نگاه

شهادت هم‌زمان پدر و همسر

حدود ۹ سال زندگی مشترک داشتیم؛ میوه آن ۳ پسر شد و شهادت همسرم در عملیات کربلای ۴ که کنار پدرم به شهادت رسیدند.
دکتر لاله افتخاری- حدود ۹ سال زندگی مشترک داشتیم؛ میوه آن ۳ پسر شد و شهادت همسرم در عملیات کربلای ۴ که کنار پدرم به شهادت رسیدند.

پدرم داروساز بود و سعی میکرد امربهمعروف و نهی از منکر را باظرافت های خاص خود انجام دهد، مثلاً وقتی خانمی برای خرید دارو مراجعه میکرد که حجاب مناسب نداشت، 50درصد قیمت دارو رانمی گرفت و میگفت این مقدار را تخفیف میدهم تا بار دیگر که مراجعه میکنی باحجاب کامل بیایی. همسرم در پشت جبهه مدیرعامل یک شرکت بود که به ساخت تانکرهای موردنیاز جبهه میپرداخت و به این طریق به جبههها کمک میکرد؛ چندین بار برای جبهه ثبتنام کرد و به خاطر نیاز جبهه به کار ایشان با رفتن ایشان موافقت نمیشد. اعزام ایشان هم بهصورت غیرمترقبه اتفاق افتاد و حتی فرصت نوشتن وصیتنامه هم پیدا نکرد. فرم اعزام به جبهه را هم من برای همسرم تکمیل کردم. سؤالی شده بود که هدف شما از شرکت در جبهه و جنگ چیست، گفت بنویسید فقط برای رضای خدا. خودم هم میدانستم که واقعاً همین هست. من به ایشان گفتم حالا که نمیتوانم به جبهه بیایم شما برو من روزها بیدارم و شبها از خانه و خانواده مواظبت میکنم؛ میگفت من باید زمانی به جبهه بروم که مفید بتوانم واقع شوم؛ همان روزی که رفت عملیات شروع شد و یکی دو ساعت بعد به شهادت رسید.

جالب اینکه چند ساعت قبل از اینکه خبر شهادتشان را بدهند همزمان به خواب من و مادرم آمدند و قبل از هر فرد دیگری خودشان خبر شهادت را دادند.

https://shoma-weekly.ir/MNVueq