نگاه

روزهای خدایی

در مدت 10 روزی که حضرت امام به ایران تشریف آوردند به تدریج دولت بختیار سست شد و ارکان آن فرو ریخت. مسئولین استعفا داده، بعضی خانه‌نشین شده و بعضی دیگر نیز به خارج از کشور می‌رفتند. نیروهای انقلابی در این دوره انسجام بیشتری یافتند و مسائل مربوط به مبارزه بادقت بیشتری دنبال می‌شد.

محمدرضا اعتمادیان- امام در نخستین روز ورود خود، دوبار از دسترس دور شدند، از این رو بسیار مضطرب شدیم، یک بار هنگامی که تصمیم گرفتند با هلی کوپتر به عیادت مجروحین بروند و بار دوم زمانی بود که تصمیم به صله رحم گرفتند.

با تشریففرمایی ایشان به مدرسه رفاه نگرانیها مرتفع شد. شب را به سختی گذراندیم. از فردای آن روز وضع عوض شده بود. اولین مسئلهای که با آن روبرو بودیم، دیدارهای امام بود که عدهای به خاطر مسائل امنیتی ابراز نگرانی میکردند؛ ولی امام فرمودند که در بین مردم خطری ایشان را تهدید نمیکند.

در روزهای اول و دوم، دیدارها صورت منظمی نداشت و ملاقاتهای مختلفی انجام میشد؛ از جمله دیدار شهردار تهران آقای شهرستانی با حضرت امام بود که ایشان طی نامهای استعفای خود را به حضرت امام تقدیم کرد. امام نامه را گرفتند و بعد از آن اشاره فرمودند که ایشان در حال حاضر در سمت خود بماند. فکر میکنم این اولین انتصاب رسمی باشد. من‌‌ همان موقع بیرون آمدم و این خبر را بین مردم پخش کردم. بعد از این جریان، استعفای مسئولان شروع شد. استانداران، شهرداران و اغلب وزرا استعفا دادند. در این زمان ملاقاتهای حضوری هم برقرار بود، بازرگانان دسته دسته برای انجام وظیفه، اعلام همبستگی و آمادگی مینمودند. امام هم به همه محبت میکردند و میفرمودند هر کس میداند وظیفهاش چیست.

نیروهای مبارز، مشکلات موجود را سریع میان خود حل و فصل میکردند. احساس میشد که نیاز به کلانتر نیست، چون کسی اعتراض نمیکرد. مردم خودشان مأمور راهنمایی و رانندگی شده بودند. اگر تصادفی اتفاق میافتاد صاحبان ماشینها پیاده شده و دست و روی هم را میبوسیدند و از خسارات ماشینهایشان میگذشتند و میگفتند فدای سر امام و میرفتند. درآن روزها از سراسر ایران بوی بهشت به مشام میرسید. بنده اذعان میدارم که نمیشد آن جو را حفظ کرد، ولیای کاش طوری عمل شده بود که حداقل نصف آن معنویت و روحانیت باقی میماند. بعضی دانسته و خواسته و با کینه قلبی آن جو را از بین بردند که در رأس آنها منافقین قرار دارند. آنان با ایجاد رعب و وحشت بین مردم و مسئولین فاصله انداختند و مقداری کم تجربگیها نیز به تغییر اوضاع انجامید.

در این زمان از سراسر ایران، مردم به تهران میآمدند که یا در منازل بستگانشان ساکن میشدند یا در محلهایی که ستاد اسکان تعیین میکرد. صبحها از ساعت پنج و شش، خیابان ایران مملو از جمعیت میشد و وقتی درها گشوده میشد تا هنگام اقامه نماز ظهر مردها گروه گروه داخل شده و بعد از توقفی نیم ساعته و ابراز علاقه و دادن شعار از در پشتی خارج میشدند. امام هم کنار پنجره میآمدند و با مردم دیدار میکردند. اگر دشمن میخواست برای سلامتی امام مشکلی ایجاد کند به راحتی میتوانست که به حمدالله چنین نشد.

در مدت 10 روزی که حضرت امام به ایران تشریف آوردند به تدریج دولت بختیار سست شد و ارکان آن فرو ریخت. مسئولین استعفا داده، بعضی خانهنشین شده و بعضی دیگر نیز به خارج از کشور میرفتند. نیروهای انقلابی در این دوره انسجام بیشتری یافتند و مسائل مربوط به مبارزه بادقت بیشتری دنبال میشد.

https://shoma-weekly.ir/0nXRl6