کاظم انبارلویی- رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس خبری که با نخستوزیر رژیم صهیونیستی برگزار کرد برای مقابله با ملت ایران تصریح نمود؛ "هیچ گزینهای از جمله گزینه نظامی را از روی میز برنداشتهایم."
او تاکید کرد؛ "برای رسیدن به اهداف خود، تحریمها را به این راحتی لغو نخواهد کرد." وی درمورد تعهدات دولت آمریکا به رژیم صهیونیستی گفت: "تعهدما در قبال اسرائیلیها بیشتر از قبل شده است."
سخنان دیروز اوباما را بگذارید در کنار صحبتهای هفت روز پیش او هنگام نطق در مجمع عمومی سازمان ملل که گفت: "آمریکا بهدنبال تغییر حکومت ایران نیست."
او همچنین گفته بود؛ "فتوای رهبر عالی ایران میتواند مبنای دستیابی به راهحل باشد." او این مطالب را در کنار تأکید بر حقوق ملت ایران در دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای مطرح کرده بود. هر آدم عاقلی که این دو قرائت را در کنار هم بگذارد متوجه میشود که اعتماد کردن به آمریکاییها یک سراب و یک آرزوی دستنیافتنی است.
جالب اینجاست که نخستوزیر رژیمصهیونیستی هم در این کنفرانس خطاب به اوباما گفته است؛ "حتی اگر دیپلماسی هم جواب داد، تحریمها باید ادامه یابد چون تهدیدها و تحریمها ایران را ناچار به مذاکره کرده است."
اوباما هم همین منطق زورگویانه و تجاوزطلبانه را پذیرفته است و اذعان کرده که "تحریمها باعث شده ایران به پای میز مذاکره بیاید!"
روایت است حضرت عیسی(ع) به سرعت در حال دویدن بود، در راه کسی از او پرسید چرا فرار میکنی؟ پاسخ داد از صحبت با احمق فرار میکنم.
سائل دوباره پرسید: تو همان مسیحی هستی که مرده زنده میکنی، کور و کر شفا میدهی؟ حضرت مسیح گفت؛ بله من همانم! او گفت؛ همین احمق را درمان کن. مسیح پاسخ داد؛ آن کارها را با سرّ غیب و اسم اعظم انجام میدادم، اما با تمام مهربانی هزاران بار آن را بر آن احمق خواندم و او شفا نیافت.
سائل علت آن را پرسید. مسیح گفت: رنج حماقت، قهر خداست.
مولانا در دفتر سوم مثنوی معنوی این داستان را نقل میکند و به کسانی که با احمقها روبهرو میشوند یک نصیحت عالمانه میکند و میگوید:
زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها بریخت
اندک اندک آب را دزدد هوا
وینچنین دزدد هم احمق از شما
ظاهرا اوباما و تیم همراهش در سفر آقای روحانی رئیسجمهوری اسلامی ایران، مطابق مصالح و منافع آمریکا خوب پیش میرفت و با انعطاف و تغییر مواضع مستبدانه و ستمکارانه قبلی، داشت یخ مذاکره با ایران را آب میکرد. آثار این انعطاف و متفاوت بودن را در نطق رئیسجمهور آمریکا و نیز التماس برای مذاکره تلفنی (بنا به نقل آقای ظریف که 6 بار از کاخ سفید برای مذاکره تلفنی تماس برقرار شد) نشان داد.
اما آمدن یک احمق وسط این گفتگوها همه چیز را بههم زد.
بدون شک نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی یک احمق بیش نیست. او نماینده رژیمی است که 50 سال است با جنگ، خونریزی، اشغال سرزمین، حبس وشکنجه هزاران نفر از ملت فلسطین، تجاوز به دولتهای عربی و... شناخته میشود.
اعراب در مذاکرات صلح با این رژیم اشغالگر به جایی نرسیدند و بهقول مولانا صحبت با این احمق بسی خونها بریخت.
فرزندان امام(ره) در لبنان و یاران انقلاب اسلامی در فلسطین اشغالی در جنگ 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه پوزه این رژیم را به خاک مالیدند. چراکه روی قاعده دیپلماسی مولانا عمل کردند. آنها از صحبت با احمق گریختند و تن به صحبت ندادند و با رژیم صهیونیستی با زبانی صحبت کردند که او از 50 سال پیش تاکنون این زبان را برای مکالمه انتخاب کرده بود.
یعنی زبان گلوله و موشک!
درآستانه ورود نتانیاهو به نیویورک، جان کری هم طی گفتگویی تصریح کرد: "لغو تحریمها را بررسی هم نمیکنیم."
ملت ما که از میزان صداقت و راستی آمریکاییها خبر دارد و 50 سال است با امپریالیسم دست و پنجه نرم میکند، پای همه هزینههای آن هم ایستاده است. سخن این است که آیا دیپلماتهای ما که در عرصه نبرد دیپلماتیک میخواهند فسفر بسوزانند متوجه این مهم هستند؟
امام سجاد(ع) در برابر تبهکاریهای یزید از حماقت دشمن گله نمیکند. حتی خداوند را سپاس میگوید که دشمنان اهل بیت(ع) را از احمقترین انسانها قرار داده است. او نیک میداند که رنج حماقت احمقها از قهر خداست. آقای نتانیاهو یک احمق است و او دچار قهر خداست. اگر او به نیویورک نمیرفت و اوباما را وادار به سخن نمیکرد ما باید سالها تلاش میکردیم تا عدم صداقت اوباما و گردانندگان اصلی سیاست خارجی کنونی آمریکا در قبال ایران را درست معرفی کنیم. آنها خود را لو دادند و نشان دادند که هنوز مقاصد شومی را در مقابله با ملت ایران دنبال میکنند. اوباما نمیتواند با غیرت ملی ایرانیان شوخی کند.
حتی اشتون متوجه این حماقت شده است. دیروز بیبیسی به نقل از او خطاب به احمقهای پشت صحنه دیپلماسی آمریکا گفت: فضای مذاکره با ایران را مثبت نگه دارید.
ما دهها بار گفتهایم نه بمب داریم نه میخواهیم بسازیم و فتوای تحریم آن را هم داریم. این حرفها را داریم به کسی یا کسانی میگوییم که بر انبوهی از سلاحهای هستهای و کشتارجمعی تکیه زدهاند و به پشتوانه آن دارند با ما سخن از تهدید و تحریم میگویند.
آنها حرف ما را قبول ندارند میگویند باید اعتمادسازی و شفافسازی کنید بعد هم به این حرف اکتفا نمیکنند و مجموعهای از اقدامات ظالمانه را هم مرتکب میشوند و بعد هم میگویند گزینه نظامی را هم روی میز داریم.
به نظر نفس پذیرش فرآیند این نوع گفتگو با این جماعت که ده سال به طول کشیده احمقانه نیست؟
آنها هر اقدام اعتمادساز و شفاف را با تهدید و تحریم جدید پاسخ دادند. یکی نیست از آنها بپرسد شما که امنیت و حیات ما را تهدید میکنید چه تضمینی وجود دارد که در گزینه نظامی شما بمب اتمی وجود نداشته باشد. شما برای اعتمادسازی و شفافسازی چه کاری کردهاید. چرا کاری را از ما میخواهید که خودتان عین آن را انجام نمیدهید؟
برتراند راسل فیلسوف انگلیسی جملهای دقیق در شناخت آمریکاییها و ماهیت جنگطلبی آنها دارد و میگوید؛ آمریکاییها خودخواه هستند آنها معتقدند آمریکا مال آمریکاییهاست اما آسیا و آفریقا مال آسیاییها و آفریقاییها نیست."
هم او میگوید؛ "تنها حماقت یک سیاستمدار، کافی است که شعلههای جنگ افروخته شود"
او درست فهمیده بود. ما اکنون بیش از سه دهه است گرفتار حماقت رهبران آمریکا و رهبران رژیمصهیونیستی هستیم.
نگارنده معتقد است گفتگو با آمریکاییها بیفایده است. تنها فایده آن اثبات دشمنی و تبهکاریهای آنهاست. تا وقتی که در لابی صهیونیستی سیاست خارجی آمریکا احمقها حاکماند، ما نتیجه نمیگیریم. ما باید با تأسی به حضرت مسیح(ع) از گفتگو با آنها بپرهیزیم چه رسد به برقراری رابطه!
لذا گفتگوی تلفنی با اوباما در دقیقه 90 سفر با روحانی یک خطای دیپلماتیک بود و دیگر نباید تکرار شود.