ما میخواهیم سنگ بنای خانهای را پیریزی کنیم که روزی مسکن ملت یهود خواهد شد»

محسن مجتبایی - اول: «ما میخواهیم سنگ بنای خانهای را پیریزی کنیم که روزی مسکن ملت یهود خواهد شد»
«تئودور هرتزل» روزنامهنگار یهودی، 115 سال پیش با این جمله، نخستین کنگره جهانی صهیونیسم را در شهر بال سوئیس افتتاح کرد.
هر چند صهیونیستها میکوشند به اشغال فلسطین، رنگ و لعاب دینی و تاریخی بدهند اما واقعیت آن است که همه اینها نخستین بار توسط هرتزل بیان شد.
بیست سال بعد از برگزاری این کنگره هم برای نخستین بار از نقش شوم انگلیس جهت تشکیل دولت صهیونیستی در قلب فلسطین رونمایی شد، آنجا که در نوامبر سال 1917 برابر با یازدهم آبان ماه 1296 هجری شمری «بالفور» وزیر وقت خارجه بریتانیا در نامهای که بعدها به «اعلامیه بالفور» شهرت یافت، خطاب به «لرد روچیل» بانکدار یهودی انگلیس و رهبر جامعه یهودیان این جزیره نوشت: «اعلی حضرت به موضوع تأسیس وطنی ملی برای یهود در فلسطین موافق است و همه سعی خود را برای عملی شدن این هدف به کار میگیرد»..
فلسطین از جمله سرزمینهای امپراطوری عثمانی بودکه در جنگ جهانی اول به اشغال انگلیسیها در آمد و جامعه ملل – سلف سازمان ملل امروز – هم قیمومیت آن را به بریتانیا واگذار نمود با این حال توقع و انتظار جهانیان این بود که با پایان قیمومیت انگلیس، دولت فلسطین اعلام موجودیت کند اما سازمان ملل که بر ویرانههای جنگ جهانی دوم تأسیس شده بود با صدور قطعنامه 181، در مقابل چشمان بهتزده جهانیان، رأی به تقسیم فلسطین داد تا بدین ترتیب موجودیت مجعول و نامشروع اسرائیل «پا» به نقشه جغرافیای جهان بگذارد.
دوم: 64 سال بعد از آن روز نکبتبار، هفته گذشته، شیخ پیر و فرتوت عربستان یک روزظهر، «نرم نرمک» از خواب بیدار شد و پیش از هر چیز، خواب خود را به عنوان یک ایده سیاسی مطرح کرد: الحاق کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به عربستان و تشکیل «کنفدراسیون عربی» (!) که در نخستین اقدام از بحرین شروع میشود.
خواب خوش جناب عبدالله بلافاصله مورد استقبال غرب و از جمله آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تا شب نشده خاندان آل سعود، امرای کشورهای حوزه خلیج فارس را به ریاض دعوت که نه، فرا خواندند.
همه آمدند به جز عمان و امارات؛ بحثها هم انجام شد و البته بدون نتیجه، پایان یافت تا وقتی سعود الفیصل مقابل خبرنگاران میآید، به همین مقدار اکتفا کند که: «تصمیم گرفته شد کمیتههایی برای بررسی مشکلات پیش روی این طرح تشکیل شود» موکول شدن این طرح به آینده البته تعجبآور نیست، چرا که اساساً آنقدر از واقعیت فاصله دارد که هیچ دورنمایی برای تحقق آن متصور نمیتوان شد.
دیگر اینکه مردم مظلوم بحرین اعم ازشیعه و سنی و نیز فراتر از این کشور، ملتهای خاورمیانه و دیگر کشورهای اسلامی از مخالفان جدی این طرح هستند ضمن آنکه غیبت سران عمان و امارات نشان داد که سران این دو کشور، چندان میانهای با این طرح ندارند.
در این میان البته نگاهی به وضعیت کشورهایی که دراین جلسه شرکت کردند جالب است؛ از قطر که رقابتهای پنهان و آشکار بسیاری با خاندان آل سعود دارد تا کویت که هر چند شاید مثل قطر با عربستان درگیر این رقابتها نیست اما قطعاً حاضر نیست که زیر بیرق عربستان برود.
البته این نخستین پیشنهاد غیرمنتظره عبدالله نیست؛ پادشاه نگران و مضطرب عربستان یک سال پیش و با آغاز بیداری اسلامی در منطقه پیشنهاد داده بود که کشورهای اردن و مغرب به عضویت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در آیند که این هم بامخالفت مواجه شد.
سوم: آنچنان که آمد امسال در حالی شصت و چهارمین سال «روز نکبت» را پشت سر گذاشتیم که رژیم صهیونیستی در ضعیفترین موقعیت خود بوده و جنگهای 33 و 22 روزه و حالا بیداری اسلامی، رمقی برای روی پا ایستادن برایش نگذاشته و فریادهای زنان و مردان و جوانان فلسطینی که حالا میلیونها انسان آزاده دیگر همراهیشان میکنند، ترکهای بزرگی به شیشه عمر این رژیم انداخته است.
در چنین اوضاع و احوالی، مضحکترین اقدام همین است که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، شیوخ عربستان را جلو بیندازند برای الحاق بحرین به خاک خود... موضوعی که اتفاقاً بی شباهت نیست به روند و روالی که شش دهه گذشته برای «روز نکبت» پیش گرفتند؛ اما تمام شد؛همه چیز تمام شد. دیگر نه سعودالفیصل میتواند نقش «هرتزل» را برای بحرین بازی کند و نه سازمان ملل جرأت رسمیت بخشیدن به این توطئه را؛ آمریکا هم که فعلاً با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و این روزها هم که رئیس جمهورش به شدت سرگرم حل مشکلات همجنسبازان مظلوم(!) است؛ این وسط میماند انگلستان که دیگر نسل «بالفور» در این جزیره منقرض شده است.
نقطه ای که چشمها به آن دوخته شده است
کانون روابط و سیاست خارجی کشور طی سالهای گذشته حول فعالیتهای هستهای ایران می گردد و تقریباً بقیه امور در حاشیه آن قرار گرفته است. کشورهای اروپایی و در راس آنها آمریکا در این شرایط در تلاشند تا روابط خود با ایران را در همین راستا تنظیم کنند. در این بین بحران اقتصادی که جهان را در برگرفته جای تردیدی نمی گذارد که این دولتهای برای رفع گوشه ای از مشکلاتشان و یا حداقل اضافه نکردن باری بر آن به شدت خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات پیش رو هستند.
از سویی این روزها اگر سری به بازار کشور بزنید متوجه می شوید که در بسیاری موارد فروشندگان و تولید کنندگان قیمتها و نحوه ارایه محصولات خود را به بازار به نتایج مذاکرت هستهای گره زده اند به بیان دیگر بازار در ایران به شش دانگ حواس خود را به مذاکرات بغداد داده است.
از سویی دیگر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوباما که در نظر سنجی ها با کاهش محبوبیت روبرو شده برای آنکه به سرنوشت سایر همپیمانان غربی اش گرفتار نشود به دنبال تعامل با ایران و پیروزی در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی است چرا که مطمئن است موفقیت در این زمینه کمک بزرگی به او در انتخابات ریاست جمهوری خواهد کرد. به همین دلیل چندی پیش یکی از مشاوران ارشد وی از غنی سازی ایران البته تا میزان 5 درصد صحبت به میان آورده بود.
این یکی از محسوس ترین و مهمترین عقب نشینیهای دولت امریکاست که پیش از این همواره از تعلیق سخن به میان میآورد.
دولت امریکا حتی برای اینکه به شکلی اشتیاق نتیجه بخش بودن مذاکرات هستهای را پنهان کند در برخی موارد مواضع ضد ایرانی گرفته است. دولت امریکا هنوز نمی داند که ایران با چه خواست و تمایلی وارد مذکرات هستهای میشود.بنابراین به شدت منتظر پایان نشست مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین است.
به این دلیل که دو طرف از آخرین انتظارات و خواستهای یکدیگر مطلع خواهند شد و میفهمند که با چه پشتوانهای وارد مذاکرات بغداد شوند. بنابراین فاصله بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد از اهمیت ویژهای برخوردار است به این دلیل که مواضع دو طرف طی این 9 روز دورنمای نتایج مذاکرات را ترسیم خواهد کرد.
«تئودور هرتزل» روزنامهنگار یهودی، 115 سال پیش با این جمله، نخستین کنگره جهانی صهیونیسم را در شهر بال سوئیس افتتاح کرد.
هر چند صهیونیستها میکوشند به اشغال فلسطین، رنگ و لعاب دینی و تاریخی بدهند اما واقعیت آن است که همه اینها نخستین بار توسط هرتزل بیان شد.
بیست سال بعد از برگزاری این کنگره هم برای نخستین بار از نقش شوم انگلیس جهت تشکیل دولت صهیونیستی در قلب فلسطین رونمایی شد، آنجا که در نوامبر سال 1917 برابر با یازدهم آبان ماه 1296 هجری شمری «بالفور» وزیر وقت خارجه بریتانیا در نامهای که بعدها به «اعلامیه بالفور» شهرت یافت، خطاب به «لرد روچیل» بانکدار یهودی انگلیس و رهبر جامعه یهودیان این جزیره نوشت: «اعلی حضرت به موضوع تأسیس وطنی ملی برای یهود در فلسطین موافق است و همه سعی خود را برای عملی شدن این هدف به کار میگیرد»..
فلسطین از جمله سرزمینهای امپراطوری عثمانی بودکه در جنگ جهانی اول به اشغال انگلیسیها در آمد و جامعه ملل – سلف سازمان ملل امروز – هم قیمومیت آن را به بریتانیا واگذار نمود با این حال توقع و انتظار جهانیان این بود که با پایان قیمومیت انگلیس، دولت فلسطین اعلام موجودیت کند اما سازمان ملل که بر ویرانههای جنگ جهانی دوم تأسیس شده بود با صدور قطعنامه 181، در مقابل چشمان بهتزده جهانیان، رأی به تقسیم فلسطین داد تا بدین ترتیب موجودیت مجعول و نامشروع اسرائیل «پا» به نقشه جغرافیای جهان بگذارد.
دوم: 64 سال بعد از آن روز نکبتبار، هفته گذشته، شیخ پیر و فرتوت عربستان یک روزظهر، «نرم نرمک» از خواب بیدار شد و پیش از هر چیز، خواب خود را به عنوان یک ایده سیاسی مطرح کرد: الحاق کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به عربستان و تشکیل «کنفدراسیون عربی» (!) که در نخستین اقدام از بحرین شروع میشود.
خواب خوش جناب عبدالله بلافاصله مورد استقبال غرب و از جمله آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی قرار گرفت و تا شب نشده خاندان آل سعود، امرای کشورهای حوزه خلیج فارس را به ریاض دعوت که نه، فرا خواندند.
همه آمدند به جز عمان و امارات؛ بحثها هم انجام شد و البته بدون نتیجه، پایان یافت تا وقتی سعود الفیصل مقابل خبرنگاران میآید، به همین مقدار اکتفا کند که: «تصمیم گرفته شد کمیتههایی برای بررسی مشکلات پیش روی این طرح تشکیل شود» موکول شدن این طرح به آینده البته تعجبآور نیست، چرا که اساساً آنقدر از واقعیت فاصله دارد که هیچ دورنمایی برای تحقق آن متصور نمیتوان شد.
دیگر اینکه مردم مظلوم بحرین اعم ازشیعه و سنی و نیز فراتر از این کشور، ملتهای خاورمیانه و دیگر کشورهای اسلامی از مخالفان جدی این طرح هستند ضمن آنکه غیبت سران عمان و امارات نشان داد که سران این دو کشور، چندان میانهای با این طرح ندارند.
در این میان البته نگاهی به وضعیت کشورهایی که دراین جلسه شرکت کردند جالب است؛ از قطر که رقابتهای پنهان و آشکار بسیاری با خاندان آل سعود دارد تا کویت که هر چند شاید مثل قطر با عربستان درگیر این رقابتها نیست اما قطعاً حاضر نیست که زیر بیرق عربستان برود.
البته این نخستین پیشنهاد غیرمنتظره عبدالله نیست؛ پادشاه نگران و مضطرب عربستان یک سال پیش و با آغاز بیداری اسلامی در منطقه پیشنهاد داده بود که کشورهای اردن و مغرب به عضویت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در آیند که این هم بامخالفت مواجه شد.
سوم: آنچنان که آمد امسال در حالی شصت و چهارمین سال «روز نکبت» را پشت سر گذاشتیم که رژیم صهیونیستی در ضعیفترین موقعیت خود بوده و جنگهای 33 و 22 روزه و حالا بیداری اسلامی، رمقی برای روی پا ایستادن برایش نگذاشته و فریادهای زنان و مردان و جوانان فلسطینی که حالا میلیونها انسان آزاده دیگر همراهیشان میکنند، ترکهای بزرگی به شیشه عمر این رژیم انداخته است.
در چنین اوضاع و احوالی، مضحکترین اقدام همین است که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، شیوخ عربستان را جلو بیندازند برای الحاق بحرین به خاک خود... موضوعی که اتفاقاً بی شباهت نیست به روند و روالی که شش دهه گذشته برای «روز نکبت» پیش گرفتند؛ اما تمام شد؛همه چیز تمام شد. دیگر نه سعودالفیصل میتواند نقش «هرتزل» را برای بحرین بازی کند و نه سازمان ملل جرأت رسمیت بخشیدن به این توطئه را؛ آمریکا هم که فعلاً با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و این روزها هم که رئیس جمهورش به شدت سرگرم حل مشکلات همجنسبازان مظلوم(!) است؛ این وسط میماند انگلستان که دیگر نسل «بالفور» در این جزیره منقرض شده است.
نقطه ای که چشمها به آن دوخته شده است
کانون روابط و سیاست خارجی کشور طی سالهای گذشته حول فعالیتهای هستهای ایران می گردد و تقریباً بقیه امور در حاشیه آن قرار گرفته است. کشورهای اروپایی و در راس آنها آمریکا در این شرایط در تلاشند تا روابط خود با ایران را در همین راستا تنظیم کنند. در این بین بحران اقتصادی که جهان را در برگرفته جای تردیدی نمی گذارد که این دولتهای برای رفع گوشه ای از مشکلاتشان و یا حداقل اضافه نکردن باری بر آن به شدت خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات پیش رو هستند.
از سویی این روزها اگر سری به بازار کشور بزنید متوجه می شوید که در بسیاری موارد فروشندگان و تولید کنندگان قیمتها و نحوه ارایه محصولات خود را به بازار به نتایج مذاکرت هستهای گره زده اند به بیان دیگر بازار در ایران به شش دانگ حواس خود را به مذاکرات بغداد داده است.
از سویی دیگر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوباما که در نظر سنجی ها با کاهش محبوبیت روبرو شده برای آنکه به سرنوشت سایر همپیمانان غربی اش گرفتار نشود به دنبال تعامل با ایران و پیروزی در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی است چرا که مطمئن است موفقیت در این زمینه کمک بزرگی به او در انتخابات ریاست جمهوری خواهد کرد. به همین دلیل چندی پیش یکی از مشاوران ارشد وی از غنی سازی ایران البته تا میزان 5 درصد صحبت به میان آورده بود.
این یکی از محسوس ترین و مهمترین عقب نشینیهای دولت امریکاست که پیش از این همواره از تعلیق سخن به میان میآورد.
دولت امریکا حتی برای اینکه به شکلی اشتیاق نتیجه بخش بودن مذاکرات هستهای را پنهان کند در برخی موارد مواضع ضد ایرانی گرفته است. دولت امریکا هنوز نمی داند که ایران با چه خواست و تمایلی وارد مذکرات هستهای میشود.بنابراین به شدت منتظر پایان نشست مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین است.
به این دلیل که دو طرف از آخرین انتظارات و خواستهای یکدیگر مطلع خواهند شد و میفهمند که با چه پشتوانهای وارد مذاکرات بغداد شوند. بنابراین فاصله بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد از اهمیت ویژهای برخوردار است به این دلیل که مواضع دو طرف طی این 9 روز دورنمای نتایج مذاکرات را ترسیم خواهد کرد.