اندیشه

شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید!

امیرمؤمنان اولاً ستایش گران از خود می‌رانند تا به آثار سوء تکبر حکومت‌ها و سخت شدن انتقاد شنیدن در امان بمانند. سپس مردم را دعوت می‌کنند که بیایید و نقد کنید و نترسید که اگر من امروز نتوانم سخن حق شما را بشنوم و تاب بیاورم قطعاً فردا نخواهم توانست به حق و عدالت رفتار نمایم چه آنکه اصلاً آن را نشنیده‌ام که بدان عمل کنم. حضرت می‌فرماید حتی کلماتتان را برایم زیبا و با آرایش‌های فریبنده بیان نکنید و ساده و بی‌غل و غش انتقاد سازنده خود را بگویید.

برخی از امور هستند که همه کس آنها را پسندیده میدانند و اغلب هم بدان عمل میکند؛ اما برخی از امور هستند که هرچند همه بر پسندیده بودن آنها اذعان دارند ولی کمتر کسی را مییابی که عامل به آن باشد! یعنی حرف زدنش راحت است و عمل کردنش مشکل. نقّادی و نقد کردن اشتباهات دیگران و نصیحت کردن جزء دسته اول و نقدپذیری و پذیرش نصیحت جزء دسته دوماند!

فرهنگ اسلامی به موضوع نقد عملکرد اشتباه دیگران و موعظه و نصیحت آنها اهمیت بسیاری میدهد. هرچند این بحث در تمامی ابعاد آن حائز اهمیت است اما اگر جامعهای داعیه دار فرهنگ اسلامی باشد پذیرش نقد از سوی زمامداران آن جامعه اهمیتش صد چندان خواهد بود. مولای متقیان
علی (ع) در دوران حکومت خویش بار
ها و بارها مردم را به این مسئله فرا میخواند و آفت حکومت داری را ترس مردم از بیان ضعفهای جامعه اسلامی و حاکم میدانست. این موضوع به قدری از سوی اسلام مورد توجه است که بحث نصیحت رهبران در متون اسلامی سابقهای طولانی دارد و اصطلاح «النّصیحه لأئمّه المسلمین» به دفعات در احادیث معصومین (ع) وارد شده است.

در این مجال اندک به گوشهای از سیره و کلام امیرالمؤمنین (ع) اشارهای خواهیم داشت.

حضرت در صفین سخنانی ایراد فرمودند. در لابلای کلام، یکی از اصحاب برخاست و اقدام به ستایش از حضرت نمود. امیرمؤمنان بجای قدردانی و شادمانی از ستایش آن مرد، لب به اعتراض و گلایه گشوده و فرمودند:

«بى‏گمان از پست‏ترین حالتهاى زمامداران جامعه در نگاه مردم شایسته این است که بدین گمان متهم شوند که دوستدار ستایش هستند و سیاست
کشور دارى‏شان بر کبرورزى بنا یافته است. و به راستى که من خوش ندارم که این پندار در ذهنتان راه یابد که به چاپلوسى گراییده‏ام و شنیدن ثناى خویش را دوست دارم. من با سپاس از خداوند چنین نیستم.» (خطبه ۲۱۶)

حضرت نه تنها مدح خویش را نشانه خوب بودن حکومت و بیعیب بودن روشهای اعمال شده در جامعه نمیدانند بلکه دوست داشتن مدح و ثنا توسط زمامدار اسلامی را از بدترین حالات وی بر میشمرند! حضرت تلویحاً به اثر چاپلوسی و تعریف و تمجیدهای این چنینی اشاره نمودند و آنها را باعث کبرورزی و خودخواهی حکومتها دانستند. و اثر تکبر حکومتها چیست؟ اینکه به ستایش عادت میکنند و آن وقت دیگر تاب هیچ انتقادی را نخواهند داشت. چرا که در هر صورتی شنیدن سخن حق و انتقاد تلخ است و خصوصاً زمانی تلختر میشود که همه از شما تعریف و تمجید کنند و در این بین انتقاد کننده را با کوبندهترین شکل ممکن سر جایش مینشانند!

اما حضرت علی (ع) برای دچار نشدن به این عارضه میفرماید: «با من چنان که با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجویید، و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن [نشان دادن] عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است!» (خطبه ۲۱۶)

امیرمؤمنان اولاً ستایش گران از خود میرانند تا به آثار سوء تکبر حکومتها و سخت شدن انتقاد شنیدن در امان بمانند. سپس مردم را دعوت میکنند که بیایید و نقد کنید و نترسید که اگر من امروز نتوانم سخن حق شما را بشنوم و تاب بیاورم قطعاً فردا نخواهم توانست به حق و عدالت رفتار نمایم چه آنکه اصلاً آن را نشنیدهام که بدان عمل کنم. حضرت میفرماید حتی کلماتتان را برایم زیبا و با آرایشهای فریبنده بیان نکنید و ساده و بیغل و غش انتقاد سازنده خود را بگویید.

ادامه دارد...

https://shoma-weekly.ir/EPOeSW