اندیشه

صرف داشتن نیت خوب به کار فرهنگی خوب منتج نمی شود

بعضی از سریال ها در غرب و اروپا و انگلیس حتی به دویست و گاهی تا چهارصد قسمت می رسد. یعنی مجموعه ارزش های خودشان را توسط یک سریال به جامعه خودشان و حتی به جامعه جهانی عرضه می کنند. ما هم باید کلان نگر باشیم. إنّ الله یُحبّ معالی الامور؛ خداوند هم کلان نگری و بلند اندیشی را دوست دارد. ما هم باید نگاه کلان فرهنگی داشته باشیم. باید سریال های پانصد قسمتی درست کنیم.
ایام مناسبت های مذهبی و خصوصاً ماه مبارک رمضان چند سالی است که با سریال ها و فیلم های تلویزیونی فراوانی همراه است. فیلم هایی که جدا از بحث سرگرم کنندگی قصد دارند برخی مضامین دینی و متعالی را نیز در لابهلای خود به مخاطبین آموزش دهند. برای اینکه بدانیم چقدر توانسته ایم در این مهم به موفقیت دست پیدا کنیم با حجت الاسلام والمسلمین دکتر متقی زاده معاون دانشکده صدا و سیمای مرکز قم همکلام شدیم.

 

  برای شروع بحث می خواهیم بدانیم چرا در جامعه کنونی میزان توجه به تلویزیون و به طور کلی رسانه ها اینقدر بالا رفته است؟

 

امروزه با توجه به اینکه در عصر ارتباطات قرار داریم، بخش بسیار مهمی در زندگی مردم این دوره را ارتباطات در بر می گیرد تا حدی که از حیث اطلاعات بشر و آگاهی های کسب شده از طریق ارتباطات، این عصر با کل تاریخ بشریت برابری می کند.

در جامعه کنونی فشارهای روانی و هیجانات مختلفی که در طول روز به افراد وارد می شود باعث ایجاد خستگی مفرط و افسردگی است و همچنین زندگی ها را تکراری و خسته کننده می نماید. لذا در نتیجه این قضایا، پدیدهای در عصر ما بهوجود آمد و آن هم تنوع رسانه ها به شکل جدی با انواع و ابزار مختلف مثل رادیو و تلویزیون، اینترنت، ماهواره و... بود و هرکدام هم حامل پیام هایی برای مخاطبین خود هستند. از طرف دیگر در بین این مجموعه عناصر ارتباطی، تلویزیون به جهت گستردگی مخاطب و ارزانی و در دسترس بودن از اهمیت مضاعفی برخوردار است ضمن اینکه بهترین شکل پیام گیری یعنی از طریق تصویر را دارد. این دلایل باعث شده است که برای مثال کودکان امروزی بیش از ساعات درسی شان، پای صفحه تلویزیون و تحت تأثیر آن باشند. حتی خانواده ها نیز ارزش هایشان را از تلویزیون میگیرند و متأثر از این عنصر قوی ارتباطی هستند. این گستردگی مخاطب تا جایی است که اخبار پخش شده از این رسانه 90 درصد بیننده دارد. از طرفی هم همین رسانه قادر است ارزش های مدنظر خودش را در لایه های پنهان برنامه هایش به مخاطبین القا کند.

 

  به طور کلی در بین رسانه ها و علی الخصوص تلویزیون کدام برنامه ها تأثیر بیشتری روی مخاطبین میگذارند؟

در بین انواع برنامه های تلویزیونی از جمله برنامه های گفتگو محور، مستند، گزارشی و ترکیبی و غیره، عمیق ترین و بیشترین اثرگذاری مختص برنامه های داستانی و سریالی است به همین جهت هم مدیران فرهنگی در سراسر دنیا مجموعه ارزش های خودشان را در قالب این نوع از برنامه ها به مخاطبین وسیع جهانی القاء میکنند. این نوع از برنامه ها در حقیقت به انسان ها نحوه مواجهه با زندگی مدرن را میآموزند. حالا یک وقت این اثرگذاری در قالب تله فیلم است که یکبار پخش شده و تمام می شود. در این حالت هرچند تأثیر خود را خواهد گذاشت ولی بعد از مدتی فراموش میشود ولی اگر این پیام رسانی در قالب سریال باشد بهواسطه تکرار و پیگیری داستان های متعدد که در سیر داستان بهوقوع می پیوندد، توجه مخاطب جلب خواهد شد. لذا حس کنجکاوی او برانگیخته شده و احساس همذاتپنداری در او شکل میگیرد. در این حالت مخاطب خود را جای قهرمان داستان تصور می کند چرا که نیازهای او را به خودش نزدیک میبیند پس رسانه آموزش های عمیق را به واسطه سریال القا می کند.

 

  بحث اختصاصی ما درباره ژانر دینی است. قطعاً با این تفاصیل اینجا هم اگر می خواهیم به اهداف خود برسیم باید روی برنامه های داستانی کار بیشتری کنیم.

 بله در ژانر دینی نیز اگر قصد تولید برنامه ای اثرگذار داشته باشیم بایستی از این طریق عمل نماییم. می بینیم بعضی سریال هایی که در تلویزیون روی آنها کار شد، هزینه شد، فکر و تأمل صورت گرفت مثل سریال امام علی(ع) یا فیلم روز واقعه یا سریال های امام رضا(ع)، حضرت یوسف(ع) و مختارنامه، تأثیر شگرفی روی جامعه گذاشتند. ما هرجا سرمایه گذاری کردیم و وقت گذاشتیم و در سه جهت تولید پیام، توزیع مناسب و به موقع و مهندسی پیام (اینکه چه پیامی باید به مخاطب داده شود) فکر و سرمایهگذاری شد بهره برداری فرهنگی هم صورت گرفت. یعنی در این صورت توانستیم انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر را به خوبی انجام دهیم و جامعه تحت تأثیر قرار گرفت. پس باید محتوا را از اهلش گرفت و سپس به شکل هنری امروزی و در ساختار مناسب یک سریال ارائه داد تا در نتیجه این کار بتواند به تقویت ارزش های دینی سطح جامعه بینجامد. تنها در این صورت است که می توانیم ادعا کنیم توانستهایم ارزش های دینی را از سطح معلومات، به سطح رفتارهای اجتماعی انتقال دهیم.

 

  و اگر این سلسله مراتب فوق رعایت نشود نتیجه چه خواهد شد؟

جایی که این سلسله مراتب رعایت نشود و برنامه ریزی درستی انجام نشود، مثل این است که فرهنگ متعالی شیعه را در اختیار افرادی قرار می دهیم که نه اینکه مغرض باشند ولی از شایستگی لازم برخوردار نیستند. البته با توجه به حجم عظیم تبلیغاتی دشمن در این دوره تمام کسانی که در این عرصه به فعالیت مشغولند در واقع به نوعی جهاد میکنند و کارشان از ارزش بسیار زیادی برخوردار است. همانطور که در روایت داریم اگر کسی بتواند در دوره آخرالزمان شبهه ای از شبهاتی را که بر امت رسول الله (ص) و شیعیان علی(ع) وارد می شود، دفع کند به منزله هفتاد شهید در رکاب رسول خداست، ولی یک عمل دینی دو تا شرط دارد؛ یکی اینکه نیت درستی داشته باشیم یعنی برای تعالی فرهنگ دینی اقدام کرده باشیم، دوم اینکه خود اثر و فعل هم کار درستی باشد. یعنی هم حُسن فاعلی و هم حُسن فعلی داشته باشد.

 

  یکی از کارگردان های سریال های ماه مبارک رمضان گفته بود در تلویزیون ما هدف اصلی سرگرم کنندگی بوده است. یعنی سرگرمی می تواند هدف غایی باشد؟

یک اثر فرهنگی صرف اینکه بنده نیت خوبی داشته باشم به کار فرهنگی خوب منتج نمی شود. کار فرهنگی در صورتی است که هم نیتش درست باشد، هم زحمتش را کشیده باشد و هم اینکه استانداردهای لازم برای تبلیغ را داشته باشد.

 

  در غیر این صورت ورود پیدا نکردنش بهتر نیست؟

چرا همینطور است. اگر کسی بخواهد یک کار خوب فرهنگی انجام بدهد ولی کارش از حس زیبا شناختی مخاطب برخوردار نباشد و جهتگیری و ساختار صحیح نداشته باشد ضد فرهنگ خواهد بود. برای مثال در حکایات داریم که یک فرد یهودی تازه مسلمان شده بود. در نزدیکی منزلش مسلمانی بود که باصدای بد و کرخت و ناموزون اذان می گفت. این تازه مسلمان رفت گفت که اگر این بنده خدا چند روز دیگر اینطور اذان بگوید فرزند من از دین زده خواهد شد! پس اثر فرهنگی با رعایت مجموع شرایطش است که میتواند یک فعل فرهنگی درست محسوب شود.

 

  می خواهیم کمی مصداقی تر وارد موضوع شویم. همین سریال های مناسبتی در ماه مبارک رمضان و ایام مذهبی را چطور ارزیابی می کنید؟

 در قضیه ژانرهای دینی و ماه رمضانی شما مشاهده می کنید که  زمان پخش این برنامه ها کی است؟ زمانی که جامعه در حال روزهداری و در ماه خداست. اما سوژه ای که انتخاب می شود چیست؟ سوژه ای است که با انواع گناهان دست و پنجه نرم می کند! دروغ گفتن، آدم ربایی و هزار جور گناه دیگر در طول داستان اتفاق می افتد و در قسمت آخر ناگهان یک تحول در فرد ایجاد می شود! خب این غلط است. تحول باید قابل پذیرش و قابل قبول باشد. تحول افراد تدریجی است. اینجور نیست که طرف عمری به خطا رفته و با یک اتفاق جزئی تحولی در او بهوجود بیاید. این در حقیقت نخ نما کردن آثار فرهنگی است.

 

  اثر سوء هم نخواهد گذاشت؟

بله اثر سوئش این است که اگر این شرایط برای کسی دیگر اتفاق نیفتاد او نگاه بدی به مسائل دینی پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر زندگی ای را در فیلم نشان می دهد که از لحاظ فردی، دینی است ولی زندگی اجتماعی دینی نیست. یعنی دین را دو بخش کرده ایم. همان اسلام آمریکایی که فقط به دین به چشم زندگی فردی نگاه می کند نه اجتماعی. طوری هم نمایش میدهیم که گویی مکافات فقط در همین دنیاست و آخرتی در کار نیست. این نوع اعتقاد سر از خیلی جاهای غلط درمیآورد که محل کلام ما نیست. این اعتقاد را اگر بیاورید در سریال های دینی خودمان ترویج بدهید با اعتقادات تشیع مناسبت ندارد.

اینکه به واسطه یک معجزه تقاصی صورت بگیرد با آموزه های تربیتی اسلام و تربیت علوی که نظام هستی جایگاه امتحان است همخوانی ندارد. اینجور نیست که همین که یک گناهی صورت گرفت فوری جزایش را بگیرید. این نیست. رابطه خدا با خلقش به صورت خیلی خشن و سخت نیست که به این فوریت آبرویت را ببرد و نابودت کند! خداوند صبر دارد لذا می گوید اگر گناه کردی توبه کن. تازه در این صورت گناهت را به حسنه تبدیل می کند و هیچ وقت آبروی کسی را نمی برد مگر خود فرد آبروی خودش را ببرد. این تفکرات با آموزه های دینی ما سازگاری ندارد.

خلاصه اینکه آن نوع سریال ها نمی تواند حامل پیام دین ما باشد. خدایی که دین ما معرفی میکند خدای رحمان و رحیم است. خدای تواب و ستار است یعنی بسیار توبه پذیر و بخشنده و پوشاننده اشتباهات بندگان است. اینطور نیست که خدای متعال آبروی کسی را ببرد آنهم با یک معجزه ای. معجزه در مواقع خاص و در مقاطع خاص اتفاق می افتد. اگر این قضیه به این صورت ترویج شود و سطح دینشناسی مردم به جایی برسد که هرکس هر خطایی کرد خدا بلافاصله العیاذ بالله آبرویش را می برد و همه چیز تمام میشود، آن وقت اگر خلاف این موردی پیش بیاید، شاید گمان شود که مسائل دیگری در کار است. برعکس خدای تعالی دنیا را قرار داده تا بشر امتحانات متعددی را بگذراند. تازه بعد از امتحانات است که مشخص می شود «أیّکم أحسن عملاً» چه کسی بهترین عملکرد را داشته است؟

نباید یک شناخت عوامانه از دین برای مردم ایجاد کرد و در نهایت هم بعد از گذشت چندین قسمت از سریال، با یک قسمت 25 دقیقه ای همه چیز را جمع کنیم! تازه این نوع تحولات که خیلی هم دور از ذهن است و اگر برای دیگری اتفاق نیفتد ممکن است حتی باعث تمسخر و وهن دین بشود. یا نگاه می کنید که ماشین چند صد میلیونی و خانه میلیاردی را تبلیغ می کنند. چند درصد از جامعه ما از این امکانات برخوردارند؟ وقتی شما آن را تبلیغ میکنید یک نوع ارزش اضافی تولید می شود و احساس محرومیت در جامعه ایجاد می شود و این خطاست. البته عرض شد که فیلم های خوبی هم با محتوا و کار جدی تولید شده اند که جای تقدیر دارد.

 

  قبول دارید که موارد خوب و ارزشمند در این زمینه کم هستند؟ سرمایه گذاری ما چه در منابع انسانی و چه منابع مالی در این راستا ضعیف است.

 بله، خود مقام معظم رهبری فرمودند که فرهنگ مظلوم است. هر دولتی هم که آمده کمتر به این مقوله پرداخته و درگیر بخش های اقتصادی و سیاسی شده است. فرهنگ ما به صورت هیأتی اداره شده است. آنها برای باطل خودشان هزینه می کنند، هفت درصد از درآمد کشورشان را به فرهنگ اختصاص می دهند ولی ما چند درصد را اختصاص می دهیم؟ اگر ما معتقدیم که توسط تلویزیون و رسانه افکار و عقاید ما میتواند تقویت شود برای رسانه تلویزیون و همه مراکز فرهنگی باید تولید فرهنگی مناسب داشته باشند نه فقط صدا و سیما.

دانشگاه های مرتبط تولید نیروی انسانی توانمند کنند. شنیدهام برای هالیوود بیش از چند هزار نفر نویسندگی می کنند. ما چقدر نویسنده داریم؟ این واقعاً ضعف فرهنگی ماست. البته نیرو داریم ولی سرمایه گذاری نمی شود. لذا اگر ما نتوانیم در این عرصه خوب عمل کنیم، قطعاً دشمن ذهن جوانان ما را پر خواهد کرد و وقتی دشمن رسانه ها را در اختیار گرفت و مخاطبین را ربود، دیگر از او نباید انتظار داشته باشیم برای ما کار کند. شما الان نگاه کنید که چند درصد از خانواده های ما به همین سریال های تلویزیونی دل بسته اند. این یعنی خانواده ها علاقهمندند ارزش های ضددینی به فرزندانشان نرسد. اما چقدر ما برای همین مخاطب عظیم سرمایه گذاری کرده ایم؟ باید بپذیریم که کار از تهاجم فرهنگی گذشته و به فرموده مقام معظم رهبری به ناتوی فرهنگی رسیده است.

بعضی از سریال ها در غرب و اروپا و انگلیس حتی به دویست و گاهی تا چهارصد قسمت می رسد. یعنی مجموعه ارزش های خودشان را توسط یک سریال به جامعه خودشان و حتی به جامعه جهانی عرضه می کنند. ما هم باید کلان نگر باشیم. إنّ الله یُحبّ معالی الامور؛ خداوند هم کلان نگری و بلند اندیشی را دوست دارد. ما هم باید نگاه کلان فرهنگی داشته باشیم. باید سریال های پانصد قسمتی درست کنیم.

یک ضعف دیگری هم که متأسفانه در رسانه های ما مشاهده می شود این است که سنت جمعی فکر کردن و کار گروهی را بین خودمان نداریم و همه جزیره ای و فردی فکر می کنیم. هر کدام از مجموعه های فرهنگی ما ساز خودش را می زند. اما هر وقت هم کار جمعی اتفاق افتاده مؤثر و مفید بوده است.

نکته پایانی اینکه قرآن می فرماید «فانظر إلی طعامه» یعنی انسان باید به غذای معنوی اش نگاه کند. چطور مردم به غذاهای مادی توجه می کنند که نکند مسموم باشد. در بحث های معنوی هم ما وظیفه داریم و فردای قیامت هم باید پاسخگو باشیم که نسبت به این غذای معنوی که برای جامعه تهیه می شود چقدر توجه و دقت داشته ایم.

 

https://shoma-weekly.ir/2FR5ct