ادب و هنر

شکستن حریم چقدر جذاب است؟

اگر صدا و سیما و برنامه‌سازان به سمت تربیت نیروهای جوان بروند و بتوانند امپراتوری چنین مجریان یا حتی برنامه‌سازانی را بشکنند دیگر نیازی به چنین ماله‌کشی‌هایی وجود ندارد.
سید مجتبی مومنی

یک قصه خبری

ماجرایی که در برنامه اکسیر اتفاق افتاد، در روزهای اول بهشدت در شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری اثرگذار بود. تا اندازهای که کانال خبری این خبر را در صدر اخبار خود قرار دادند؛ عدهای از سایتهای خبری هم بخشی از فیلمهای این برنامه را منتشر کردند. ماجرایی که باعث شد تا خاطره رفتارهای فرزاد حسنی در ذهن مخاطب زنده شود. ماجرایی که باعث شد مدتی از برنامههای تلویزیونی و رادیویی دور بماند. البته از این دست از رفتارها در بین مجریهای تلویزیونی سابقهدار است. از فرزاد حسنی و رضا رشیدپور گرفته تا در برههای احسان علیخانی در ماه عسل.

ضرورت توجه

اما چگونه میتوان رفتارهای اینچنینی را مورد بررسی قرار داد؟ یا اینکه اصلا چنین رفتارهایی نیاز به بررسی دارد؟

بدیهی است که مجریان برنامههای تلویزیونی خواسته یا ناخواسته الگوهای رفتاری و برخوردی مخاطبان؛ یعنی همه بینندهها میشوند. اینکه این مجریان و به تعبیر بالاتر برنامهسازان تلویزیونی به هر نحوی دچار مشکلات اخلاقی یا رفتاری باشند، بهطور مستقیم میتواند بر مخاطب اثرگذار باشد. با این توضیحات به نظر میرسد باید به چنین رفتارهایی پرداخت.

در مبحث هوش اجتماعی گزینهای وجود دارد که در آن به «هماهنگسازی» اشاره میشود، اینکه فرد با نیم نگاهی ابتدایی به یک آگاهی نسبی از شخصی که مشغول گفتگو با او هست، برسد. همچنین به زیرشاخهای با عنوان درک همدلانه نیز اشاره شده که طی آن فرد با فهم و درک احساسات و افکار غالب بر جامعهاش سعی در برقراری ارتباط با شخص مقابل دارد. حالا اینکه چطور به این هماهنگی و انطباق دست پیدا کنیم نشئتگرفته از آگاهی دقیق ما از اجتماع و روابط مردم است که باعث میشود به کمترین اصطکاک در برخوردهای بین فردی برسیم. اما در این بین وقتی بهره چندانی از هوش اجتماعی در فرد موجود نباشد و صرفا آدم نکتهسنج و باهوشی باشد دقیقا به همان اصطکاک در برخوردها و بهمریختگی نظم در تعاملاتش می‌‌رسد نمونه این موضوع اتفاقی است که در برنامه «اکسیر» افتاد. مجری در مقابل مهمانی قرار گرفت که به عنوان شرکتکننده مسابقه تستی روبهروی او ایستاده بود که ویژگیهای ظاهریاش از او یک چهره مظلوم ارائه میداد. حسنی با ادبیاتی کاملا تمسخرآمیز و حتی در بازهای همراه وقاحت سعی در «احمق» جلوهدادن و تحقیر این شخص کرد و با دادن وعده هدیه 50 میلیونی در نهایت به او گفت: «این زرشک برای تو! زرشک دوست داری؟» همین کافی بود که برنامه نسبتا کمبیننده «اکسیر» سوژه اصلی محافل مجازی شود و انواع و اقسام واکنشها به سمت این مجری و برنامه روانه گردد.

یک استراتژی غلط

فرزاد حسنی جزء آن دسته از مجریانی است که از دایره وسیع کلمات و واژهگان بهره‌‌مند است و هوش خوبی در مال خود کردن بحثها و رساندن موضوعات به سرمنزل مقصود دارد، ویژگی که خیلی از مجریان تلویزیونی ما فاقد آن هستند. اما حسنی از این ویژگی در اغلب اوقات بر ضد خود استفاده میکند و صراحت بیان را با تعدی به حریم اشخاص اشتباه میگیرد و آنها را در موقعیتیهای غیرمناسبی قرار میدهد و خودش را مانند یک ضدقهرمان از چشم مردم میاندازد. اما درست در شرایطی که بیننده نیازمند کسی است که او را نماینده خود بداند حسنی طوری برخورد میکند که نه تنها این نمایندگی را انجام نمیدهد؛ بلکه کسی را که داوطلبانه از جانب مردم به استودیو آمده را زیر سؤال میبرد. نمونه این اتفاق پیش از این و کمرنگتر توسط احسان علیخانی در ابتدای ماه ‌‌عسل امتحان شده بود و در حالی که او با هدف نشاندادن پتانسیلهایش در اجرا در پارهای از موارد مهمان را زیر سؤال میبرد؛ به سرعت متوجه واکنش منفی مخاطب نسبت به این موضوع شد و راهش را عوض کرد و توانست «ماهعسل» را به یک برنامه پرطرفدار تلویزیونی تبدیل کند. اما فرزاد حسنی این انعطاف را در اجرا از خود نشان نمیدهد و میخواهد نوع گویش و برخورد رادیویی خود را در قالبی پیاده کند که میلیونها بیننده دارد و این نتیجه عکس میدهد و مردم را پس میزند.

کدام بیننده سالمی دوست دارد که یک همهچیز دان را در حالی ببیند که دست به کمر ایستاده و با نگاهی از زیر عینک میخواهد تمامیت یک نفر را زیر سؤال ببرد؟ البته میتوان به برخورد قبلی حسنی در مواجه با سردار رادان (چند سال قبل) اشاره کرد که همین مدل او را تبدیل به قهرمان کرد و اما او در آن زمان (در ظاهر) به دادخواهی از مردم در مقابل یک مقام دولتی پرداخته بود؛ اما این بار این برخورد با یکی از همان مردم که او را تحسین کردند، اتفاق افتاد و همان طور که واکنشها نشان میداد کسی این برخورد را نپذیرفت.

غرور بدتر از گناه

اما حالا اقدام بعدی برای ماست مالی یا مالهکشی چه بود؟ چیزی شبیه عذر بدتر از گناه. تهیهکننده و حسنی با اعلام بازیگربودن شخص مورد توهین، سعی در اصلاح این جریان داشته باشند. با فرض قبول چنین ادعایی منصفانه هم نظر بدهیم کسی که در حفظکردن یک دیالوگ ساده عاجز است و میگوید حتی نمیتواند در حین همان بخشی که میگویند بازی و نمایش است حسنی را هول بدهد چطور میتواند در چندین قسمت بازی کند؟ یعنی باید با آن فیلم پشت صحنه (شما بخوانید ساختگی یا غیر واقعی) باور کنیم کسی که دیالوگ پیشپا افتاده را هم نمیتواند بگوید به آن واکنش حقیقی، دستپاچگی و حتی رنگپریدهگی در مقابل فرزاد حسنی رسیده است؟

با همه اینها به نظر میرسد اگر صدا و سیما و برنامهسازان به سمت تربیت نیروهای جوان بروند و بتوانند امپراتوری چنین مجریان یا حتی برنامهسازانی را بشکنند دیگر نیازی به چنین مالهکشیهایی وجود ندارد.

https://shoma-weekly.ir/Z0jq2u