تجربه انتخابات مجلس نهم نشان داد که با رشد عقلانیت سیاسی در رفتار انتخاباتی مردم ایران و گرایش عمومی به برنامههای منقح و شفاف اصولگرایان، جریانهایی که میخواهند با سرمایهگذاری بر نیمکره راست مغز رأیدهندگان در انتخابات پیروز شوند سخت در اشتباهاند.
صالح اسکندری- یک عکس فوری از آغاز غیررسمی رقابتهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری یازدهم در چند ماه اخیر نشان میدهد تلاشها و اقدامات برخی جریانات سیاسی بیش از برنامهمحوری بر شخصیتمداری تکیه دارد. این آسیب در دو دهه گذشته همواره رقابتهای سیاسی در ایران را تهدید کرده و در برهههایی نیز توانسته است بر سرنوشت انتخابات دورههای مختلف تأثیر بگذارد.
رؤسای 3 دولت سازندگی، اصلاحات و عدالت در آشکار و پنهان، رهبری برخی کنشگران اصلی در انتخابات آینده را در دست گرفتهاند و با توسل به ویژگیهای شخصیتی خود، خواسته یا ناخواسته، فرهنگ سیاسی مردم ایران را آبستن تصمیمگیریهای احساسی در بستری از گفتمان سازش و عقبنشینی میکنند.
این در حالی است که تجربه کشورهای مردمسالار نشان داده است که با رشد عقلانی جوامع، رفتار انتخاباتی شهروندان به گزینشهای غیراحساسی و برنامهمحور متمایل میشود و روز به روز بر حجم آرای خاکستری و کسانی که تا روز آخر تصمیم نمیگیرند افزوده میشود. این موضوع سبب میشود که آرای مردم به طور مستقیم بر کیفیت مادی و معنوی زندگی آنها تأثیر بگذارد و مشارکت عمومی را در سیاستگذاریها تعمیق نماید. در این مجال در 3 سطح ارزشی، ساختاری و رفتاری، مقوله برنامهمحوری در انتخابات آینده مورد بررسی قرار گرفته است.
1. سطح ارزشی: برنامهمحوری یک ارزش یا روش ؟!
مردمسالاری دینی محصول نهضت اسلامخواهی ملت مسلمان ایران در مبارزه با رژیم منحوس پهلوی است که در نوع خود یک الگوی بیبدیل و پیشرفته محسوب میشود. از منظر رهبر فرزانه انقلاب، حکومت اسلامی در امر اداره جامعه، روش خاص خود را دارد و نمیتواند با توسل به «روشهای غربی» به اهداف خود نایل آید. علت این امر نیز در ارزشمدار بودن روشهاست و اینکه هر روشی، مبتنی بر ارزشهایی است که کاربرد آن را محدود میسازد.
بنابراین از آنجا که حکومت اسلامی ارزشهای خاص خود را دارد، بدیهی است که باید روش حکومتی ویژهای نیز داشته باشد. این روش، در عین مخالفت با دموکراسی غربی، با استبداد و دیکتاتوری نیز تضاد دارد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «امروز مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران، حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملتها، شخصیتها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.»
در نظام اسلامی رأی، خواسته و عواطف مردم تأثیر مهمی دارد و نظام اسلامی بدون رأی و خواست مردم تحقق نمییابد. لذا بخشی از حقوق مردم این است که مسئولان جهت افزایش کیفیت حضور مردم در اداره کشور و نهادینهسازی مردمسالاری، برنامههای صواب و فارغ از جانبداریهای جناحی متداول را اجرا کنند. از این رو، برنامهمحوری به عنوان یک ارزش سیستمی در نظام مردمسالاری دینی از جایگاه بالایی برخوردار است.
2. سطح ساختاری: برنامهمحوری خدمت به فرهنگ سیاسی
مردمسالاری دینی الگوی دقیقی از یک دموکراسی کیفی است که در سایه دینمداری به مشارکت سیاسی عموم مردم، اعم از اکثریت و اقلیت، رنگ واقعیت میزند و ابهامات بیپاسخ دموکراسیهای لیبرال را برطرف میکند. این الگو به طور طبیعی در صدد افزایش تأثیر آرای مردم مسلمان بر حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است.
فلشهای سیاسی در تابلوهای راهنمای مردمسالاری دینی و تجربه 3 دهه گذشته، نخبگان سیاسی را به دفاع مؤمنانه از مردمسالاری و احترام به حقوق شهروندی هدایت میکند. نخبگان سیاسی باید بسترهای مشارکت عمومی را به طور کامل فراهم کنند و مانع از مشکلات ساختاری و کارکردی در مسیر مردمسالاری دینی شوند. یکی از اقداماتی که الیت سیاسی در ایران میتوانند برای خدمت به فرهنگ سیاسی کشور و افزایش کیفیت مردمسالاری دینی انجام دهند هنجارسازیهای درونی و ایستاربندیهای اجتماعی حول برنامهمحوری در انتخابات مختلف، اعم از ریاست جمهوری، مجلس و شوراهاست که در نهایت به رفتارهای انتخاباتی عقلانی شهروندان منجر میشود.
متأسفانه تحرکات جریانهای رقیب در ماههای گذشته و آغاز ماراتن غیررسمی رقابتهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری آینده، حاکی از آن است که جریانهای رقیب به بهانه پیروزی در انتخابات آینده، رسالت کلیدی خود در تقویت مردمسالاری دینی را فراموش کردهاند و عمده نگاهشان را به پیروزی در انتخابات آینده با توسل به منابع شخصیتی افرادی خاص معطوف کردهاند.
تجربه انتخابات مجلس نهم نشان داد که با رشد عقلانیت سیاسی در رفتار انتخاباتی مردم ایران و گرایش عمومی به برنامههای منقح و شفاف اصولگرایان، جریانهایی که میخواهند با سرمایهگذاری بر نیمکره راست مغز رأیدهندگان در انتخابات پیروز شوند سخت در اشتباهاند.
رؤسای 3 دولت سازندگی، اصلاحات و عدالت در آشکار و پنهان، رهبری برخی کنشگران اصلی در انتخابات آینده را در دست گرفتهاند و با توسل به ویژگیهای شخصیتی خود، خواسته یا ناخواسته، فرهنگ سیاسی مردم ایران را آبستن تصمیمگیریهای احساسی در بستری از گفتمان سازش و عقبنشینی میکنند.
این در حالی است که تجربه کشورهای مردمسالار نشان داده است که با رشد عقلانی جوامع، رفتار انتخاباتی شهروندان به گزینشهای غیراحساسی و برنامهمحور متمایل میشود و روز به روز بر حجم آرای خاکستری و کسانی که تا روز آخر تصمیم نمیگیرند افزوده میشود. این موضوع سبب میشود که آرای مردم به طور مستقیم بر کیفیت مادی و معنوی زندگی آنها تأثیر بگذارد و مشارکت عمومی را در سیاستگذاریها تعمیق نماید. در این مجال در 3 سطح ارزشی، ساختاری و رفتاری، مقوله برنامهمحوری در انتخابات آینده مورد بررسی قرار گرفته است.
1. سطح ارزشی: برنامهمحوری یک ارزش یا روش ؟!
مردمسالاری دینی محصول نهضت اسلامخواهی ملت مسلمان ایران در مبارزه با رژیم منحوس پهلوی است که در نوع خود یک الگوی بیبدیل و پیشرفته محسوب میشود. از منظر رهبر فرزانه انقلاب، حکومت اسلامی در امر اداره جامعه، روش خاص خود را دارد و نمیتواند با توسل به «روشهای غربی» به اهداف خود نایل آید. علت این امر نیز در ارزشمدار بودن روشهاست و اینکه هر روشی، مبتنی بر ارزشهایی است که کاربرد آن را محدود میسازد.
بنابراین از آنجا که حکومت اسلامی ارزشهای خاص خود را دارد، بدیهی است که باید روش حکومتی ویژهای نیز داشته باشد. این روش، در عین مخالفت با دموکراسی غربی، با استبداد و دیکتاتوری نیز تضاد دارد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «امروز مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران، حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملتها، شخصیتها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.»
در نظام اسلامی رأی، خواسته و عواطف مردم تأثیر مهمی دارد و نظام اسلامی بدون رأی و خواست مردم تحقق نمییابد. لذا بخشی از حقوق مردم این است که مسئولان جهت افزایش کیفیت حضور مردم در اداره کشور و نهادینهسازی مردمسالاری، برنامههای صواب و فارغ از جانبداریهای جناحی متداول را اجرا کنند. از این رو، برنامهمحوری به عنوان یک ارزش سیستمی در نظام مردمسالاری دینی از جایگاه بالایی برخوردار است.
2. سطح ساختاری: برنامهمحوری خدمت به فرهنگ سیاسی
مردمسالاری دینی الگوی دقیقی از یک دموکراسی کیفی است که در سایه دینمداری به مشارکت سیاسی عموم مردم، اعم از اکثریت و اقلیت، رنگ واقعیت میزند و ابهامات بیپاسخ دموکراسیهای لیبرال را برطرف میکند. این الگو به طور طبیعی در صدد افزایش تأثیر آرای مردم مسلمان بر حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است.
فلشهای سیاسی در تابلوهای راهنمای مردمسالاری دینی و تجربه 3 دهه گذشته، نخبگان سیاسی را به دفاع مؤمنانه از مردمسالاری و احترام به حقوق شهروندی هدایت میکند. نخبگان سیاسی باید بسترهای مشارکت عمومی را به طور کامل فراهم کنند و مانع از مشکلات ساختاری و کارکردی در مسیر مردمسالاری دینی شوند. یکی از اقداماتی که الیت سیاسی در ایران میتوانند برای خدمت به فرهنگ سیاسی کشور و افزایش کیفیت مردمسالاری دینی انجام دهند هنجارسازیهای درونی و ایستاربندیهای اجتماعی حول برنامهمحوری در انتخابات مختلف، اعم از ریاست جمهوری، مجلس و شوراهاست که در نهایت به رفتارهای انتخاباتی عقلانی شهروندان منجر میشود.
متأسفانه تحرکات جریانهای رقیب در ماههای گذشته و آغاز ماراتن غیررسمی رقابتهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری آینده، حاکی از آن است که جریانهای رقیب به بهانه پیروزی در انتخابات آینده، رسالت کلیدی خود در تقویت مردمسالاری دینی را فراموش کردهاند و عمده نگاهشان را به پیروزی در انتخابات آینده با توسل به منابع شخصیتی افرادی خاص معطوف کردهاند.
تجربه انتخابات مجلس نهم نشان داد که با رشد عقلانیت سیاسی در رفتار انتخاباتی مردم ایران و گرایش عمومی به برنامههای منقح و شفاف اصولگرایان، جریانهایی که میخواهند با سرمایهگذاری بر نیمکره راست مغز رأیدهندگان در انتخابات پیروز شوند سخت در اشتباهاند.