آقای دکتر عارف مدعی نقش آفرینی در انتخابات جریان اصلاحات انتساب فتنه را به این جریان جسارت می‌داند در حالی که یک عبارت ساده چند کلمه‌ای مبنی بر اینکه فتنه آمریکایی سال ۸۸ را محکوم می‌کنیم، به ظاهر صداقت برائت آن‌ها را نشان می‌دهد و تا کنون از این موضوع خودداری کردند. پیوند انتخاباتی اصلاحیون و اعتدالیون نیازمند یک گفتمان است. در این گفتمان به دلیل پیوند انتخاباتی اصلاحیون و اعتدالیون نیازمند یک گفتمان است. در این گفتمان به دلیل شعار‌ها و وعده‌ها و انحصار اجرایی مسئولیت‌ها توسط این جریان، بین دو گزینه رویکرد گفتمانی با عملکرد یا کارکرد گفتمانی مانده‌اند که چگونه پاسخ مطالبات مردم را بدهند. دولتی که به عمد و یا به اجبار و یا به خطا عمده مسئولیت‌ها را به اصلاح طلبان و بعضاً به فتنه‌گران نام و نشان‌دار واگذار نمود، در انتخابات سال جاری باید گزارش کار بدهد به همین دلیل رویکرد جدید گفتمانی تاثیرگذار نیست.
در کشورهایی که فضای افکار عمومی با قطب‌سازی حزبی مهندسی می‌شود، حزبی که با احزاب کوچک ائتلافی حاکم است، بر اساس شعار‌ها و وعده‌های رأی آور خویش گزارش عملکرد به مردم ارائه می‌کند و حزب یا احزابی که در کنار بوده و حاکم نیستند، وعده‌ها و گرایش و رأی جدید جامعه به آن‌ها خواهد بود.
دولت اشتراکی اعتدالیون و اصلاحیون که در تدارک ساز و کار مجلس دهم هست، ناگزیر است فضای انتخابات را از هم اکنون هدایت نماید. یکی از گزینه‌های انتخاباتی که محصول و برآیند اتاق فکر این جریان است، دوقطبی‌سازی است که در حال حاضر با استفاده از فضای داغ و پر بحث برجام بر مدار مباحث ظریف و جلیلی تنظیم گردید، تا حداقل چند هفته‌ای از زمان پیش روی را به گرمی و داغی اختصاص دهند.
در فضای مورد نظر طراحی بر این مبنا است که با استفاده از مطبوعات، شبکه‌های مجازی، پایگاه‌های اطلاع‌رسانی و سایر سخنرانی‌ها و مناظره‌ها، موضوع برجام که امری ملی و با مصالح انقلاب و نظام وهمه منافع و مصالح ملت در دستور کار است، به سطحی پایین‌تر و اختلاف ساختگی دو گروه و یا دو جریان تنزل یابد و نقل محافل و مجلس باشد. بر این اساس گروهی مدیر و مدبر و آشنا به مصالح نظام و مطالبه‌گر منافع مردم و منتقد‌های سخت مدیریت گذشته در شورای امنیت ملی و پرونده هسته‌ای قلمداد می‌شوند و گروهی دیگر ناآشنا به مصالح نظام و عامل تشدید تحریم‌ها و تنش‌آفرین در روابط بین‌الملل و بی‌اطلاع از امور دیپلماسی بین‌المللی معرفی می‌شوند. روی دیگر دو قطبی‌سازی این است که اگر گردش چرخ سانتریفیوژ‌ها از چند هزار فعال و موثر به چند عدد فعال نسیه‌ای تبدیل می‌شوند، چرخ زندگی و معیشت مردم هم بچرخد ولی جریانی اجازه نمی‌دهد چرخ زندگی مردم با ورود و نفوذ آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به کشور به حرکت در آید. در دو قطبی‌سازی جدید دقیقا همان شعار حاکمیت دوم خردادی‌ها که نمی‌گذارند کار کنیم، با تعبیر و تغییر دیگری تکرار می‌شود که قطبی بنا دارد مشکلات مردم را حل نماید ولی قطب دیگر نمی‌گذارد. در دو قطبی‌سازی جدید بحث بر سر این موضوع نیست که با تعهدات یک جانبه از طرف ما و تعهدات پرشرط و شروط طرف مقابل تا دو دهه آینده چه بر سر مملکت انقلابی خواهد آمد بلکه بحث بر سر این است که اراده ما و دیگران بر رفع تحریمهای ظالمانه و گشایش اقتصادی و معیشتی برای مردم است ولی عده‌ای نمی‌گذارند. در دوقطبی‌سازی جدید منهای توافق سعدآباد، نظام در ده سال گذشته مقصر است، مجلس حق ورود ندارد، نمایندگان مجلس به عنوان مانع باید کنار روند و مجلس آینده هماهنگ و همراه با دولت مشترک اعتدالیون و اصلاحیون باشد و پس از ریاست جمهوری دوباره در اختیار همین جریان باشد تا مشکل مردم حل شود. حاصل کلام دوقطبی سازی جدید حکایت فقر گفتمانی و رویکرد فرار از پاسخگویی دارد که با مشغول‌سازی افکار عمومی تمهید رأی شود و البته در این بین تهمت‌ها، فرافکنی‌ها، القائات شبهه‌افکنی‌ها و حتی مباحث اپوزیسیونی همچون مقابله با نظارت استصوابی شورای نگهبان همچنان خوراک تبلیغاتی این جریان نفوذ که هماهنگ با تبلیغات و شبهه‌افکنی‌های امپراطوری رسانه‌ای دشمن، برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه مشغول فعالیت هستند.