نگاه

شهید مفتح انسانی جسور و نوآور بود

در ماه رمضانی که به عید فطر معروف سال 1357 و آن راهپیمایی میلیونی منجر شد هر شب جلسات سخنرانی پرشوری در مسجد قبا برگزار می شد. جمعیت فوق العاده بود. صحن مسجد آن موقع خیلی کوچکتر بود اما کوچه و خیابان های اطراف مسجد از مردم پر می شد. حتی افراد از کرج و شمیرانات هم به این جلسات می آمدند. این مراسم ادامه داشت تا این که قرار شد نماز عید فطر در قیطریه برگزار شود، اگر چه برای سخنرانی برنامه ریزی کرده بودند اما برای این حرکت عظیم پیش بینی نشده بود. روز عید فطر نماز به طرز با شکوهی به امامت شهید مفتح برگزار شد. جمعیت به داخل خیابان شمیران سرازیر شد و هرچه راهپیمایی جلوتر رفت جمعیت بیشتر شد و راهپیمایی به یک رود خروشان تبدیل گردید و تا خیابان سهروردی و بعد از آن تا خیابان آزادی ادامه پیدا کرد.
حسین مهدیان- فهرستی دست گروه فرقان بود که وقتی دستگیر شدند، فهمیدیم قرار بوده تمام بازو‎های انقلاب را بکشند. چیزی حدود ۲۰۰ - ۳۰۰ نفر که اگر این‎ها گرفتار نمی‎شدند چه فاجعه‎ای اتفاق می‎افتاد. گرفتاری اعضای فرقان، معجزه الهی بود. مگر ما چند نفر مثل شهید مطهری و شهید مفتح داشتیم؟ اگر بقیه را هم ترور میکردند، انقلاب شکست می‎خورد.
تیمسار محمدولی قرنی اولین کسی بود که مسئولیت احیای ارتش را در جمهوری اسلامی برعهده گرفت. انسان متعهد و ماهری بود. بعد از او مغز متفکر اسلام، استاد مطهری را به شهادت رساندند. بعد نوبت به شهید مفتح رسید. آقای مفتح کار بزرگی کرد. در دوره‎ای آشتی میان حوزه و دانشگاه برقرار کرد که دانشگاهیان می‎گفتند حوزویان، بی‎سواد و متحجرند و حوزویان فکر می‎کردند، دانشگاهیان بی‎دین و روشنفکرند. مبتکر وحدت بین حوزه و دانشگاه، شهید مفتح بود.
از قبل از انقلاب ما در این محله ای که مسجد قبا، در آن قرار گرفته، شاید نزدیک به چهل سال زندگی کرده بودیم. شهید مفتح در آن زمان امام جماعت مسجد جاوید بودند. پس از مدتی که آنجا تعطیل شد، به دعوت دوستان به اینجا آمدند و با آقای مطهری و آقای بهشتی هم مشورت شد و آنها وقتی جایگاه مسجد و هیئت امنای آن را دیدند، کمک کردند تا شهید مفتح تشریف آوردند به اینجا.
بنده و آقایان توکلی بینا، حاجی طرخانی و بعضی دیگر درهیأت امنا بودیم و دوشنبه ها در منزل هر یک از افراد عضو با شهید مفتح جلسه داشتیم. برنامه ماه رمضان، برنامه شبها، برنامه ریزی نماز عید فطر و آن راهپیمایی عظیمی که از آن به بعد راهپیماییها شروع شدند، همه در این هیئت انجام می شدند. طبقه جوان و دانشجوها دنبال مساجدی می گشتند که امام جماعتش زنده و پرشور و مبارز باشد و جوانها را با مسائل روز آگاه کند و به قول مقام معظم رهبری، دشمن شناس باشد. شهید مفتح خیلی متهور بودند و تا مرز خطر و زندان می رفتند و آنجایی هم که با دوستانشان مشورت می کردند و آنها می گفتند که باید انعطاف به خرج داد، نهایت سعی خود را می کردند، از جمله جلسه ای هم با آقایان روحانیت مبارز از جمله آقای مطهری و بهشتی و ... داشتند که در کنار مسجد قبا حلقه دیگری بودند.
شهید مفتح واقعا یک انسان جسور، نوآور و متحول بود. مثلا یکی از کارهایی که می کردند، آوردن قرای مصری به ایران برای اولین بار بود که ایشان در همین مسجد قبا می آوردند و یک ماه رمضان کامل در اینجا قرآن می خواندند و بسیار جاذبه داشت، چون ایرانیهای قرای مصری را تا آن موقع ندیده بودند. ولی ایشان به این حد اکتفا نکردندو عبدالفتاح عبدالمقصود و نویسنده کتاب علی (ع) را که شش جلد است و آقای طالقانی جلد اول آن را ترجمه کرده بودند، دعوت کردند. شهید مفتح چون کتاب را دیده بودند، سفری به مصر رفتند که او را دعوت کنند. واقعا نوشتن کتاب درباره حضرت علی (ع)، آن هم توسط فردی که شیعه نیست یا دست کم اگر هم هست قلبا هست، در آن کشور نمی توانند این امر را آشکار کند، همت می خواست و نشان می داد که این فرد باید صاحب شخصیت جالبی باشد. در هر حال ایشان رفتند و او را همراه با همسر و دخترش دعوت کردند. منزل ما در همین خیابان مسجد قبا در کوچه بن بستی بود که حادثه ترور من هم آنجا پیش آمد. به محض این که عبدالفتاح عبدالمقصود وارد منزل ما شدند، از آگاهی افسری آمد که آیا ایشان قرار است اینجا بماند؟ برنامه اش چیست؟ می خواهد چه کند؟ با چه کسانی می خواهد ملاقات کند ؟ این که از کجا باخبر شده بودند، احتمالا از طریق اداره گذرنامه بود، چون مصرهم آن موقع ها روی بعضی از قضایا حساس بود. البته ما توضیح دادیم که ایشان شخصیت سیاسی نیست و نویسنده است و اگر هم کسانی بیایند، همه از ادبا و علما و بزرگان هستند. از ما یک سری سئوالاتی پرسیدند و رفتند، ولی حتما، هم تلفن را زیر نظر داشتند و هم رفت و آمد ها را کنترل می کردند. چون به این مقدار اکتفا نمی کردند.
در ماه رمضانی که به عید فطر معروف سال 1357 و آن راهپیمایی میلیونی منجر شد هر شب جلسات سخنرانی پرشوری در مسجد قبا برگزار می شد. جمعیت فوق العاده بود. صحن مسجد آن موقع خیلی کوچکتر بود اما کوچه و خیابان های اطراف مسجد از مردم پر می شد. حتی افراد از کرج و شمیرانات هم به این جلسات می آمدند. این مراسم ادامه داشت تا این که قرار شد نماز عید فطر در قیطریه برگزار شود، اگر چه برای سخنرانی برنامه ریزی کرده بودند اما برای این حرکت عظیم پیش بینی نشده بود. روز عید فطر نماز به طرز با شکوهی به امامت شهید مفتح برگزار شد. جمعیت به داخل خیابان شمیران سرازیر شد و هرچه راهپیمایی جلوتر رفت جمعیت بیشتر شد و راهپیمایی به یک رود خروشان تبدیل گردید و تا خیابان سهروردی و بعد از آن تا خیابان آزادی ادامه پیدا کرد.

https://shoma-weekly.ir/thCLMo