نگاه

شناسایی خط مقدم تهاجمات اخیر

چند صباحی است که گروه های مختلف از داخل و خارج نظام بر هجمه های خویش بر حزب مؤتلفه اسلامی افزوده اند. بی بی سی و صدای آمریکا از یکسو هجمه میکنند؛ اصلاح طلبانی همچون محمدرضا خاتمی از سوی دیگر و روزنامه ایران از جبهه سوم وارد این حملات شده است.
محمد مهدی اسلامی- درست در میانه زبانه کشیدن آتش فتنه، 5 مردادماه 1388 که از یک سو کروبی و موسوی همچنان بر آتش افروزی تأکید داشتند و از سوی دیگر بر اثر سوء تدبیر و با استعفا دادن یک وزیر دیگر دولت در آستانه سقوط قرار داشت ؛ امام خامنه ای در جمع اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر سخنانی ایراد فرمودند که انتشار آنها در چند روز بعد، راه عبور از فتنه را عملیاتیتر ترسیم میکرد. « بنده بارها این جبهههاى سیاسى و صحنههاى سیاسى را مثال میزنم به جبهه جنگ. اگر شما در جبهه جنگ نظامى، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست، براى همین هم هست که شناسائى میروند... شناسائى از نزدیک، که زمین را بروند ببینند دشمن کجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند... عرصه سیاسى عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت مىبینید آتش توپخانه تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان... در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است... »
چند صباحی است که گروه های مختلف از داخل و خارج نظام بر هجمه های خویش بر حزب مؤتلفه اسلامی افزوده اند. بی بی سی و صدای آمریکا از یکسو هجمه میکنند؛ اصلاح طلبانی همچون محمدرضا خاتمی از سوی دیگر و روزنامه ایران از جبهه سوم وارد این حملات شده است. هجمه اصلی نیز به دو موضوع بوده است؛ نخست مواضع عسگراولادی صلای پرهیز از افراط و تفریط (دو لبه همیشگی فتنه ها)  و ضرورت بازشناسی عمق فتنه 1388 و عدم ساده انگاری آن برای پیشگیری از فتنه جدیدی در آینده را مطرح ساخت که این امر آنچنان که انتظار میرفت به مذاق افراط گران و تفریطکننده ها خوش نیامد. دیگر نیز سخنان بادامچیان که با اعلام خبری از پشت پرده تلاشهای اصلاح طلبان برای بازگشت به قدرت، نورافکن بر تلاش های مخفیانه آنها انداخت تا همه کسانی که از ماجرا خبر داشتند مجبور باشند برای مراقبت از حرکت با چراغ خاموش خویش تکذیب های مکرر نمایند.تهاجم صداهای بیگانه و نیز کسانی که در سالهای گذشته سابقه همصدایی با این شبکهها را داشتند ( و بهرغم تلاش بزرگانی همچون استاد عسگراولادی برای بازگرداندن آنها به دامن نظام با «اخلاق یوسفی» هنوز بر عملکرد خویش اصرار دارند) چندان دور از انتظار نبود. اما نکته قابل تأمل تلاش ویژه روزنامه ارگان دولت برای حمله به مؤتلفه است. دولتی که حزب مؤتلفه اسلامی همواره سعی بر حمایت از آن در کنار نقد سازنده داشته است؛ آنچنان که در انتخابات سال 1388 نیز با یادآوری اینکه موضوع جریان تفکر مشایی و اطرافیانش را نقطه ضعف کارنامه دولت می داند، اما از برآیند اقدامات دولت نهم دفاع و از احمدی نژاد در برابر رقیبانش حمایت کرد.در این مقطع ضروری است که مطابق نظر رهبری صحنه مصاف را بازخوانی کنیم.

شناسایی خط مقدم تهاجمات اخیر
علت هجمه چیست؟ چرا ارگان دولت امروز به یاد سوابق ادعایی خویش درباره حزب موتلفه اسلامی افتاده است؟
پاسخ بسیار روشن است. حزب موتلفه اسلامی که نخستین روزهای دولت نهم نسبت به عملکرد حلقه خاص اطراف رییس جمهور تذکراتی را به صورت محرمانه، علنی، کتبی و شفاهی داده بود و حتی در اقدامی کم سابقه حمایت خود از نامزدی احمدی نژاد در 88 را مشروط اعلام کرد؛ با بی اثر دیدن تذکراتش و نیز افزوده شدن اقدامات گروه مذکور در روزهای اخیر به بازخوانی عمیق تر عملکرد "گروه انحرافی” پرداخت و قائم مقام دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در مقاله ای به بررسی تطبیقی شباهت های رفتاری این گروه با گروه مسعود رجوی پرداخت. همچنین سرمقاله های استاد عسگراولادی در بازخوانی انحراف و نیز پاسخ های وی به غوغاسالاری روزنامه ایران؛ سبب آشفتگی و حمله رسانه ای شده است که بیشتر از آنکه خود را ارگان دولت بداند؛ به ارگان گروه مذکور تبدیل شده است. (مستنداتی در خصوص رفتار حزبی این روزنامه در هفته نامه شما منتشر شده است)
اما نکته قابل تأمل دیگر در ریشه شناسی این هجمه ها روش رفتاری مهاجمین است. آنها در مقاطع مختلف برای خود یک رقیب قوی را برگزیده و به آن حمله کرده اند تا یک جنگ روانی را ساماندهی کرده و خود را حق اما مظلوم در برابر رقیب قدرتمند جلوه دهند. به نظر می رسد برای انتخابات 92 اتاق جنگ روانی مذکور هدفهای قبلی را تاریخ مصرف گذشته و فاقد جایگاهی برای حمله تشخیص داده است و از این رو "حزب موتلفه اسلامی” را به عنوان یک هدف شناخته شده برگزیده اند.

  چه کسی هجمه کرده است؟
این بار "عبدالرضا داوری” میاندار این هجمه گردیده است. نگاهی کوتاه به سوابق رفتاری داوری بیانگر آن است که مطالب بیان شده از سوی وی چندان ارزش پاسخگویی ندارد، مگر برای تنویر افکار خوانندگان. وی در سال 1379 و پس از مواضع حمایتی صریح امام خامنه ای از آیت الله مصباح یزدی، در روزنامه بیان ( که در کنار روزنامه هایی همچون سلام، صبح امروز، حیات نو، مشارکت و ... یکی از حلقه های روزنامه های زنجیره ای بود) مقاله ای با عنوان "مصباح یزدی و حرکتی در مدار بالاتر” نگاشت و به شدت به مواضع مورد تایید قرار گرفته آیت الله مصباح یزدی تاخت. دوستان وی از فعالیت شدید وی در دانشگاه شهید عباسپور برای حمایت از معین در انتخابات 84 حکایت می کنند اما در مقطعی پس از آن شاهد مقالات وی در "رجانیوز” در جبهه مقابل فعالیت های دیروزش بودیم و وی در حمایت از آیت الله مصباح یزدی به مناظره با همکاران دیروز خود و نقد حملات آنها به آیت الله مصباح در روزنامه های زنجیره ای پرداخت! و با فعال شدن حلقه انحرافی و نقد علما از جمله آیت الله مصباح بار دیگر رویه نقد آیت الله مصباح را در پیش گرفت! جالب اینکه این نقد نیز بر مواضع جدید ایشان نبود که آن را ناشی از تغییرات بدانیم؛ بلکه نقد ناظر بر عملکرد آیت الله مصباح در دهه پنجاه بود. عملکرد وی در این مدت آنچنان دچار تذبذب شده است که بارها توسط رسانه های اصولگرا مورد نقد قرار گرفته است. حتی اگر از سابقه حضور وی در رسانه های اصلاح طلب صرف نظر کنیم؛ مواردی همچون نگارش کتاب تبلیغاتی برای یک وزیر تا مقایسه نامه خیرخواهانه جمعی از وزرای سابق به رهبری با نامه مظفر بقایی علیه مصدق و ... کافی است تا از عواقب کسب موقعیت های سازمانی ای همچون سرپرستی خبرگزاری جمهوری اسلامی ، مدیر عاملی صندوق بازنشستگی مس و اخیرا ریاست مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور (که به علت آموزش مقامات استانی که منصوب خواهند شد مورد توجه ویژه است) بگذریم و ترجیح دهیم نکات او را نه در سطح یک اظهار نظر کارشناسی بلکه اظهاراتی در حد فرار به جلو بدانیم.

  ادبیات تهاجم برگرفته از چه تفکری است؟
استفاده از کلیدواژه هایی همچون "بازاری” دانستن حزبی که اگرچه به ریشه اش در اصناف غیر دولتی در دوره طاغوت افتخار می کند، اما امروز بخش عمده ای از اعضا و مسئولان آن را خادمان مردم در دستگاه های نظام تشکیل داده اند و امروز با تغییرات بازار و نیز شاغلان در آن؛ تنها امری را که به ذهن متبادر می کند کپی برداری از کلیدواژه های جریان نفاق است. زدن برچسب انگلیسی به موتلفه ای که موفق ترین کارنامه در ضربه به منافع انگلستان در ایران دارد نیز دیگر شباهت این ادبیات است. مارکسیستهایی که از موفقیت موتلفه در مقابله با گسترش اختاپوسی تفکر مارکسیسم در میان بخشی از مبارزان با شاه توسط التقاطیون ناراضی بودند، در شرایطی چنین اتهاماتی را به موتلفه وارد می کردند که با فرو افتادن پرده نفاقشان؛ بهره گیری اقتصادی و سازمانی آنها از غرب علنی شد.

  صحت ادعاهای مطرح شده تا چه اندازه است؟
ادعاهای وی در جوابیه ای مستقل پاسخ داده شده است. اما نکته جالب این است که وی حتی زحمت نداده تا شبهاتی که قبلا پیشکسوتان وی طراحی کرده بودند را بازخوانی کند و حداقل ادعاهای منطقی تری را مطرح کند!

https://shoma-weekly.ir/GdRgot