محمدکاظم انبارلویی- ساعات پایانی شنبه گذشته آخرین مهلت ثبتنام داوطلبان ریاست جمهوری بود. 686 نفر طی 5 روز به وزارت کشور رفتند و اعلام آمادگی کردند که خود را در کوره رای ملت ذوب کنند. از این تعداد بیش از 30 چهره مشهور هستند که میتوان آنها را از مصادیق رجال سیاسی و مذهبی دانست. هرچند در دیگر شرایط و صفات رئیسجمهور که در اصل 115 قانون اساسی آمده است شاید محل تامل باشند.
شمار زیادی از ثبتنام کنندگان، دیپلم و زیر دیپلم و مجرد هستند اما خود را در اندازه رئیسجمهور دیدهاند و شوق ثبتنام به آنها دست داده و رفتند و ثبتنام کردند.
در میان ثبتنام کنندگان؛ 25 نفر پزشک، 20 نفر وکیل دادگستری و حقوقدان،45 نفر فرهنگی ، 51 استاد دانشگاه و 14 روحانی دیده میشوند. از دیگر اقشار مختلف مردم هم در این ثبتنام اشتیاق دیده شده و نشان میدهد که همه لایههای اجتماعی و سیاسی و اقشار گوناگون، خود را درگیر مسئله انتخابات میدانند.
براساس آخرین نظرسنجیها مشارکت در انتخابات آینده بیش از 70 درصد است و کسانی هم که هنوز تصمیم به شرکت ندارند گفتهاند طی روزهای آینده در این باره تصمیم خواهند گرفت. ویژگی انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم این است که همه اضلاع رقابت در این انتخابات به صورت متکثر حضور دارند.
روند همگرایی در اضلاع متکثر، سیر کندی داشته است به طوری که از هر ضلع و سلیقه حداقل به اندازه انگشتان یک دست ثبتنام کردهاند و مصمم هستند تا آخر بمانند.
ویژگی دیگر این انتخابات آن است که همه داوطلبان روی قانونگرایی، پایبندی به قانون و فصلالخطاب بودن نهاد شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیتها تاکید کردهاند و این خود آرامش فضای انتخابات را تضمین کرده است.
پرسشهایی که اکنون مطرح میباشد این است که آرایش رقابت در انتخابات 92 به چه صورت است؟ اگر دو قطبی است، اضلاع قطبها و هویت آنها و نیز سازمان طرفداران آنها کدام است؟
اگر چند قطبی است هویت اضلاع آنها چگونه از هم متمایز میشود؟ گمانهزنی زیر گوشهای از نوع آرایش و کیفیت رقابت را میتواند تبیین کند؛
1- از زمان پدیداری جریان اصلاحطلب در انتخابات سال 76 و آغاز دوره اصلاحات در سپهر سیاست کشور، ما شاهد یک نوع "سلیطهگری سیاسی" بودیم. "سلیطه" در لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین به معنای زباندرازی، بدگویی و بد زبانی است. در رسانهها جماعتی پیدا شدند که "هرزه چانه" ، "زبان دراز" و "بدگو" بودند و در حریمها وارد میشدند و به اصطلاح حقوقی گفتار و اعمالی انجام میدادند که وصف مجرمانه دروغگویی، اهانت و تشویش اذهان عمومی را به همراه داشت. سلیطهگری سیاسی یعنی خروج از آداب نقد مشفقانه. سلیطهگری سیاسی یعنی زیر پا گذاشتن ادب گفتگو. سلیطهگری سیاسی یعنی حفظ حریم خود به قیمت نادیده گرفتن حریم حریف و رقیب و ضایع کردن او. این رویکرد با لوطیگری سیاسی و جوانمردی نمیخواند. آنها فضایی پدید آوردند که در راه پیشرفت کشور از طریق "نقد مصلحانه و مشفقانه" خلل ایجاد میکرد. آنها به جای رعایت اخلاق و بهرهگیری از مکتب اهل بیت (ع) در تعامل مومنین، روشهای جنگ روانی را در حوزه سیاست و رقابت وارد کردند و شد آنچه نباید بشود، و وقتی هم دو دوره خدمتشان تمام شد در آستانه انتخابات سال 84 همین ادبیات را وارد فرهنگ گفتگو و رقابتها کردند.
اوج پدیده سلیطهگری سیاسی در رقابتهای سال 88 رخ داد. بدگوییها و هرزهزبانیها در اردوکشی خیابانی به اوج خود رسید و دشمن در همین بستر، یک جنگ نرم تمام عیار را به ملت تحمیل کرد. عدهای رسما به سربازگیری دشمن پاسخ دادند و از خیمه انقلاب بیرون رفتند و هنوز در خیمه دشمن مشغول بدزبانی و بدگویی هستند.
ما میتوانستیم از پدیده سلیطهگری سیاسی با تکیه بر اخلاق و قانون عبور کنیم اما برخی از طرفین دعوا این راه را سودمند ندانستند و آن را مخل پیروزی خود میدانستند لذا راه حل سیاسی و به قول خودشان لشکرکشی خیابانی را بر گزیدند. مردم در برابر این پدیده زشت ایستادند. رفراندوم تاریخی 9 دی و قیام حماسی مردم برای همیشه به شرارتهای آنان پایان داد. شاید بتوان 9 دی را نقطه پایان سلیطهگری سیاسی نام نهاد.
شنبه گذشته در دقایق پایانی ثبتنام آقایان هاشمیرفسنجانی، احمدینژاد و مشایی به وزارت کشور رفتند و دوگانه رقابتهای سال 84 و 88 را در اذهان زنده کردند. رقابتهایی که فرهنگ مسلط در آن همین پدیده زشت سلیطهگری سیاسی بود.
چند دلیل وجود دارد که نظام و انقلاب و مردم از این مرحله عبور کردهاند؛
الف- هر دو ضلع رقابت را آزمودهاند. به همین دلیل که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته پس از پایان دو دوره هر رئیسجمهور، مردم از وی عبور کردند و به فرد جدید رای دادند. این بار هم از آن عبور میکنند.
ممکن است در نظر برخی صفات و امتیازاتی برای دو طرف رقیب، فهرستی وجود داشته باشد اما در یک کلام سپردن امر خطیر اجرا در کشور در شرایط کنونی که رئیسجمهور باید بیش از یک شیفت کار کند به یک فرد 80 ساله و رای دادن به او نوعی شوخی با انقلاب و مردم است.
اگر همه شرایط در او جمع باشد همین شرط توانایی جسمی و روحی با توجه به حوادث سال 88 میتواند مقوله احراز را دچار مشکل کند.
نکته مهمتر از این، آن است که جریانی که او آن را نمایندگی میکند با این انتخاب در حقیقت سترون بودن خود را اعلام کرده است. مردم سئوال میکنند این جریان نیرومند چرا نتوانسته در دهه چهارم انقلاب فردی در تراز این دهه به عنوان یک کادر انقلاب به عنوان خدمتگزار مردم باز تولید داشته باشد.
ب- اما از طرفی جریانی که به ظاهر در برابر آقای هاشمیرفسنجانی است به دلیل ایستادگی در برابر قانون و گردنکشی در برابر نهادهای قانونی به اتهام اینکه شکاف قوا را نمایندگی میکند مشروعیت خود را از دست داده است. آخرین سند این قانون ستیزی نحوه ثبت نام نامزدی است که قطب دوم رقابت را نمایندگی میکند.
این دو جریان خواسته یا ناخواسته در جنگ نرم دشمن نقشآفرین بودند؛ اولی شکاف بین ملت و دومی شکاف بین نخبگان و مسئولان و قوا را مدیریت میکرد.
متاسفانه برخی از عناصر این قطب یک ضلع سلیطهگری سیاسی در کشور هستند. ماجرای تلخ یکشنبه سیاه در مجلس که مورد نکوهش مقام معظم رهبری و نخبگان کشور واقع شد اوج این سلیطهگری سیاسی است. مردم از این پدیده ناراحت هستند و میخواهند از آن عبور کنند. نتایج رای ملت پس از 24 خرداد نحوه هوشمندانه این عبور را با پاسخگویی به هر دو قطب نشان خواهد داد.
2- اگر گمانهزنی بالا درست باشد سئوال این است؛ دوگانه یا چندگانه رقابت در انتخابات آینده کجاست؟
پاسخ این است؛ ما در دهه چهارم انقلاب هستیم. قطار انقلاب در ریل پیشرفت با سیاستگذاریهای دقیق رهبری و مراقبتهای ویژه به پیش میرود. به همین دلیل گفتمان "پیشرفت"، "خدمت" و "عدالت" گفتمان مسلط در کشور است. اصولگرایان در این وادی رکوردهای خوبی گذاشتهاند. این رکوردها در دولت آینده که فرآیند اسلامی شدن در آن چند گام به جلو بر میدارد شکسته خواهد شد و جهشهای شگرفی رخ خواهد داد. به همین دلیل رهبری معظم انقلاب میفرمایند؛ رئیسجمهور آینده باید امتیازات دولتهای گذشته را بدون اشکالات آنها داشته باشد.
لذا کسانی که با فاصله گرفتن از سلیطهگری سیاسی و پذیرفتن گفتمان حقیقی امام و رهبری به فکر پیشرفت هستند و برای خدمت بیشتر مردم حاضرند مسابقه بگذارند، اضلاع حقیقی رقابتّهای انتخابات دولت یازدهم را تشکیل میدهند. اصولگرایان برخلاف اصلاح طلبان که در پیری و کهولت رهبران خود مجالی برای نوآوری ندارند طی سالهای گذشته در باز تولید کادرهای خود گامهای بزرگی برداشتهاند. کادرهایی که کارآمد، هوشمند، مومن و جوان هستند و به مبانی نظام و بویژه ولایت فقیه پایبند و آماده میباشند.
گفتمان پیشرفت حتی در موضعگیریهای برخی از اصلاحطلبان که ثبتنام کردند به صورت پررنگ دیده میشود و این نشان میدهند که داوطلبان نمیتوانند به مطالبات مردم و رهبری که امروز به صورت یک گفتمان مطرح در جامعه است بیاعتنا باشند. فصل مشترک فکری اضلاع این رقابت، پایبندی به قانون و احترام به رای ملت در بستر راهبرد آرامش در کشور است.
خط تبلیغاتی بیبیسی و رادیو آمریکا در شنبه شب در نوع و نحوه ارائه اخبار آخرین ثبتنام کنندگان نشان داد آنها همچنان مشوق و مبلغ سلیطهگری سیاسی در ایران برای آسیبزدن به امنیت و اقتدار ملی هستند. اگر نامزدها و رسانهها هوشمندی نشان دهند از این خط میتوانند فاصله بگیرند و مقدمات یک حماسه سیاسی عظیم در تاریخ کشور را رقم زنند.
نکته آخر اینکه چه گمانه اول در نوع قطببندی رقابت درست باشد و چه گمانه دوم، باید به رای ملت احترام گذاشت و آن کس که از کوره رای ملت با سرافرازی بیرون میآید رئیسجمهور همه است و باید حریم او را براساس قانون اساسی رعایت کرد.