نگاه

سپر برای ولایت یا ولایت برای سپر

سنگر گرفتن در پشت سر مواضع رهبری برای فرار از مشکلات شخصی ادامه دارد؛ رخ دادی که بیشترین آسیب آن متوجه فصل الخطاب ماندن رهبری امت است.
محمد مهدی اسلامی- کاستن از میزان هزینه کردن از رهبری در ادبیات مناقشه‌ای از هر آنکس که نزدیک‌تر است بیشتر انتظار می‌رود.

دانش آموز مقطع راهنمایی که بودم، همکلاسی‌ای داشتم که بحاث بود و هر روز در مباحث سیاسی و اعتقادی و... با هم بحث‌های طولانی داشتیم. در همه بحث‌ها او یک نقطه برتری به من داشت. او فرزند شخصیت با بصیرت و عالمی بود که من از‌‌ همان زمان تا کنون ارادت ویژه به ایشان داشته‌ام. هر‌گاه بحث ما به نقطه‌ای می‌رسید که نشانه‌های غلبه من آشکار می‌شد، می‌گفت: پدرجان نظرش این است. لاجرم من نیز مهر سکوت بر لب می‌زدم. آخر یکبار در ملاقاتی این گلایه را به آن شخصیت بزرگوار - که رحمت خدا بر او باد- ابراز کردم و او با لبخند پسر را متذکر شد که این نه رسم فتوت است و نه آداب مباحثه.

عادت بدی بین بخشی از سیاستمداران هست، که تا خود را در کوچه بن بست می‌بینند و حتی‌گاه بسیار قبل از رسیدن به چنین بحرانی؛ با نسبت دادن دیدگاهی به امام خامنه‌ای خود را از معرکه‌‌ رها می‌کنند. شاید‌ گاه چنین مقصودی هم مرادشان نباشد اما در منظر مخاطب چنین برداشت می‌شود. مثلا توا‌تر استناد به دیدگاه «رهبر معظم انقلاب» توسط صادق خرازی در مناظره چندی پیش با علیرضا زاکانی و حتی نسبت دادن موضوعی که منجر به تکذیب شد، از این دست موارد بود.

این عادت بد در مناظره‌های انتخاباتی نامزد‌ها، سرمقاله برخی روزنامه‌ها و... هم بار‌ها دیده شده است که در مواردی نیز تا بدانجا خلاف واقعیت بوده که منجر به تکذیب رسمی شده است. آنچه مورد انتقاد است، نه تبیین دیدگاه رهبری و دفاع از خط مرزهای ترسیم شده توسط ایشان؛ بلکه کاهش سطح آن گفتمان به سپری در مباحثات است که در بسیاری از موارد نیز حتی خالی از استناد دقیق است. کار بدانجا رسید که امام خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۹ فرمودند: «نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می‌شود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل می‌کند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام می‌شود.»

اما هنوز سنگر گرفتن در پشت سر مواضع رهبری برای فرار از مشکلات شخصی ادامه دارد؛ رخ دادی که بیشترین آسیب آن متوجه فصل الخطاب ماندن رهبری امت است.

یکی از آخرین موارد آن مواضع استاد ارجمند جناب آقای دکتر حداد عادل است. وی در پاسخ به پرسشهای‌های پدید آمده پیرامون نامه محمدرضا رحیمی گفت: «من با حاشیه سازی مخالفم و رهبر معظم انقلاب هم فرموده‌اند که حاشیه سازی نکنید.»

اینکه عده‌ای قصد سوء استفاده از تخلفات یک فرد و تعمیم آن به کل اصولگرایی را دارند؛ از چشم عموم نیز پنهان نیست. تلاش برخی برای حاشیه سازی از نامه رحیمی برای مقاصد سیاسی خود هم قابل کتمان نیست. اما ضرورت پاسخ گویی در چنین مقطعی هم یک اصل است.‌‌ همان امام خامنه‌ای که مخالف حاشیه سازی است؛ در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی فسادستیزی را یک اصل اقتصاد مقاومتی دانسته و فرمودند «شفاف‌سازی، شرط اصلی این فسادستیزی است.» تبیین برخی نکات وقتی شبهه فراگیری پدید آمده است؛ حاشیه سازی نیست بلکه ضرورتی است به نام شفاف سازی.

اما فارغ از اینکه این پاراگراف اخیر را صحیح بدانیم یا در آن مناقشه داشته باشیم؛ به نظر می‌رسد باید میزان هزینه کردن از رهبری را در ادبیات مناقشه‌ای کاست. این مهم از هر آنکس که نزدیک‌تر است بیشتر انتظار می‌رود.

https://shoma-weekly.ir/MkeYuL