نگاه

غزوه حنین آزمایش جدی حامیان نبوت و ولایت

پیامبر (ص) برای برپایی حکومت دینی و تبلیغ شریعت اسلام، با مشکلات بسیاری روبه رو بود؛ منافقان و غیرمسلمانان داخل مدینه از یک طرف و دشمنان خارجی از سوی دیگر. قبیله قریش و مشرکان اهل مکه، و نیز قبایل هوازن و ثقیف در شهر طائف، از دشمنان خارجی آنحضرت به شمار می آمدند. با فتح مکه و شکست قریش، اصلی ترین دشمن از میان برداشته شد، ولی گروهی دیگر بنای سرپیچی نهادند. بنابراین، رسول خدا (ص) می بایست پس از فتح مکه، شورش آنان را فرو می نشانْد

عباس آقایی
پیامبر رحمت، حضرت محمد (ص) ، پیام آور صلح و دوستی بود؛ هیچ گاه بی دلیل به جایی لشکر نمی کشید و حتی غیر مسلمان ها نیز تحت ذمه اسلام در مدینه به زندگی خود ادامه می دادند. البته اگر خبر می رسید که گروهی، نیّت دست درازی به حریم اسلام را در سر دارند، آماده نبرد می شد. پیامبر (ص) برای برپایی حکومت دینی و تبلیغ شریعت اسلام، با مشکلات بسیاری روبه رو بود؛ منافقان و غیرمسلمانان داخل مدینه از یک طرف و دشمنان خارجی از سوی دیگر. قبیله قریش و مشرکان اهل مکه، و نیز قبایل هوازن و ثقیف در شهر طائف، از دشمنان خارجی آنحضرت به شمار می آمدند. با فتح مکه و شکست قریش، اصلی ترین دشمن از میان برداشته شد، ولی گروهی دیگر بنای سرپیچی نهادند. بنابراین، رسول خدا (ص) می بایست پس از فتح مکه، شورش آنان را فرو می نشانْد(1)رهبری هوازن در دست جوان سی ساله متکبری به نام مالک بن عَوف نَصْری بود(2).
در غزوه حنین، ارتش اسلام بالغ بر دوازده هزار نیروی آماده بود. ده هزار نفر از مدینه همراه پیامبر (ص) بودند و دوهزار نفر هم تازه مسلمان هایی بودند که پس از فتح مکه اسلام آورده بودند. این تعداد نیرو، در میان جنگ های زمان صدراسلام کم نظیر بود و شاید همین فراوانی سربازان، عامل شکست ابتدایی آنان گردید؛ در غزوه حنین هنگامی که فرمانده لشکر هوازن، فراوانی نیروهای اسلام و کمبود سربازان خود را مشاهده کرد، تصمیم گرفت کمیِ افراد و ضعف روحیّه آنان را از راه نیرنگ نظامی و به کار بستن اصل غافل گیری جبران کند و با حمله ای ناگهانی در مکان مناسب، ارتش اسلام را دچار هرج و مرج سازد، تا هم نظم آنها به هم خورد و هم تدبیر فرماندهی متزلزل شود. وادی حُنین، منطقه ای پردرّه بود و تنگه های فراوانی داشت. فرمانده لشکر هوازن برای غافل گیری، در بالای یکی از دره ها ایستاد و دستور داد تمام سربازان در پشت سنگ ها، صخره ها، شکاف کوه ها و نقاط مرتفع این دره مخفی شوند. سپس هنگامی که نیروهای اسلام به این دره عمیق وارد شدند، همگی از مخفی گاه خود بیرون آیند و مسلمانان را زیر رگبار تیر و سنگ قرار دهند و گروهی دیگر با شمشیر حمله کنند(3)
در غزوه حنین، قبیله بنی سلیم خط مقدم لشکر اسلام بود و خالد بن ولید فرماندهی آنان را برعهده داشت. آنها با کوچک ترین حمله مخفیانه لشکر هوازن در درّه منتهی به منطقه حنین، فرار کردند عباس عموی پیغمبر می گوید: زمانی که رسول خدا (ص) دید همه در حال گریزند، به من دستور داد آنها را صدا بزنم و فرمود: «بگو ای انصار! ای یاران بیعت رضوان! برگردید». نیز در نقلی دیگر آمده است: خود رسول اکرم (ص) چنین صدا زد: «ای یاران خدا! ای یاران پیامبر خدا! من بنده خدا و رسول او هستم. پایدار باشید». پس از این ندا، همه به ویژه انصار برگشتند و جنگ با پیروزی مسلمانان پایان یافت(4).

نقش زنان در غزوه حنین
زنان به منظور یاری رسانی به رزمندگان در جبهه های نبرد،حضور داشتند.منطقی است که احتمال دهیم برخی از آنان حداقل برای دفاع از خود، سلاح حمل می کردند، چنان که نقل شده است که «امّ سلیم بنت ملحان» هنگام شرکت در جنگ حنین با خود خنجری داشت.هنگامی که این مسأله به اطلاع رسول الله(ص) رسانده شد،ایشان از او در مورد علّت حمل سلاح سؤال کرد، امّ سلیم پاسخ داد:«آن را همراه دارم تا اگر مشرکی به من نزدیک شد،شکمش را بدرم».واقدی نقل کرده است که در جنگ احد هنگامی که حمله مشرکان شدّت گرفت و آثار شکست در سپاه مسلمانان پدید آمد، مسلمانان جز تعداد انگشت شماری گریختند و تنها افراد معدودی به دفاع از پیامبر (ص) پرداختند.«نسیبه بنت کعب الانصاریه» مشهور به «امّ عماره» یکی از ایشان بود.او که برای آب دادن به رزمندگان به جبهه آمده بود، مشک آب را رها کرد و سلاح به دست گرفت و به دفاع از پیامبر (ص) پرداخت.

نقش اهل بیت پیامبر (ص) درغزوه حنین
انس بن مالک، یکی از یاران پیامبر می گوید: در روز حنین، علی بن ابی طالب (ع)، استوارترین مردم در جنگ پیشاپیش رسول خدا (ص) بود(5) امام صادق (ع) می فرماید: در غزوه حنین، چهل تن از مشرکان به دست توانای علی علیه السلام کشته شدند(6) در آن روز، پرچمدار مشرکان به نام ابوجَرْوَل سوار بر شتری سرخ مو، و در حالی که پرچم سیاهی را با نیزه بلندی حمل می کرد، جلوی لشکر می آمد. امیرمؤمنان علیه السلام به سوی او رفت و شترش را از پای درآورد و سپس او را به یک پهلو بر زمین زد و با ضربتی کارش را تمام کرد. شکست قطعی قبیله هوازن و اسارت بسیاری از آنان، در این هنگام رخ داد(7).

پی نوشت ها: 1.رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام (1)، سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، قم، انتشارات دلیل، 1380، چ 1، ص 634 2. مغازی واقدی، ج 3، ص 885.   3. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ، ص  4.مغازی واقدی، ج 3، صص 897-898؛سیره ابن هشام، ج 4، ص 85.  5.دانش نامه امام علی علیه السلام ، زیر نظر علی اکبر رشاد، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380، چ1، ج 8، ص 190، به نقل از طبرانی، المعجم الاوسط، ج 3، ص 148. 6.محمد بن یعقوب کلینی، روضه کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، بیروت، دارالاضواء، 1405، چ3، ج 8، ص 308.  7.شیخ مفید، ارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383، چ 6، ج 1، صص 183-184.


https://shoma-weekly.ir/3iKQKL