ادب و هنر

سینمایی یا مستند؟

ایفای نقش بازیگران در این فیلم بسیار سردستی بوده و به نظر میرسد برخی از بازیگران با بیمیلی و اکراه ایفای نقش در این فیلم را پذیرفتهاند و این سبب میشود که بازیها در این اثر سطحی باشد. جملات شعاری و کلیشهای دیگر موضوعی است که در این فیلم گاهی دیده میشود در غیر اینصورت در راستای بیفیلمنامه بودن این اثر دیگر شاهد اتفاق خاصی از نظر متنی در اثر نیستیم و همانطور که بالاتر اشاره شد بیشتر شبیه یک مستند جنگی است که خب جلوههای ویژه در آن نقش مهمی بر عهده دارد.
سیفاله نجاریان-جنگ موتور بسیاری از اتفاقات سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی در طول تاریخ بوده از این رو مطالعه و پرداختن به جنگ همواره در میان ملتها به خصوص آنهایی که تجربه جنگ را از سر گذراندهاند اهمیت بیشتری پیدا میکند. سینما به عنوان ابزار هنری عصر جدید بخش زیادی از توانش را صرف بازنمایی و روایت جنگ کرده است. جنگی که در آن عدهای کشته میشوند، دستهای پیروز و دسته دیگری مغلوب شده و البته برخی لایههای پنهانیتر این رویداد بشری.

در ایران هم مانند کشورهای بسیاری که یا جنگافروز بودند یا مورد هجوم جنگافروزان واقع شدند، توجه به جنگ هم در ادبیات و هم در سینما تا حدودی جدی است و البته قرائتهای متفاوتی نیز از آن ارائه میشود. البته که این تکثر گاهی به مذاق حامیان روایت رسمی خوش نیامده و دیگر روایتها را بایکوت یا از صحنه خارج کردهاند و به همین خاطر است که در بسیاری از مواقع دستمان در عرصه روایت خالی بوده است. بهرام توکلی با فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» سال گذشته در جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و توانست جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص دهد و حالا این روزها روی پرده سینماها خود را در برابر قضاوت تماشاگران قرار داده است. هرچند که از نظر مقایسه در فروش این فیلم با دیگر فیلمها روی پرده شاید موفقیتی شامل این اثر نشده باشد اما در قیاس با خودش و احتمالا برخی آثار جنگی دیگر توانسته به موفقیت دست پیدا کند که این نیز محل بحث ما نیست و فقط هدف این بود که گفته شود این فیلم در حال اکران در سینماها است.

با توجه به تیزرهایی که از این فیلم در تلویزیون پخش میشود بیننده را تشویق میکند که دست به جیب شود و پا به سالن تاریک سینما بگذارد تا برشی از جنگ هشت ساله را احتمالا به روایت بهارم توکلی ببیند. اما تماشاچی در سالن تاریک سینما با چیزی مواجه میشود که انتظار آن را نداشته است.

فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» که با حجم گسترده تبلیغات رسانهای این روزها روی پرده است فاقد چیزی به نام فیلمنامه و قصه است و این رنج بزرگی برای یک اثر سینمایی محسوب میشود. به همین خاطر شاید بتوان گفت بهترین فیلم سینمایی جشنواره فیلم فجر بیشتر یک مستند است تا اثری داستانی و این یعنی داوران هم در انتخاب خود دقت کافی نداشتهاند. بیقصه بودن سبب شده که دوربین در صحنه فیلم سرگردان باشد و هرکس او را صدا بزند دنبال او راه بیفتد و اگر موضوع جذابتری پیدا کند دریچه لنز خود را به سوی او بگرداند برای دقایقی دنبال او حرکت کند.

اندکی اطلاعی از شرایط جنگ و نبرد آن هم جنگی که ایران هشت سال در آن دست به دفاع زد، سبب میشود که به راحتی «تنگه ابوقریب» را باور نکنید. فضاسازی و باورپذیر کردن اتفاقات و فضا سبب میشود که احساس کنید سازندگان حتی فیلم مستند جنگی هم ندیدهاند. شاید در بازنمایی دشواری لحظات عملیات موفق ظاهر شده باشد اما در بازنمایی موقعیت جبهه و نبرد و جزئیات مقولهای به نام عملیات رزمی نه تنها موفق نیستند بلکه نمیتوانند رضایت بیننده را کسب کنند. جزئیاتی مانند توجیه فرماندههای پایین دست برای طرح عملیات یا نحوه توزیع مواد غذایی در عملیات و ... آنقدر بیدقت اجرا شدهاند که کمکی به تماشاگر برای نزدیک شدند به حال و هوای فیلم نمیکند و این هم از دیگر نقاط ضعف فیلم پر سر و صدای «تنگه ابوقریب» است.

ایفای نقش بازیگران در این فیلم بسیار سردستی بوده و به نظر میرسد برخی از بازیگران با بیمیلی و اکراه ایفای نقش در این فیلم را پذیرفتهاند و این سبب میشود که بازیها در این اثر سطحی باشد. جملات شعاری و کلیشهای دیگر موضوعی است که در این فیلم گاهی دیده میشود در غیر اینصورت در راستای بیفیلمنامه بودن این اثر دیگر شاهد اتفاق خاصی از نظر متنی در اثر نیستیم و همانطور که بالاتر اشاره شد بیشتر شبیه یک مستند جنگی است که خب جلوههای ویژه در آن نقش مهمی بر عهده دارد. در مجموع فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی که سعید ملکان آن را تهیه کرده با بازی حمیدرضا آذرنگ و مهدی پاکدل این روزها بر پرده سینماهای شور نقش بسته و قرار است روایتی از یک واقعه مهم در روزهای پایانی جنگ را ارائه کند که البته میتوانست در اجرا بهتر از این از کار دربیاید و هم اثری موفق در سینمای جنگ باشد و هم رضایت مخاطب را کسب کند.

https://shoma-weekly.ir/BEhLmd