1- شناخت و معرفت و درک صحیح نسبت به حوزه و نحوه اثرگذاری آنها وجود داشته باشد.
2- همراه با شناخت و آگاهی اهتمام همه جانبه برای فرهنگسازی آنها وجود داشته باشد
3- از همه ظرفیتها و امکانات و تواناییها با برنامهریزیهای لازم و تعیین حوزههای اقدام و تعیین نقش برای نهادهای مسئول و کارگزاران جامعه استفاده شود.
در سال 94 طبق رویه معمول شعار ملت، دولت، همدلی و همزبانی از سوی رهبری اعلام و با نگاهی ارزیابی به آثار آن اشاره میشود؛
به نظر میرسد مخاطب شعارهای سال سه گروه هستند:
1- مسئولان نظام که به فراخور سطح مسئولیتشان از طریق برنامهریزیها، زمینهسازیها، تخصیص امکانات، تصمیمسازیها، تصمیمگیریها، اظهارنظرها، نظارتها و پیگیری ها باید به موضوع تحقق شعار میپرداختند تا راه برای ورود به این فضا باز گردد و الگوسازی لازم ایجاد گردد.
2- رسانهها که از وظایف ذاتی آنها پردازش، تحلیل، تبلیغ، ترویج، کنکاش، پیگیری، مطالبه، تجزیه و تحلیل، مصداقیابی، تعیین حوزههای عمل، انتقاد، پیشنهاد، گزارش عملکردها، ارزیابی، رصدسازی و هشدارها بوده و هست و خواهد بود.
3- مخاطب سوم شعارهای نامگذاری سال مردم هستند که شناخت موضوع در محیط ارتباطی خود و خانواده، اهتمام به کسب معرفت، ارائه پیشنهادها و نقدها و نظرها، بازخواست مسئولان، تطبیقسازی سبک زندگی با الگوهای مرتبط مصادیق شعار، اهتمام به نظام تربیتی مرتبط، و از باب تأسی رفتاری به رهبر و مرجع خویش و... از وظایف آنها میباشد.
اگر به عنوان یک محقق بنا داشته باشیم معدود وظایف مذکور در حوزه مخاطبان مورد نظر را بررسی نماییم واقعیتها بشرح زیر خواهند بود.
1- آحاد مردم از یک جهت در قبال شعار همدلی و همزبانی مسئول هستند و اینکه به تطبیقسازی رفتارهای شخصی خود با مقوله مورد نظر بپردازند. این رویکرد رفتارها اگر جنبه اجتماعی داشته باشد، باید آثار آن مشخص باشد از آنجایی که همدلی و همزبانی از مفاهیم اخلاقی میباشد و از تعالیم دینی بوده مصداق ارتقاء و فرهنگسازی آن در جامعه این است که اختلافات و نزاعها و درگیریها آنقدر کاهش داشته باشد که حداقل آثار آن در کاهش عددی و آماری پروندههای قوه قضائیه مشخص باشد ولی با کمال تأسف آمار افزایش ورودی پروندهها و فریب 15 میلیون پرونده در دست اقدام دلیل مشخصی از کارنامه ناموفق جامعه در این زمینه است. البته سهم مسئولان و نهادهای دولتی واجتماعی در این ناهمدلی و ناهمزبانی مضاعف است و محل بحث و بررسی میباشد.
ولی از جهاتی که رسانهها و مسئولان و کارگزاران تا چه میزان در وظایف نهادینهسازی همدلی و همزبانی قصور و تقصیر داشتهاند، مسئولیتشان کمتر است.
2- رسانهها میتوانستند با توجه به وظایف مطرح شده رویکرد فعال و موثری را انتخاب نمایند و با جامعنگری پیرامون محقق ساختن فرهنگ همدلی و همزبانی حداقل پایههای یک حرکت اصولی و اساسی را بنا نهند. رسانهها میتوانستند حلقه واسطه تعیین کننده و جهت دهنده بین مردم و مسئولان باشند رسانهها میتوانستند آدرس مصادیق این شعار را در جامعه به مردم و مسئولان نشان دهند رسانهها میتوانستند با خودداری از رویکردهای تفرقه افکنانه، گروهگرایانه، منفعتطلبانه، و سطحینگرانه با استفاده از اندیشمندان و صاحبنظران به عمق غنیسازی این مقوله مهم فرهنگی بپردازند. اگر به تحلیل محتوای رسانهها در سال 94 در خصوص پرداختن به فرهنگسازی همدلی و همزبانی اقدام شود، شاید به عدد و نمره موفق یک در ده هزار نتوان دست یافت!!
3- اگر جای دولت تدبیر و امید در فرهنگسازی همدلی و همزبانی جستجو شود خلاء حضور دولت عیان است البته قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای نظام حتی نهادهای نظامی و امنیتی در این غیبت شریک هستند و دولتهای گذشته هم پاسخگو و مسئول هستند.
بنظر میرسد غفلت اساسی مسئولان ناشی از سطح حساسیت و توجه به موضوعات اساسی فرهنگ است و پرداختن به امور روزمره و عدم توجه به امور راهبردی سرنوشتساز موجب کندی سرعت پیشرفت است یعنی پرورش وجدان عمومی و انضباط اجتماعی و تعمق در آن و تهیه برنامه گرههای اساسی نظام را باز میکند اگر دولتها و بخصوص دولت مدعی تدبیر اتاق فکری را با صدها دستور کار عملیاتی و تخصص وقت و امکانات به تحقق این شعار تشکیل میداد با محاسبهای ابتدایی از بسیاری از هزینههای امنیتی و آسیبهای اجتماعی پیشگیری مینمود. همانگونه که اگر خانوادهای برای تربیت فرزندان تلاش مضاعف نماید، پیشاپیش بسیاری از هزینههای بزهکاری و تمرد و سرکشی و سربازی جامعه و فرار از خانواده را به صفر میرساند. اینکه دولت باید در حوزههای کاری خود هزاران مسیر سعه صدر را تعریف کند و رئیس دولت در بی طاقتی از چند انتقاد اساسی و بحق، منتقدان خود را به جهنم حواله دهد، نشان میدهد مسئولان هزاران فرسنگ از درک و شناخت و اهمیت و مرتبت موضوع فاصله دارند. البته تلاش برای حفظ آرامش و امنیت و امثال آن در خور تقدیر و ستودنی است ولی این کجا و آن کجا؟ بنظر میرسد رهبری و امام مسلمین در این نوع نامگذاریها وظیفه خود عمل نموده و هر آنچه در توان دارد، در طول سال با سیره دین نظری و عملی و هدایتی خویش در تحقق و اعتلای این نوع فرهنگسازی بکار میگیرد. لذا پیش گرفتن و یا عقب ماندن امت ازا مام، شاخصی برای سطح خوشبختی و پیشرفت جامعه میباشد.