نگاه

روزهای در کنار امام بودن

فشار، اشتیاق، عکس‌العمل مردم و اظهار عشق و علاقه مردم حس عجیبی ایجاد می‌کرد. امام می‌آمدند، بعد کمی استراحت می‌کردند تا این جمعیت برود و جمعیت جدید بیاید. صبح‌ها آقایان و بعدازظهرها خانم‌ها می‌آمدند و می‌دیدم چطور اشک می‌ریختند و دست‌هایشان برای دعا کردن امام رو به آسمان بلند بود. حالات روحانی و متأثرکننده عجیبی در بین جمعیت حاکم بود. مردم با این همه علاقه ساعت‌های طولانی می‌آمدند که فقط چند لحظه بتوانند با امام ارتباط برقرار کنند.
ابوالفضل حاج حیدری- حضرت امام پس از ورود به کشور پس از سالها تبعید، به مدرسه رفاه آمدند و در "ستاد استقبال" در مورد استقبال و اشتیاق مردم برای دیدار حضرت امام بحث و بررسی شد. فضای مدرسه رفاه به هیچوجه این اجازه را نمیداد. بالاخره مدارس و امکانات جانبی را در نظر گرفتند و تصمیم گرفته شد حضرت امام به مدرسه علوی بروند. در آنجا اداره، مدیریت حفاظت و انتظامات به عهده آقایان عراقی، عسکراولادی، ناطق نوری و... بود. بنده هم موظف شدم در کنار پنجرهای که حضرت امام برای دیدار مردم میایستادند مراقب باشم. حضرت امام موقعی که با مردم دیدار میکردند همه وجودشان مردم بود و علاقه وافری در چهره ایشان مشهود بود که در ارتباط با مردم اثرگذار بود. مردم احساس آرامش عجیبی میکردند. گاهی اتفاق میافتاد که خود من که در آنجا میایستادم، آن قدر ازدحام جمعیت بالا بود و صدا و ابراز احساسات آنها و امواج صوتی موجب آزار می شد. تداخل صداها خیلی اذیت میکرد.

فشار، اشتیاق، عکسالعمل مردم و اظهار عشق و علاقه مردم حس عجیبی ایجاد میکرد. امام میآمدند، بعد کمی استراحت میکردند تا این جمعیت برود و جمعیت جدید بیاید. صبحها آقایان و بعدازظهرها خانمها میآمدند و میدیدم چطور اشک میریختند و دستهایشان برای دعا کردن امام رو به آسمان بلند بود. حالات روحانی و متأثرکننده عجیبی در بین جمعیت حاکم بود. مردم با این همه علاقه ساعتهای طولانی میآمدند که فقط چند لحظه بتوانند با امام ارتباط برقرار کنند.

 

https://shoma-weekly.ir/xTBBUV