نگاه

شخصیتی در تراز دبیرکلی حزب اسلامی

انضباط تشکیلاتی، احترام به خرد جمعی، انصاف در نقد، احترام به مخاطب بدون در نظر گرفتن سن و سابقه، سخت کوشی و ... از جمله مولفه هایی بود که شخصیت احترام برانگیزی از او ساخته بود. شخصیتی که در تراز دبیرکلی حزبی با سابقه موتلفه بود و همین امر موجب امتناع چندین باره شورای مرکزی از پذیرش خواست او در تغییر دبیرکلی در ادوار اخیر گشت.
محمد مهدی اسلامی- ساعت 7 امروز صبح، جلسه ای داشتیم که از قبل برنامه ریزی شده بود. دیروز بعد از ظهر با تلفن همراه مرحوم حبیبی جهت یادآوری یکی از محورهای جلسه تماس گرفتم. تماس به دفتر ایشان منتقل شد. برادری گوشی را برداشت و توضیح داد که در این لحظه شرایط پاسخگویی فراهم نیست و با شما تماس می گیرند. گفتم نیازی نیست، قصدم یادآوری بود، پیامم را در دو خط گفتم و صبح امروز به امید نتیجه دادن یادآوری دیروز، وارد دفتر مرکزی حزب شدم.

گریه یکی از معمرین دفتر، شوکه ام کرد. علت را که پرسیدم، پاسخ غیرمنتظره تر از همه گزینه هایی بود که در ابتدا به ذهنم رسید. «ساعت 11 و ربع دیشب آقای حبیبی به رحمت ایزدی پیوست.» شب گذشته وقتی روضه خانگی تمام می شود؛ در جمع خانواده در حال سخن گفتن بوده است که عارضه قلبی، بهانه ای می شود برای پایان تلاش و مجاهدت هایی که در 73 سالگی هم پرشور ادامه داشت. برخی از حضار جلسه مان بیش از من شوکه بودند، یکی از آنها تا ساعت 9 و نیم شب گذشته درباره مسائل حزب با او در ارتباط بود، دیگری شبانگاه برنامه حضور در تشییع جنازه مرحوم مهرآیین را به اطلاعش رسانده بود و ...

در این سالهای اخیر، میان ما دو چیز همزمان رشد کرد؛ تفاوت سلیقه در برخی رفتارهای سیاسی و احترام به یکدیگر. سه دوره بود که اعلام کرده بود می خواهد دبیرکل حزب نباشد و در هر سه دوره، مرا به عنوان یکی از جدی ترین معتقدان به ضرورت گردش نخبگان یافته بود که نقدهایی هم دارد. این موضوع نه تنها موجب کدورت خاطر وی نشد، بلکه زمان بیشتری را برای شنیدن نقدها و نظراتم صرف کرد.

چندی قبل در جلسه ای دو نفره، سال شروع حضورم در حزب را پرسید. گفتم 13 ساله بودم که در سال 1373 در بخش نوجوانان حضور پیدا کردم. گفتم من هم تقریبا از همان سال به حزب وارد شده ام. انگار همین بهانه ای شد که بتواند صمیمانه تر برخی مطالب را طرح کند. یکی از مطالبی که گفت، تشکرش از صراحت و شفافیت من در نقد بود. این را «دُر نایاب» می دانم که در کمتر فردی دیده ام که آغوش خود را برای نقد بگشاید. ادعایش شعار نبود، در عمل او نیز منعکس بود که از جمله مصادیقش، سپردن برخی مسئولیت ها به منتقدان برای دنبال کردن دیدگاه هایشان بود.

انضباط تشکیلاتی، احترام به خرد جمعی، انصاف در نقد، احترام به مخاطب بدون در نظر گرفتن سن و سابقه، سخت کوشی و ... از جمله مولفه هایی بود که شخصیت احترام برانگیزی از او ساخته بود. شخصیتی که در تراز دبیرکلی حزبی با سابقه موتلفه بود و همین امر موجب امتناع چندین باره شورای مرکزی از پذیرش خواست او در تغییر دبیرکلی در ادوار اخیر گشت.

https://shoma-weekly.ir/oh6wEO