انسان در حل معضلات درونی، علی رغم سیطره بشر بر طبیعت و غلبه بر بحران های طبیعی، ناتوان است و نگاه مدرنیته نگاهی انتزاعی، فرضی و محدود به کتابخانه ها نیست و با بسط علمی در زندگی انسان غربی متبلور شده است.

بررسی فلسفه زندگی انسان از دو منظر نظری و معرفت شناختی و نیز عملی و علمی ضروری است و تجلی این نقد معرفتی و محصول علمی این نگاه ، در زندگی غربی و نیل به ایجادآرمان شهر بشر متجلی است.

ریشه های بحران های امروز بشری ،نگاه تک ساحتی اندیشه مدرن به انسان، معرفت و هستی است و منحصر کردن هستی به جهان پدیداری تجربی، انسان را با مشکلات عمده مواجه کرده است.

ظهور شبکه های اجتماعی در جهان امروز بسیار مهم است. بشر در ارتباط با خود، طبیعت و ماورا دچار مشکل شده و در سیل عظیم اطلاعات سردر گم است.مشکل انسان عصر حاضر در درون خود است. بشر در دهکده جهانی به بی هویتی و رنج تنهایی دچار شده است و راه ادامه و مواجهه با مرگ را نمی داند و تنها راه برون رفت از این بحران ، تغییر نگرش به نگاه شرقی است که راه تعالی بی نهایت را برای انسان در نظر دارد. می توان به تعبیر رابرت نوزیک که معنا را در تعالی می پنداشت، اشاره کرد و تنها راه معنادار شدن زندگی انسان را حرکت به سمت سرچشمه معنا، هنر، ادبیات، عرفان و در یک کلام خدا دانست. معنویت بدون توجه به اندیشه دینی اصیل و تنها بنیاد استوار و خلل ناپذیر هستی یعنی خداوند متعال، سطحی و گذرا است زیرا که بنا به فرمایش قرآن کریم، خداوند معنا بخش زندگی همه موجودات است.برخی از کشور‌ها با استفاده از متخصصان خارجی و تنها به واسطه پول به دنبال پیشرفت کشورشان هستند، این امر نه تنها باعث پیشرفت نمی‌شود بلکه موجب وابستگی است. این درحالی است که به مدد دانش آموختگان، ایران اسلامی کشوری مستقل و بدون وابستگی به سایر کشورهاست.