نگاه

ریشه یابی حمله به موتلفه از صدای آمریکا تا جریان انحرافی

هنوز شمارش آرای تهران تمام نشده بود که گروه هایی با گرایشهای مختلف یک شعار را تکرار کردند «شکست حزب موتلفه اسلامی»


محمد باقر اسداللهی- هنوز شمارش آرای تهران تمام نشده بود که گروه هایی با گرایشهای مختلف یک شعار را تکرار کردند «شکست حزب موتلفه اسلامی»؛ و جالب آنکه بلافاصله گروه های مختلف سعی بر مستمسک قرار دادن آن برای حمله به موتلفه اسلامی به بهانه ریشه یابی این شکست! داشتند. این در حالی بود که در این دوره نامزدهای نشاندار حزب موتلفه اسلامی در بسیاری از حوزه های انتخابیه آرای خوبی را کسب کردند و در تهران نیز نامزدهای این حزب که در فهرست جبهه متحد اصولگرایان در رقابت شرکت داشتند؛ به همراه دیگر چهره های فهرست جبهه متحد اصولگرایان و همچنین نامزدهای جبهه پایداری و صدای ملت (به استثناء 5 نفر) به دور دوم انتخابات رفتند. جالبتر آنکه هیچ‌ یک از رسانه های مذکور هیچ آنالیزی مبنی بر کاهش محبوبیت آنها نداشت و فقط و فقط چون مؤتلفه جزو این جمع‌ها به دور دوم رفته،  چنین تعبیر شد که موقعیتش را از دست داده است. هرچند عادت کرده ایم که وقتی کسانی درباره ما حرف غیرصحیح می‌زنند؛ به آنها فقط با یک لبخند پاسخ بدهیم اما ریشه این همگرایی ها جای تامل دارد که از مسعود بهنود در مصاحبه با صدای آمریکا تا روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد و سلیمی نمین و هفته نامه رایحه خوش پایداری و آن سو تر رسانه های وابسته به جریان انحرافی همه یک رویه را دنبال می کنند؛ و البته در ادامه آنها بعضی سایت‌هایی که خود به عمق ماجراها توجه ندارند و برای تامین خبر در راستای جذب مخاطب به بازنشر کپی اخبار دیگران می پردازند.
چرا بی.بی.سی، مسعود بهنود، اصلاح‌طلبان، گروه‌های افراطی، جریان‌های انحرافی و جریان فتنه از این‌که مؤتلفه‌ای‌ها به مجلس بروند نگرانند؟ و برعکس علما و مراجع محترم تقلید و مردم متدین و انقلابیون این موضوع را تأیید می‌کنند؟ دلیلش این است که خط سالم انقلاب در مؤتلفه جریان دارد و مؤتلفه یکی از خادمان انقلاب است و از این‌که آنها در مسئولیت‌ها بازوان قوی ولایت، روحانیت و فقاهت باشند نگران‌اند. به نظر من هماهنگی این حضرات برای نسل جوان ما یک هشدار و آگاهی‌دهنده بسیار جالبی است. خدا را شکر می‌کنیم که حزب مؤتلفه اسلامی از آغازی که به دست پربرکت حضرت امام در سال 42 شکل گرفت، یک خط اصیل اصولگرای قوی را در خط فقاهت و روحانیت و ولایت‌فقیه عادل طی کرد و در همه فراز و نشیب‌ها در نیم‌قرن فعالیت همواره در خط مستقیم در کنار بهشتی‌ها، مطهری‌ها، رجایی‌ها، لاجوردی‌ها، عراقی‌ها و ... حرکت کرد و همواره مورد بغض و کینه دشمنان انقلاب و عناصر التقاطی و جریانات انحرافی و فتنه‌گران و گروه‌های فرصت‌طلب و دنیاپرستان قرار گرفت و در تمام این جریان‌ها کوشید به وظیفه خود عمل کند بدون این‌که فکر این باشد که هزینه آن چقدر است.
به همین علت یکی از شاخصه‌های اصلی در انقلاب اسلامی ما مقابله‌ها و مخالفت‌های گروه‌ها و چهره‌های گوناگون با مؤتلفه است. برخی از اینها تحت تأثیر ذهنیت‌های خودشان قرار می‌گیرند و فضای سیاسی آنها را به این راه می‌کشاند. این افراد آدم‌های مخلص، اما ساده‌ یا جوان‌های پاکی‌اند که مانند دوران شهید بهشتی به بهشتی انواع و اقسام جفاها را روا داشتند و هنگامی که متوجه شدند بهشتی یک ملت بود برای ملت ما، پشیمان شدند و بر سر مزار بهشتی گریه‌کنان حلالیت می‌طلبیدند. این یک بخش است، ولی بخش‌های دیگری منهای بخش مخلص و ساده‌ای که تحت تأثیر فضای سیاسی قربه الی الله مخالفت می‌کنند، وجود دارند که گروه‌ها و جریان‌های التقاطی و عناصر قدرت‌طلب و محدودنگر، عناصر متحجر، عناصر روشنفکرمآب و عناصر افراطی‌اند که همواره با مؤتلفه اسلامی درگیر بودند و مؤتلفه هم با نهایت صلابت و آرامش با اینها روبرو شده و در خیلی از زمان‌ها با آنها برخورد نکرده و گذاشته تا جریانات روزگار و پیشرفت زمان دست‌ها را رو و مردم را آگاه کند. گرچه در مواقعی هم مؤتلفه ضرورتاً افشاگری و روشنگری کرده. همچنان که در باره سازمان منافقین هم این کار را کرد و در نقل فتوا در محضر روحانیت صادقانه‌ترین کار را انجام داد. در مورد بنی‌صدر مؤتلفه محکم ایستاد و حتی 54 نفر از سران مؤتلفه دو روز قبل از انتخابات سال 58 در بیانیه ای آگاهی بخش بنی‌صدر را نفی کردند. در باره میرحسین موسوی مؤتلفه اسلامی پرچمدار شناخت انحراف و التقاط و قدرت‌طلبی در او بود و ابایی هم از اینکه این هزینه‌ها را بپردازد نداشت. بعد هم در دوران اصلاحات گرچه مؤتلفه‌ای‌ها را از تمام مسئولیت‌هایی که در هر جای کشور داشتند اخراج کردند، مؤتلفه با متانت، عقلانیت و اعتدال رفتار کرد. نقدهای دلسوزانه و مواضع مؤتلفه کاملاً مشخص بود. در دوران بعد و جریانات مربوط به جریانات انحرافی و فتنه 88، نقش مؤتلفه‌ای‌ها در روشنگری و حضور و مقاومت روشن است. آنها هنگامی که احساس کردند در انتخابات 88 باید به تداوم دولت احمدی‌نژاد رأی بدهند، فعالیت جدیِ فراوانی انجام دادند و نقش مؤثری در نامزدی آقای دکتر احمدی‌نژاد داشتند و طبعاً دولت احمدی‌نژاد هم نسبت به مؤتلفه‌ای‌ها همراهی لازم را نداشت.
در هر انتخاباتی مؤتلفه به‌جای این‌که خود پا به صحنه بگذارد، کار جمعی در خدمت روحانیت و خط ولایت انجام داد و این در تمام سی و چند سال انتخابات مشخص و اثبات شده است. در این دوره از انتخابات هم مؤتلفه در جمع جبهه پیروان خط امام و رهبری حضور پیدا و همه فعالیت‌هایش را در این مجموعه مصروف کرد. طبیعی است که در این دوره هم تهاجم‌ها به مؤتلفه در این باره شدید است. علت این است که خطوط انحرافی و التقاطی و دشمنان انقلاب و دیگران از حضور عناصر پخته، کارآمد، متدین و خوش‌سابقه مؤتلفه در مجلس نگران‌اند و با تمام قوا می‌کوشند که اینها جایگاه‌های حساس را نگیرند و کسانی که با اصولگرایی ناب سر مخالفت دارند، با مؤتلفه که آن را یکی از حامیان اصولگرایی ناب و یکی از بازوان ولایت‌فقیه می‌دانند و خط اعتدال انقلابی، نه اعتدال لیبرالی را در مؤتلفه حاکم می‌دانند، مخالف‌اند و اگرچه در موارد متعدد با یکدیگر اختلاف سلیقه دارند؛ اما در هجمه به موتلفه در یک موضع قرار می گیرند.

https://shoma-weekly.ir/QXq5CS