نگاه

سه شأن پیامبر و وراثت امام حسین(ع)

انحرافى که پس از رحلت پیامبر اکرم رخ داد، بى توجهى به پیام منصوص غدیر بود که تاریخ تمدن اسلامى را عمیقاً تحت تأثیر قرارداد و باعث فجایع عظیم شد و پس از موروثى شدن خلافت ظالمان غاصب اموى و قیام امام حسین علیه السلام براى اصلاح نابسامنیهایى که در مدت نزدیک به شصت سال ، در میان امت پیش آمده بود ، منتهى به بزرگترین مصیبت تاریخ در کربلا شد: خونى ریخته شد فراموش ناشدنى که تا قیامت بجوشد و عدالت خواهان و حق مداران و هدایتگران و منادیان آزادى و ناشران آگاهى را در عالم الهام بخش باشد.

سید مصطفی میرسلیم- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسالت خود را با "قولوا لا اله الا الله تفلحوا" آغاز کرد و آن موضوع یعنى توحید ریشه اعتقادات در ادیان الهى است. اصول دین که اول آنها و اشرف آنها توحید است شامل نبوت و معاد هم مى شود و بعلاوه اصول مذهب دربرگیرنده امامت و عدل است. مؤمن کسى است که معتقد به اصول باشد؛ این اعتقاد به هیچ وجه جنبه تقلیدى ندارد و فرد مؤمن باید به گرایش قلبى خود بدان اصول رسیده باشد. رنج فراوانى که پیامبر اکرم تحمل مى کرد براى این بود که مردم را آگاه کند تا راه براى ایمان آوردن آزادانه آنها باز شود و خودشان با درک و فهم عمیق به اصول دین بگروند : رسالت پیامبر را بپذیرند و وحدانیت بارى تعالى را با تمام وجود قبول کنند و قیامت را باور کنند. در این راه بسیار حریص بود و مشقت فراوان بر خود تحمیل کرده بود تا آنجا که به شهادت قرآن ، بیم صدمه جانى برایش پیش آمده بود. خداى متعال او را از این مشقت و جانفشانى و حرص برحذر مى دارد و اضافه مى فرماید که اى پیامبر ما تو را وکیل و حفیظ و مسیطر آنها قرار نداده ایم؛ در امور اعتقادى و اصول دین و مذهب اکراه جایى ندارد و در نتیجه تقلید ارزشى نمى یابد. اما این هم مسلم است که پیامبر اکرم از هیچ تلاشى دریغ نکرد تا مردم را از جهالت و ضلالت خارج کند و حجت را بر همه تمام کرد.

دومین مأموریت پیامبر اکرم تبیین آیات الهى و تشریح احکام شرع براى مؤمنان بود تا آنهایى که با دل و جان به او گرویده بودند وظائف فردى و اجتماعى خود را آن گونه که شارع تعیین فرموده و دربرگیرنده خیر و صلاح امت است ، بشناسند و بتوانند بدرستى بدان عمل کنند. پیامبر اکرم درباره عمل به احکام فرموده است: به من بنگرید و آن گونه که من عمل مى کنم، شما هم عمل کنید. آرى او الگوى ما و بهترین اسوه ما است. زندگى ما از زندگى او باید سرمشق بگیرد. بعد از رحلت او ، اهل بیت او ، ائمه معصوم که آشناترین افراد به اویند باید به ما بگویند و نشان بدهند که پیامبر چگونه بود و چگونه عمل مى کرد؛ ما هم باید اعمال خود را به آنها عرضه کنیم تا از منطبق بودن آنها بر متن احکامى که پیامبر ابلاغ فرموده مطمئن شویم. آنها وارث پیامبرند و تبیین کننده آیات و احکام براى ما و ما موظفیم براى رسیدن به خیر دنیا و آخرت از آنها تبعیت کنیم. در دوران غیبت نیز تکلیف ما را در زمینه احکام رواه احادیث معصومان روشن مى کنند و علماء اعلام و مراجع عظام با کوشش و اجتهادشان به درجه اى از فقه مى رسند که به کشف و استنباط احکام نائل شوند تا ما بتوانیم بر مبناى فتاواى آنها با اطمینان خاطر به اجراى احکام بپردازیم ضمن آن که وجود و حضور و شیوه زندگى آنها خود براى ما درس عملى اخلاق است، همان اخلاقى که پیامبر براى اتمام مکارم آن مبعوث شد. آرى ما بدانها مراجعه مى کنیم و از آنها احکام و اخلاق را مى آموزیم و در مصادیق مختلفى که خودمان در زندگى روزمره با آن مواجه مى شویم، با بکاربستن عقل خود و تشخیص درست مصادیق، دست به تصمیم و اقدام مى زنیم.

سومین مأموریت پیامبر اکرم اداره امت یا جامعه اسلامى است، همان جامعه اى که در مدینه شکل گرفت و مخاطب آیاتى از قرآن است که با "یا ایها الذین امنوا" شروع مى شود: حکومت اسلامى برپا شده و حاکم آن پیامبر است؛ او امام امت است و حکمرانى با او است و در مقابل دشمنان نیز فرماندهى غزوات را بر عهده دارد. در اجراى این مأموریت ، مؤمنان باید مطیع فرمان باشند و نسبت به تشخیص هاى پیامبر حق اختیار ندارند و فقط باید مجرى باشند: سرپرستى و مدیریت با او است و او بر مبناى تصمیم و تشخیص متکى به وحى اقدام مى کند و مؤمنان هم باید تبعیت کنند. اگر در مواردى شاهد مشورت پیامبر اکرم با مؤمنانیم ، آن مشورت نه از جهت نیاز پیامبر که براى شخصیت یافتن امت و رشد آنها است. آرى پیامبر مجهز به علم لازم و کافى براى تصمیم گیرى و اقدام است اما یکى از مأموریت هاى پیامبر تربیت کردن امت و خارج کردن آنها از فضاى نضج گرفته در دوران جاهلیت است و ایجاد و تقویت قدرت تشخیص حق از باطل در امت و فهماندن چرایى اشتباهات آنها و آثار آن اشتباهت به خودشان. اما در هر حال همه مؤمنان باید پس از اظهار نظر احتمالى خود و ارائه مشورت ، گوش به فرمان و مطیع و تابع پیامبر به عنوان امام خود باشند: این ولایت و امامت پیامبر است بر مؤمنان. بعد از پیامبر نیز این حق حاکمیت و امامت مختص ائمه اطهار و در دوران غیبت کبرى نیز بر عهده نواب عام امام زمان است که ما در قانون اساسى خود اصل ثابت ولایت فقیه را بر همان مبنا تعریف و تدوین کرده و به تصویب رسانده ایم و بدان پایبندیم و مشروعیت نظام ما بدان وابسته است. از ویژگیهاى ذاتى این ولایت مبرا بودن از ظلم است که فرمود : بقره ١٢٤ "...لا ینال عهدى الظالمین".

انحرافى که پس از رحلت پیامبر اکرم رخ داد، بى توجهى به پیام منصوص غدیر بود که تاریخ تمدن اسلامى را عمیقاً تحت تأثیر قرارداد و باعث فجایع عظیم شد و پس از موروثى شدن خلافت ظالمان غاصب اموى و قیام امام حسین علیه السلام براى اصلاح نابسامنیهایى که در مدت نزدیک به شصت سال ، در میان امت پیش آمده بود ، منتهى به بزرگترین مصیبت تاریخ در کربلا شد: خونى ریخته شد فراموش ناشدنى که تا قیامت بجوشد و عدالت خواهان و حق مداران و هدایتگران و منادیان آزادى و ناشران آگاهى را در عالم الهام بخش باشد.

https://shoma-weekly.ir/B0vKAF