آنچه را حق خود می داند ، برای دیگران بویژه همسایگان مراعات کند بدون آن که کمترین تزاحمی رخ دهد و بدون آن که مردم برای مرافعه و برطرف کردن اختلافهای مستمر رو در روى هم قرارگیرند. برخورداری از نور آفتاب و جریان طبیعی هوا و امنیت خانوادگی و عدم اشراف خانه ها بر هم...از ساده ترین، ابتدائی ترین و واضح ترین موارد آن است.

هر نوع توسعه­ ای که بخواهد در محلات انجام گیرد و بافت آن را دگرگون کند، مانند صدور پروانۀ ساختمان با افزایش تراکم نسبت به معیارهای مصوب قبلی حاکم بر محلات، علاوه بر اعتنا به سیاستهای کلی و موافقت مراجع قانونی ، نظیر شورای عالی شهرسازی و معماری و شورای اسلامی شهر ، و مراعات معیارهای متعدد فنی ، باید دربرگیرندۀ عدم مخالفت ساکنان محله باشد. صدور مجوز بلندمرتبه سازی (از ده تا بیست طبقه و بعضاً بیشتر در محلاتی که قوارۀ ساخت و ساز در آنها سه تا پنج طبقه است) و تبدیل کاربری فضای سبز به مسکونی یا اداری و تجاری یا تجاوز به منابع طبیعی (ساخت و ساز در ارتفاع بیش از 1800 متر) و فروش تراکم و عدم ساماندهی کوهپایه از اختیارات مطلق و انحصاری مقامات شهرداری، و وابسته به تشخیص صرف کارشناسان شهرداری نیست.

هر شهروندى ، ضمن ارزیابی فعالیتهای جهادگونه­ای که نوعاً برای بهبود ترابری عمومی و ساماندهی برخی محلات قدیمی و گسترش موردی بوستانها و توسعۀ بزرگراههای شهری و خیابانهای طبقاتی و گذرهای زیرزمینی صورت گرفته است ، و تقدیر واقع بینانه از آنها با توجه به آثار میان مدت و بلند مدتشان ، حق دارد اعتراض کند به:

- از دست رفتن امکانات ایجاد فضاى سبز در محلات وتبدیل آن به کاربریهای دیگر،

- صدور مجوز بلند مرتبه سازى در اجراى سیاستهایى که هدف اصلى آن تأمین درآمد به هر قیمتى (فروش تراکم ، مشروعیت بخشیدن به خلاف با اخذ جریمه...) براى شهردارى مى شود،

- افزایش ازدحام و ازبین رفتن آسایش روزمرّه مردم بر اثر مزاحمتهاى مستمر و قهرى،

- نبود فضاى سبز کافى در محله و عدم امکان دسترسى ساده به اماکن فرهنگى (مذهبى، تحصیلى، ورزشی و تفریحى) و تجارى و ادارى و بهداشتى-درمانى متناسب با نیازهای محله،

- افزایش بداخلاقى و بى عفتى و ناهنجارى هاى اجتماعى و نفاق و بى انصافى،

- کاهش امنیت با تبدیل شدن کلانشهر به بهشت متخلفان...

امید است شهرداری با علم به وظائف سنگینی که در تهران به عهده دارد و تأثیری که بر تصمیمات و اقدامات سایر شهرهای کشور می گذارد، هرچه زودتر نسبت به جلوگیری از غصب حقّ و ممانعت از ادامۀ رویه های ناشایستی که رائج شده و نیز نسبت به اصلاح خلافها و ناهنجاریهایی که پدیدار شده است، اقدام کند.

https://shoma-weekly.ir/tMcZDS