ادب و هنر

زنگ خطری به نام روز سلام سینما

پنج‌شنبه گذشته روز سینما بود و به ابتکار مسئولان سینمایی، سینما‌ها به صورت رایگان پذیرای مردم بودند.
محمد صادق باطنی- پنجشنبه گذشته روز سینما بود و به ابتکار مسئولان سینمایی، سینماها به صورت رایگان پذیرای مردم بودند. من هم یکسالی بود منتظر تماشای فیلم «سر به مهر» بودم. از زمان جشنواره که نتوانسته بودم فیلم را ببینم تا همین روزهای اکران عمومی هر روز با حسرت از کنار گیشه میگذشتم و نگران بودم که اکران تمام شود و از دیدنش باز بمانم. حوالی ساعت ۱۴: ۱۰ رفتم سینما استقلال که تنها فیلمش سر به مهر بود. وقتی داشتم به سینما نزدیک میشدم توده مردم را دیدم که در اطراف سینما جمع شدهاند. اول فکر کردم یا بلیت جشنواره فجر توزیع میکنند یا بازیگری، کارگردانی، کسی آمده که اطراف سینما آنقدر شلوغ است، چون تا همین دیروز وقتی از کنار سینما میگذشتم پرنده در اطراف سینما پر نمیزد. وقتی رسیدم شروع کردم به صحبت با مردم. در برابر این پرسش که «چه خبر است که اینقدر شلوغ شده؟» با پاسخهای بسیار جالبی مواجه شدم.

اولین پاسخ را از زبان یک زوج جوان شنیدم که گفتند «آمدهایم فیلم «بوی گندم» را ببینیم». تعجب کردم، میدانستم که فیلم دیگری در این سینما اکران میشود. یکی دیگر گفت مجانی بود همین جوری آمدهایم سینما فیلم ببینیم. دیگری گفت دیدیم صف است ما هم ایستادیم! در این بین همه جور قشری قابل رؤیت بودند؛ بچههای مدرسهای، جوانهای دانشجو، خانمهای چادری، مانتویی و سانتی مانتال، دو سه دختربچه با لباسهای کهنه که گویا دستفروش بودند، مادری با نوزادی که در بغل داشت، پیرمردی خسته و سفید موی، پسرها و دخترهایی شاد و شنگول و....

خیلی از مردم اصلاً نمیدانستند چه فیلمی در این سینما اکران میشود، آنهایی هم که میدانستند، هیچ چیزی از فیلم جز بازی لیلا حاتمی در ذهنشان نبود. نه هادی مقدم دوست را میشناختند و نه حمید نعمتالله را. بر طول صف، دقیقه به دقیقه افزوده میشد. خیلی وقت بود که در زمانی خارج از جشنواره چنین استقبالی را از سینما ندیده بودم. دیدن این صحنههای بدیع دائماً ذهنم را با سئوالاتی عدیده مواجه میکرد:

اینکه دلیل این همه استقبال مردم از سینما در یک روز رایگان چیست؟

آیا اگر عنصر پول را برداریم، مردم با سینماها آشتی میکنند؟

اگر بگوییم مردم به دو دلیل به سینما میآیند «سرگرمی و یاد گرفتن»؛ کدام یک از این دو عامل در آمدن مردم بر سینما مؤثرتر است؟

آیا فیلمهای فعلی سینما آن قدر بیارزش هستند که مردم حاضر نیستند پول بدهند و آنها را ببینند؟

یا برعکس مردم پول سینما آمدن ندارند وگرنه به شدت مشتاق دیدن فیلمهای حاضر در سینماها هستند؟

چرا مردم در دیگر روزها تقریباً سینما نمیروند؟ مشکل از سینما است؟ مشکل از سینماگران است؟ مشکل از مردم است؟ مشکل از قیمت بلیتها است؟

درست است که بسیاری از این سئوالات تکراری هستند، اما روز «سلام سینما» بهانهای بود برای طرح دوباره این سئوالات. به نظر میرسد نمیشود همه مشکل را بر دوش یک نفر گذاشت، آری وضعیت فیلمهای ما در نیامدن مردم مؤثر است، مردم از پرداخت پول برای دیدن بسیاری از فیلمها پشیمان میشوند. اما برخی از پشیمانهای فیلم «سر به مهر» مشکلشان با فیلم این بود: «فیلم سرگرممان نمیکند!» و به همین دلیل در میانه راه سالن سینما را ترک کردند. اگر به لیست پرفروشترینهای سینمای ایران هم نگاه کنیم میبینیم که تقریباً همهشان فیلمهای طنز و مفرح هستند.

اما وقتی به مردم کشوری مثل امریکا نگاه میکنیم، اولین فیلم پرفروش سینماهایشان آواتار است، دومی تایتانیک است، سومی اَونجرز است و...؛ فیلمهایی که گرچه سرگرمکنندهاند ولی همهشان جدی و غیرطنز هستند. همینطور فیلمهای جدی زیادی در امریکا میبینیم که توانستهاند پول خود را در بیاورند و مخاطبان از آنها استقبال زیادی کردهاند.

در بحبوحه پاسخ به این سئوال راحتترین کار این است که همه چیز را بیندازیم گردن دولت و سینما، اما نقش مردم این وسط چه میشود؟ چرا سینما برای مردم ما جدی نشده است؟ چرا مردم سینما را محلی برای رشد معنویشان نمیبینند؟ چرا سینما محلی برای یاد گرفتن یا لذت بردن از یک اثر هنری نشده است؟ چرا مردم در سینما به طور افراطی به دنبال سرگرم شدن هستند؟

گویا ذائقهای جدانشدنی در وجود بخش اعظمی از مردم شکل گرفته است که سینما فقط محلی است برای خندیدن و بالا پایین پریدن، اما چه کسی این ذائقه را خراب کرده است؟ آنهایی که «طنزهای بیقاعده» میسازند؟ یا آنهایی که «سینمای افسرده»شان مردم را از سینما آزرده کرده است؟ شاید هم مشکل از اینجاست که مردم در نبود محلهای کافی و مناسب برای سرگرم شدن به سینما پناه آوردهاند. چقدر مسئولان فرهنگی و سینمایی ما در شکلگیری غلط این ذائقه مؤثر بودهاند؟

درست است که سینما در هر صورت ابزاری است برای سرگرم شدن، اما حواسمان باشد که اگر سرگرمی به جای مبدل شدن به پلهای برای آموختن، مبدل شود به پرتگاهی برای غفلت، دقیقاً میشود‌‌ همان ابزاری که نظام سرمایهداری به دنبال ترویج و تبلیغ آن است. ابزاری برای پرت کردن انسان به قعر چاه خودفراموشی و مصرفگرایی.

این روزها که جشنواره فجر برپا است باید کمی بیشتر درباره رابطه «مردم و سینمای ایران» صحبت کنیم. از یک سو سینما را کمی از آنچه امروز در ذهن مردم شکل گرفته است باید جدیتر کنیم، مردمی که در یک نهضت سوادآموزی همهشان سواد خواندن و نوشتن پیدا کردند، باید در نهضتی دیگر بر سواد دیدن و شنیدنشان افزوده شود. از سوی دیگر باید آثار سینمایی تبدیل بشوند به کالاهایی شایسته برای رفع نیازهای مردم، آنگاه باید مردم یاد بگیرند همانطور که برای دیگر اقلام مورد نیازشان پول میدهند برای محصولات باکیفیت سینمایی و فرهنگی هم پول خرج کنند. یادگیریای که اگر سینما خود را درست کند، مطمئناً مردم با سرعتی بسیار بیشتر ذائقه خود را ترمیم خواهند کرد.

استقبال چشمگیر مردم از سینما در روز سلام سینما از یک طرف مایه خوشحالی است که مردم بالاخره برای چند ساعت هم که شده با سینما آشتی کردند. از طرف دیگر هم این استقبال زنگ خطری است از یک ذائقه تغییر یافته و خراب شده که باید حواسمان باشد نیاز به ترمیم دوباره دارد.

https://shoma-weekly.ir/WLg7dO