به گزارش خبرنگار شما، کتاب «لبخندی به معبر آسمان» شامل زندگی و خاطرات شهید حاج محسن دین شعاری، علمدار گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) منتشر شد.

به گزارش خبرنگار شما، کتاب «لبخندی به معبر آسمان» شامل زندگی و خاطرات شهید حاج محسن دین شعاری، علمدار گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) منتشر شد.
این کتاب که به کوشش گروه تحقیقاتی فتح الفتوح گردآوری شده است از 7 فصل تشکیل شده و زندگی حاج محسن دین شعاری را از تولد تا محل شهادت در بر میگیرد. عناوین این فصلها شامل: «مرد انقلابی»، «پوشیدن جامه رزم»، «او که خستگی را خسته کرد»، «مسافر ذی الحجه»، «شلمچه»« سه راه محسن سوتی!»، «لبخندی به معبر آسمان» ، «کلام ماندگار» است. بخشهای مختلفی از کتاب از زبان همرزمان، دوستان و خانواده شهید بیان شده و زوایای مختلفی زندگی این شهید را برای خواننده روشن میکند. همچنین در انتهای کتاب نیز آلبومی از تصاویر این شهید منتشر شده است. در یکی از این خاطرات با عنوان «ترکش کلنگی» که از زبان برادر شهید نقل میشود، آمده است: در جبهه خیلی مجروح میشد. یک بار همان طوری که خم شده بود تا از تیررس ترکشها در امان باشد، از کمر به پایین مورد اصابت قرار گرفته بود. به مجروحیتهای عجیب و غریب محسن عادت داشتم. یک روز پنجشنبه او را با عصا خانه آوردند. گفتم: چی شده؟ گفت: «این دفعه ترکش کلنگی خوردم» باور نکردم. گفتم: ترکش کلنگی دیگه چیه؟! ترکش خوردی؟ گفت: چه جوری بهت بگم، دارم میگم ترکش کلنگی خوردم! گفتم: همه رقم شنیده بودیم؛ تیر، کالیبر 50، کالیبر 45 و .... اما ترکش کلنگی نشنیده بودم! بعد جریان را فهمیدم که موقع کندن کانال، کلنگ یکی از بچهها به زانوش خورده است. کلنگهای جبهه سنگ را هم میشکند. از آن روز به بعد دیگر زانوی محسن 90 درجه خم نمیشد.
کتاب «لبخندی به معبر آسمان» خاطرات سردار شهید حاج محسن دینشعاری از سوی انتشارات «صریر» ( وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس) منتشر شده است.
این کتاب که به کوشش گروه تحقیقاتی فتح الفتوح گردآوری شده است از 7 فصل تشکیل شده و زندگی حاج محسن دین شعاری را از تولد تا محل شهادت در بر میگیرد. عناوین این فصلها شامل: «مرد انقلابی»، «پوشیدن جامه رزم»، «او که خستگی را خسته کرد»، «مسافر ذی الحجه»، «شلمچه»« سه راه محسن سوتی!»، «لبخندی به معبر آسمان» ، «کلام ماندگار» است. بخشهای مختلفی از کتاب از زبان همرزمان، دوستان و خانواده شهید بیان شده و زوایای مختلفی زندگی این شهید را برای خواننده روشن میکند. همچنین در انتهای کتاب نیز آلبومی از تصاویر این شهید منتشر شده است. در یکی از این خاطرات با عنوان «ترکش کلنگی» که از زبان برادر شهید نقل میشود، آمده است: در جبهه خیلی مجروح میشد. یک بار همان طوری که خم شده بود تا از تیررس ترکشها در امان باشد، از کمر به پایین مورد اصابت قرار گرفته بود. به مجروحیتهای عجیب و غریب محسن عادت داشتم. یک روز پنجشنبه او را با عصا خانه آوردند. گفتم: چی شده؟ گفت: «این دفعه ترکش کلنگی خوردم» باور نکردم. گفتم: ترکش کلنگی دیگه چیه؟! ترکش خوردی؟ گفت: چه جوری بهت بگم، دارم میگم ترکش کلنگی خوردم! گفتم: همه رقم شنیده بودیم؛ تیر، کالیبر 50، کالیبر 45 و .... اما ترکش کلنگی نشنیده بودم! بعد جریان را فهمیدم که موقع کندن کانال، کلنگ یکی از بچهها به زانوش خورده است. کلنگهای جبهه سنگ را هم میشکند. از آن روز به بعد دیگر زانوی محسن 90 درجه خم نمیشد.
کتاب «لبخندی به معبر آسمان» خاطرات سردار شهید حاج محسن دینشعاری از سوی انتشارات «صریر» ( وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس) منتشر شده است.