نگاه

صاحب خانه نشد اما ...

سال 56 آمد و یاران مؤتلفه دوباره جمع شدند. درخشان در همان جلسه اول، دعوت شده بود و در کنار شهید اسلامی‌و شهید عراقی و سایر دوستان مبارزه را پی گرفت... و سرانجام هفتم تیر مزدش را گرفت.
شهید علی درخشان- کسی بود که شهید مطهری و بهشتی و مرحوم طالقانی به نحو عجیبی به او علاقه داشتند و همیشه تا نام درخشان به میـــان میآمد، از او تعریف میکردند و بهراستی که تعریفکردنی بود. در طول زندگی قبل و بعد از انقلاب همیشه مبارزه را مقدم بر کسب میدانست. لذا پس از پیروزی انقلاب و احساس وظیفه شرعی برای خدمت در حـزب جمهوری اسلامی، کسب و کار را رها کرد و تمام وقت در حزب به فعالیت پرداخت، بـدون آنکه وجهی از حزب دریافت کند. او در تمام عمرش با اینکه مخارج مبارزات را تامین میکرد و با صندوقهای قرضالحسنه زیادی ارتباط داشت، مشکل بسیاری را حل کرد اما هیچگاه صاحب منزل نشد! آنچنان بیریا و متواضع بود که در حزب، گاهی لنگ میبست و غذا میکشید. همین بود که زبان زد همه بچهها شده بود. او تنها به مبارزه در بعد سیاسی اکتفا نمیکرد. تاسیس و اداره مدرسه رفاه و شرکت سبزه و برگزاری اردوهای به ظاهــر تفریحی و خانوادگی که در باطن سازنده و تربیتکننده مبارزین بود، بخش کوچکی از فعالیتهای او بود. تأسیـس صندوقهای ذخیره و عضویت شورای صندوق اندوخته جاوید را هم به قبلیها باید اضافه کرد. سال 56 آمد و یاران مؤتلفه دوباره جمع شدند. درخشان در همان جلسه اول، دعوت شده بود و در کنار شهید اسلامیو شهید عراقی و سایر دوستان مبارزه را پی گرفت... و سرانجام هفتم تیر مزدش را گرفت.

* از شهدای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی

https://shoma-weekly.ir/U3r7FR