نگاه

روزنامه در صدر کارهای حزب

انتشار روزنامه خبر در صدر کارهای حزب بود؛ اما این کار هزینه بالایی داشت. آقایان شفیق، عسگراولادی و شهید درخشان به عنوان مسئول اداره مالی انتخاب شدند تا مبلغ مورد احتیاج را تهیه کنند. امام هم هیچ محلی برای تامین مالی حزب نگذاشته بودند. با این حال از کمکهای مردمی نباید غافل شد؛ کسانی که هم انقلاب را دوست داشتند، هم به حزب علاقه‌مند بودند؛ مردمی که حزب را یکی از ارکان انقلاب و ارگان نگهدارنده آن می‌دانستند؛ دوستان و آشنایانی که به صورت ماهانه کمکهای مالی می‌فرستادند.
مصطفی حائری زاده- در سال ۱۳۵۷ با سرعت گرفتن جریان انقلاب، نیاز به تشکل جدیتر احساس میشد و این کار از عهده کسی جز شهید بهشتی ساخته نبود. یکی از شبهای آبان‌‌ همان سال که حکومت نظامی بود؛ با عنوان جمع آوری پول برای بیبضاعتها، در مجلسی جمع شدیم. آن شب آقای بهشتی خطاب به من گفتند که ما میخواهیم از پنج شش گروه که در جریان مبارزات این چند ساله امتحان خود را پس دادهاند، یک حزب تشکیل دهیم. از هر یک از این گروهها باید پنج نفر را معرفی کنید تا با تکمیل شدن کادر مؤسسان، بتوانیم اعلام موجودیت کنیم.

در آن جلسه، از هر یک از گروههای حقوقدانها، پزشکان، دانشجویان و دانشگاهیان، روحانیان، اصناف و موتلفه پنج نفر انتخاب شدند. موتلفه اسلامی، آقایان: عسگراولادی، شهید عراقی، شهید علی درخشان، شهید اسلامی و آقای بادامچیان را به عنوان اعضای موسس حزب جمهوری اسلامی انتخاب کرد. همچنین هر یک از گروهها، پنج نفر دیگر را نیز به عنوان افراد دوم معرفی نمودند تا اگر برای کادر اولیه مشکلی پیش آمد یا دستگیر یا زندانی شدند، عدهای جانشین آنها شوند. آقای توکلی، آقای شفیق، رفیق دوست، شهید لاجوردی و بنده اعضای دوم موتلفه اسلامی بودیم.

بعد از پیروزی انقلاب با آن تعدد احزاب و گروهها که پیش آمده بود، بیم آن میرفت که تأخیر در اعلان ثبت نام حزب جمهوری اسلامی باعث شود افرادی که در آنها آمادگی وجود دارد، جذب گروههای دیگر شوند؛ بنابر این در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی ایران اعلام موجودیت کرد و از‌‌ همان روز ثبت نام اعضای این حزب در میدان توحید آغاز شد. نزدیک به یک هفته برادران ما آقایان هاشمی رفسنجانی، باهنر، موسوی اردبیلی، شهید بهشتی و دیگران تنها مشغول انجام کار ثبت نام بودند. ظرف چند روز تعداد نامهای نوشته شده از مرز چند میلیون گذشت.

کارها خیلی سریع و با عجله پیش میرفت. حتی برای تشکیل شورای مرکزی و ابلاغ حکم، فرصت کافی نداشتیم؛ اما شهید بهشتی فرماندهی متمرکزی داشت و کارها را سامان میداد. گروهی برای نوشتن شرح وظایف و آییننامه حزب، تعیین شدند. کمیتهبندی صورت گرفت.

 انتشار روزنامه خبر در صدر کارهای حزب بود؛ اما این کار هزینه بالایی داشت. آقایان شفیق، عسگراولادی و شهید درخشان به عنوان مسئول اداره مالی انتخاب شدند تا مبلغ مورد احتیاج را تهیه کنند. امام هم هیچ محلی برای تامین مالی حزب نگذاشته بودند. با این حال از کمکهای مردمی نباید غافل شد؛ کسانی که هم انقلاب را دوست داشتند، هم به حزب علاقهمند بودند؛ مردمی که حزب را یکی از ارکان انقلاب و ارگان نگهدارنده آن میدانستند؛ دوستان و آشنایانی که به صورت ماهانه کمکهای مالی میفرستادند.

تا پایان سال۱۳۵۸، حزب موفق شد یک دفتر تبلیغاتی به مسئولیت مقام معظم رهبری راهاندازی کند و دفتر روزنامه حزب هم برقرار شد. اما باز هم حزب از نظر مالی در مضیقه بود. نود درصد اشخاصی که در آنجا زحمت میکشیدند، هیچ حقوقی دریافت نمیکردند و مدتها گذشت تا اوضاع سروسامانی پیدا کرد. با این حال، میزان حقوقها ازحداقل ممکن تجاوز نمیکرد؛ البته این روند اغلب احزاب مردمی است؛ احزابی که بدون اتکا به نیروهای داخلی و خارجی شکل میگیرند و گردانندگان آن باید از نیروی فکری، بدنی و مالی خود مایه بگذارند.

https://shoma-weekly.ir/BsZ5XD