وقتی احمدینژاد به حاشیه رفت و حاشیه رویهای وی خطرناک شد، اصولگرایان لب به انتقاد گشودند و کار درست هم این است که هر کس درست عمل کرد، تایید شود و هر کس اشتباه کرد مورد انتقاد قرار گیرد. اما سوال اینجا است که چرا هر وقت سخن از هزینههای احمدینژاد است، اطرافیان او را از اصولگرایان میدانند و جدا کردن رییس جمهور از اصولگرایان را همچون سخنان بهداد توهین تلقی میکنند؛ اما هرگاه سخن از دست آوردها باشد، او مستقل بوده است؟

مهدی ده مرده- دولت آقای احمدینژاد با تمام فراز و نشیبهایی که داشت آرام آرام به ماههای آخر خود میرسد لکن این ماههای پایانی در حالی در مسیر گذار است که هر از گاهی از سوی رئیس جمهور و برخی دولتمردان عملکردها و گفتارهایی شنیده میشود که اسباب تعجب را بیش از گذشته فراهم میسازد. 
پاسخ تند و خارج عرف رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه قضا آیت الله آملی لاریجانی از همین دست اسباب است. در راستای همین گونه اظهارات سئوال برانگیز آقای محمد جعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رییس جمهوری اسلامی ایران نیز در گفتگو با شبکه ایران و در پاسخ به اظهارات حجت الاسلام و المسلمین سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: بنده تردیدی ندارم که دکتر احمدینژاد صدها برابر اصولگراتر از امثال آقای سعیدی و دلسوزتر از ایشان است.
در ظاهر این جملات مشکلی ندارد اما از آنجا مسئله ایجاد میشود که پیش از این دوستان آقای بهداد در دولت بارها حتی از قول شخص رییس جمهور اعلام کردهاند که ما اصولگرا نیستیم و ما را با اصولگرایی کاری نیست. بعنوان مثال آقای جوانفکر که این روزها در بحث دیدار از رییس جمهور از زندان اوینی که از قضا ایشان در آن دوره محکومیت خود را سپری میکند سرو صدای زیادی را به پا کرده است در گفتوگوی به اصطلاح صریح خود با روزنامه اعتمادر میگوید: شما میدانید که آنها در سال ۸۴ دنبال فرد دیگری غیر از آقای احمدینژاد بودند و هر کاری هم از دستشان برآمد انجام دادند که آقای احمدینژاد رییسجمهور نشود. این را همه مردم میدانند. بعد از پیروزی آقای احمدینژاد بود که آنها با ادعای اصولگرا بودن، خودشان را به آقای احمدینژاد چسباندند. البته نتوانستند بچسبند و چسبشان ناچسب بود و از او جدا افتادند. منش اصولگرایان را قبول نداریم و از آنها منحرفیم.
البته از این دست اظهارات را بازهم میتوان در بین منسوبین به دولت یافت. جایی که امیری فر امام جماعت مسجد سلمان نهاد ریاستجمهوری در گفتوگو یا یک سایت حامی مشایی میگوید: تیم ما تیم خدمت به مردم و مبانی انقلاب است. لازم نیست که ما اسم خاصی داشته باشیم اما ما ناممان اصولگرا نیست. قطعا اسم ما اصولگرا نیست.
احمدزاده استاندار سابق فارس که پس از این مواضع تند به معاونت رییس جمهور ارتقاء یافت، نیز بارها با تعابیر موهنی همچون سوسولگرا برای اصولگرایان، صف دولت را از اصولگرایان مجزا دانست. اما وقتی به گذشته رجوع میکنیم و به فضای انتخابات ۸۴ میرسیم یادمان میاید که آقای احمدینژاد در سال ۸۴ نمیگفت من اصولگرا نیستم بلکه بر این موضوع تاکید داشتند که من بهترین کاندیدای جریان اصولگرایی هستم، ولی وقتی رای آورد و به قدرت رسید سالهای بعد اطرافیان ایشان آرام آرام اعلام کردند که ایشان کاندیدای مستقل هستند و اصالتا اصولگرا نیست. هرچند برای مدت کوتاهی در آستانه انتخابات ۸۸ این گفتهها فراموش شد و باز از فردای انتخابات...
البته میتوان علت ناراحتی این روزهای دولتمردان از جریان اصولگرایی را درک کرد. انتقادهای اصولگرایان از عملکرد دولت و نزدیکانش به مزاق این افراد خوش نمیآید. آنها فراموش کردهاند که که برای اصولگرایان افراد ملاک نیستند بلکه اعمال ملاک هستند. بدین معنا که افراد در چار چوب معیارهای اصولگرایی قرار میگیرند، اگر منطبق باشند، مورد تاییدند و اگر مخالف یا متضاد بودند، آنگاه اصولگرای واقعی نیستند و عملکردشان مورد انتقاد قرار میگیرد.
وقتی احمدینژاد به حاشیه رفت و حاشیه رویهای وی خطرناک شد، اصولگرایان لب به انتقاد گشودند و کار درست هم این است که هر کس درست عمل کرد، تایید شود و هر کس اشتباه کرد مورد انتقاد قرار گیرد. اما سوال اینجا است که چرا هر وقت سخن از هزینههای احمدینژاد است، اطرافیان او را از اصولگرایان میدانند و جدا کردن رییس جمهور از اصولگرایان را همچون سخنان بهداد توهین تلقی میکنند؛ اما هرگاه سخن از دست آوردها باشد، او مستقل بوده است؟

پاسخ تند و خارج عرف رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه قضا آیت الله آملی لاریجانی از همین دست اسباب است. در راستای همین گونه اظهارات سئوال برانگیز آقای محمد جعفر بهداد معاون سیاسی دفتر رییس جمهوری اسلامی ایران نیز در گفتگو با شبکه ایران و در پاسخ به اظهارات حجت الاسلام و المسلمین سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: بنده تردیدی ندارم که دکتر احمدینژاد صدها برابر اصولگراتر از امثال آقای سعیدی و دلسوزتر از ایشان است.
در ظاهر این جملات مشکلی ندارد اما از آنجا مسئله ایجاد میشود که پیش از این دوستان آقای بهداد در دولت بارها حتی از قول شخص رییس جمهور اعلام کردهاند که ما اصولگرا نیستیم و ما را با اصولگرایی کاری نیست. بعنوان مثال آقای جوانفکر که این روزها در بحث دیدار از رییس جمهور از زندان اوینی که از قضا ایشان در آن دوره محکومیت خود را سپری میکند سرو صدای زیادی را به پا کرده است در گفتوگوی به اصطلاح صریح خود با روزنامه اعتمادر میگوید: شما میدانید که آنها در سال ۸۴ دنبال فرد دیگری غیر از آقای احمدینژاد بودند و هر کاری هم از دستشان برآمد انجام دادند که آقای احمدینژاد رییسجمهور نشود. این را همه مردم میدانند. بعد از پیروزی آقای احمدینژاد بود که آنها با ادعای اصولگرا بودن، خودشان را به آقای احمدینژاد چسباندند. البته نتوانستند بچسبند و چسبشان ناچسب بود و از او جدا افتادند. منش اصولگرایان را قبول نداریم و از آنها منحرفیم.
البته از این دست اظهارات را بازهم میتوان در بین منسوبین به دولت یافت. جایی که امیری فر امام جماعت مسجد سلمان نهاد ریاستجمهوری در گفتوگو یا یک سایت حامی مشایی میگوید: تیم ما تیم خدمت به مردم و مبانی انقلاب است. لازم نیست که ما اسم خاصی داشته باشیم اما ما ناممان اصولگرا نیست. قطعا اسم ما اصولگرا نیست.
احمدزاده استاندار سابق فارس که پس از این مواضع تند به معاونت رییس جمهور ارتقاء یافت، نیز بارها با تعابیر موهنی همچون سوسولگرا برای اصولگرایان، صف دولت را از اصولگرایان مجزا دانست. اما وقتی به گذشته رجوع میکنیم و به فضای انتخابات ۸۴ میرسیم یادمان میاید که آقای احمدینژاد در سال ۸۴ نمیگفت من اصولگرا نیستم بلکه بر این موضوع تاکید داشتند که من بهترین کاندیدای جریان اصولگرایی هستم، ولی وقتی رای آورد و به قدرت رسید سالهای بعد اطرافیان ایشان آرام آرام اعلام کردند که ایشان کاندیدای مستقل هستند و اصالتا اصولگرا نیست. هرچند برای مدت کوتاهی در آستانه انتخابات ۸۸ این گفتهها فراموش شد و باز از فردای انتخابات...
البته میتوان علت ناراحتی این روزهای دولتمردان از جریان اصولگرایی را درک کرد. انتقادهای اصولگرایان از عملکرد دولت و نزدیکانش به مزاق این افراد خوش نمیآید. آنها فراموش کردهاند که که برای اصولگرایان افراد ملاک نیستند بلکه اعمال ملاک هستند. بدین معنا که افراد در چار چوب معیارهای اصولگرایی قرار میگیرند، اگر منطبق باشند، مورد تاییدند و اگر مخالف یا متضاد بودند، آنگاه اصولگرای واقعی نیستند و عملکردشان مورد انتقاد قرار میگیرد.
وقتی احمدینژاد به حاشیه رفت و حاشیه رویهای وی خطرناک شد، اصولگرایان لب به انتقاد گشودند و کار درست هم این است که هر کس درست عمل کرد، تایید شود و هر کس اشتباه کرد مورد انتقاد قرار گیرد. اما سوال اینجا است که چرا هر وقت سخن از هزینههای احمدینژاد است، اطرافیان او را از اصولگرایان میدانند و جدا کردن رییس جمهور از اصولگرایان را همچون سخنان بهداد توهین تلقی میکنند؛ اما هرگاه سخن از دست آوردها باشد، او مستقل بوده است؟