نگاه

ریشه عدم تحقق «اقتصاد مقاومتی»

بیشترین مشکلات امروز در حوزه اقتصاد است و ما به رییس جمهوری نیاز داریم که نه در عرصه شعار و حرف، بلکه در عمل اقتصاد و امور اقتصادی مردم را به خود آنان واگذار کند. چیزی که همواره مورد تأکید امام و رهبر انقلاب نیز بوده اما دولتها به دلایل سیاسی به آن توجه نکرده اند.همه یا فقط شعارش را دادند و قصد عمل نداشتند و یا اگر هم قصد عملش بوده مسیر غلطی را انتخاب کردند که به نتایج معکوس منجر گردید. اگر می خواهیم کشور از مشکلات اقتصادی رهایی یابد باید اول از همه رئیس جمهوری انتخاب کنیم که بپذیرد اقتصاد را واقعاً به دست مردم بسپارد.
اقتصاد مقاومتی یعنی در همه جا گوش به حرف خدا دادن. در تولید، توزیع، مصرف، صادرات و واردات گوش به حرف خدا دادن. قدیمها روحانیون در مساجد بازارها بودند و کسبه قبل از اینکه سر کار بروند، اول میرفتند و احادیثی را در باره کسب و کار میشنیدند و بعد با این نگاه که برخورد اسلامی با مردم چیست سر کار میرفتند. ما این کار را کم میکنیم. در اسلام داریم که اگر دیدید کسی به چیزی نیاز دارد، با او راه بیایید. ما درست برعکس عمل میکنیم و به محض اینکه بفهمیم کسی نیاز دارد، سعی میکنیم هر جنسی را به او بفروشیم. ما تا رشد فرهنگی نکنیم وضع اقتصاد ما درست نمیشود. یا باید بشویم تولیدکننده خارجی یا تولیدکننده ایرانی اسلامی! ایران اسلامی این نیست که فقط تبلیغ کنیم باید مردم را تشویق کنیم که کالای خوب تولید کنند منافع خوب ببرند. در فروش انصاف را رعایت کنند تا این کار را نکنیم وضع همین است.

بعضی از تولیدکنندگان و فروشندگان کاری میکنند که خدا برکت را از ما میگیرد. باید به مردم میگفتیم که برکت یعنی چه. اگر این را به مردم میگفتیم، دیگر در معاملات انصاف را رعایت میکردیم. فروشندگان ما اگر بدانند با انصاف معامله کردن برکت به همراه میآورد و کیفیت و برکت پول از مقدارش بهتر است، دیگر گرانفروشی نمیکنند.

مسئله اقتصاد مقاومتی مثل بعضی مسائل دیگر در انقلابمان هست که در جای دیگر یا نمیشناسند یا به صورت دیگری میشناسند و بحث خاص خودمان است. وقتی مسئله انقلاب را پیش میکشید، در جنگ تحمیلی و مانند موضوعی به نام شهادت مطرح است. بچههای ما به عشق شهادت نهتنها از دشمن، گلوله و رفتن از این دنیا نمیترسند، بلکه با عشق به سراغش میروند. چرا؟ چون به آن اعتماد و عقیده دارند.

امروز هم باید به تولید رو بیاوریم. متأسفانه در این زمینه زیاد حرف میزنیم و کار زیادی نمیکنیم.

۲۰ سال است که ما شعار میدهیم اقتصاد و تولید را بالاببرند؛ اما متأسفانه کالای خارجی وارد میشود برای نمایشگاهها! هم کارگر ما بیکار میشود و هم تولیدکننده ما تولیدش کم میشود.

باید کار مردم را به مردم سپرد و موانع را از سر راهشان برداشت تا کارگر و کارمند مشغول کار شوند. البته مردم وقتی میخواهند کاری بکنند، مشکلات فراوانی را بر سر راهشان به وجود میآوریم. کسی که میخواهد تولید یا کشاورزی کند، آن قدر سر راهش مشکل میگذارند که خسته میشود، مخصوصاً جوانها. کسی که میخواهد کاری کند، از زمینی که میخواهد بگیرد تا ساختمانی که میخواهد بسازد یا چیزی را که میخواهد تولید کند تا تهیه جوجه یک روزه و تهیه تخممرغ و... آن قدر بر سر راهش هست که عقبنشینی میکند. بعضی از ادارات ما نهتنها به چرخه تولید کمک نمیکنند که چوب هم لای چرخ تولید میگذارند. جالب اینجاست که بعضیهایشان فکر میکنند دارند خدمت هم میکنند.

هر کدام از مجوزها هم ماهها و سالها در پیچ و خمهای اداری گیر میکند و طرف خسته میشود و رها میکند و میگوید برویم همان کارگری و کارمندی خودمان را بکنیم راحتتر است. کسی که زمین لم یزرعی را آباد کرده است، باید به او سند بدهند، نه این که بگویند سند نداری و این زمین دو هزار سال پیش وقف شده است.

بیشترین مشکلات امروز در حوزه اقتصاد است و ما به رییس جمهوری نیاز داریم که نه در عرصه شعار و حرف، بلکه در عمل اقتصاد و امور اقتصادی مردم را به خود آنان واگذار کند. چیزی که همواره مورد تأکید امام و رهبر انقلاب نیز بوده اما دولتها به دلایل سیاسی به آن توجه نکرده اند.همه یا فقط شعارش را دادند و قصد عمل نداشتند و یا اگر هم قصد عملش بوده مسیر غلطی را انتخاب کردند که به نتایج معکوس منجر گردید. اگر می خواهیم کشور از مشکلات اقتصادی رهایی یابد باید اول از همه رئیس جمهوری انتخاب کنیم که بپذیرد اقتصاد را واقعاً به دست مردم بسپارد.

متاسفانه طرفداران بخش خصوصی یعنی تعاونیها، اتاقهای اصناف، اتاقهای امور صنفی و اتاقهای تولید با مصرفکننده و تولیدکننده هم دستشان در دست هم نیست و تا این اتفاق نیفتد و اینها با هم رقابت نامشروع کنند، چیزی عاید تولیدکننده نمیشود.

https://shoma-weekly.ir/YrILKq